زهرا مبلغ درمورد فلسفه اخلاق و نقش آن در سامانمند کردن زندگی روزمره به خبرنگار مهر گفت: دردنیای معاصر فلسفه اخلاق خیلی مهم شده است و بسیاری از حوزههای اخلاق برای پاسخ گفتن پرسشهایی که در دنیای معاصر بوجود آمدند پدیدار شدند. امروزه اگر خوب دقت کنیم فلسفه اخلاق و پرسشهای اخلاقی در حوزههای مختلفی قابل طرح هستند؛ از سطوح بالای حکومتی و از فنون بالا گرفته تا روابط میان فردی برای مثال در حوزه فلسفه سیاسی پرسشهای اخلاقی خیلی مهمی مطرح است. دراخلاق پزشکی در ماشینی کردن ذهن انسان و ساختن مشابه آن درماشینها و در فضای مجازی و درباره کارکرد رسانهها و همینطور در روابط میان فردی پرسشهای مهمی که همواره برای انسانها مطرح بوده در رفتارهای فردی آنها و همینطور پرسشهایی که به اقتضای دنیای مدرن و تکنولوژی بوجود آمده درهمه زمینهها پدیدار شده است که فلسفه اخلاق باید بدنبال ارائه معیارهایی برای پاسخگویی به آنها باشد.
این دانشجوی مقطع دکتری فلسفه دانشگاه تهران درمورد فرااخلاق و ارتباط آن بازندگی عادی مردم همچنین اظهارداشت: بادقت بر اینکه فرااخلاق و فلسفه اخلاق برای چه منظوری بوجود آمدهاند ارتباط این دو آشکار میشود. فرااخلاق و فلسفه اخلاق دردرجه اول برای پاسخ گویی به پرسشهای اخلاقی افراد و در درجه دوم به پرسشهایی که در نظریههای فلسفی اخلاق مشترک است مطرح هستند و آن پرسشها این است که وظیفه ما در موقعیتهای اخلاقیای که قرار میگیریم چیست؟ مهمترین معضلی هم که موقیتهای اخلاقی را بوجود میآورد تعارض دو ارزش و مفهوم اخلاقی است که فرد نمیداند بین دو ارزش و مفهوم اخلاقی کدامیک را انتخاب کند. این پرسش است که باعث پدید آمدن فلسفه اخلاق و نظریههای اخلاقی و در یک سطح بالاتر و انتزاعی تر فرااخلاق شده است.
این مجقق و پژوهشگر حوزه فلسفه ادامه داد: خود فرااخلاق این نظریات اخلاقی را از لحاظ اینکه آیا آنها طبیعت انگارانه یا نسبی گرایانه یا مربوط به نظریههای دیگری هستند بررسی میکند. بنابراین فرااخلاق برحسب ثانوی برای پاسخ گفتن به پرسشهای ناظر به زندگی افراد بوجود آمده است. از آن جهت که فرااخلاق بطورمستقیم با نظریههای اخلاق و فلسفههای اخلاق کاردارد یک جدایی با زندگی روزمره دارد اما اگر به منشأ آن نگاه کنیم میبینیم که فرااخلاق هم برای ارائه معیارهایی برای مسائل اخلاقی ناشی از متن زندگی بوجود آمده است. بنابراین نظریه فرااخلاقی میتواند به یک نظریه اخلاقی تنزل کند و هر نظریه اخلاقی هم راهکاری به ما برای پاسخ گفتن به همان پرسشی است که درموقعیتهای اخلاقی چه باید بکنیم میدهد.
این کارشناس علوم قرآنی تصریح کرد: از این جهت فرااخلاق بطور کامل ناظر به زندگی واقعی انسانهاست. اما اینکه فرااخلاق چطوری باید در متن زندگی مردم پیاده شود این بیشتر به تعاملی که فیلسوفان با کسانی که در امر رسانه و آموزش و پررش فعالیت میکنند بر میگردد. درواقع فیلسوفها متکلفند که پرسشهای اخلاقی و معیارهای اخلاقی را پیدا کنند و بعد برای انتقال آنها به سطح جامعه باید از دستگاههای دیگر و متفکران دیگر کمک گرفت.
مبلغ درمورد رشد تفکر منسجم فلسفی اخلاق در دیارمان هم گفت: متأسفانه چنین رشدی نداشتهایم. سه حوزه برای اخلاق میتوانم بشمارم که دراین سه حوزه بطورجداگانه تفکر منسجم اخلاقی رشد نکرده است. اول حوزه دستگاههای کلان سیاسی و صاحبان قدرت و رسانه است دومی حوزه حرفهها و مشاغل مختلف از قبیل پزشکی و مهندسی و سایر حرفههاست که در همه آنها پرسشهای اخلاقی مهمی مطرح است و سومی حوزه روابط میان فردی و اخلاق فردی درون جامعه است که لطف اخلاق در هر سه حوزه منوط به تصمیم گیری اصحاب قدرت و رسانههاست.
وی درپایان یادآورشد: اگر اصحاب قدرت و رسانهها پایبند به معیارهای اخلاقی حالا در هر مکتبی باشند نه تنها در این حوزه شاهد اخلاق هستیم بلکه به لحاظ نفوذ و تسلطی که آنها دررسانهها و در امر تعلیم و تربیت دارند اخلاق در حرفهها و مشاغل مختلف و در حوزههای مختلف هم تسری پیدا خواهد کرد. اما اگر به عکس باشد نه تنها در خودآنها اخلاق وجود نخواهد داشت بلکه در حوزههای یادشده نیز اخلاق رعایت نخواهد شد . درکشور ما هم به جهت کم کاری فیلسوفان و هم به جهت اینکه اصحاب رسانه بهایی به این مسئله ندادند متأسفانه هیچ نظام منسجم اخلاقی وجود ندارد وما این مسئله را در تمام حوزهها درسیاست ،دینداری و اخلاق فردی و رسانههایمان بطور کامل میتوانیم مشاهده کنیم.