عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با اشاره به اینکه تحقیقات حاکی است دین‌باوری و دینداری زنان به طرز معناداری چند درصدی بیش از مردان است، یادآور شد: دینداری زنان در چرخه‌های بعدی رشد جمعیت دیندار از طریق نقش آنها در تربیت فرزندان عامل مؤثری است.

به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه مجموعه نشستهای گروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‏شناسی ایران، نشست "مقدمه‌ای بر مطالعات آینده‌پژوهی دین در ایران" با سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه روز دوشنبه نهم اسفند‌ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

فراستخواه در آغاز این نشست با اشاره به سازنده‌های دین‌ورزی مردم یعنی اعتقاد دینی، تجربه دینی، پیامدگرایی دینی و مناسک دینی، به نظریه‌های برگر مبنی بر دین به مثابه امکان دین، نظریه تیلور مبنی بر عرفی شدن بدون بی‌اعتباری دین در حوزه عمومی، نظریه دیوی مبنی بر تنوع عرفی شدنها و تحولات صور دین‌ورزی، نظریه هرویو لژه مبنی بر حافظه دینی و نظریه اینگلهارت و نوریس مبنی بر امنیت وجودی پرداخت.

وی سپس از سرمشقهای آینده‌اندیشی سخن گفت و پیش‌بینی را نخستین سرمشق آینده‌اندیشی دانست: در پیش‌بینی فرض بر وجود یک آینده ثابت و معین است که به صورت علت و معلولی شناخته می‌شود و ما درباره خود از طریق انطباق با آن، تصمیم‌گیری می‌کنیم. دومین سرمشق آینده‌اندیشی، آینده‌نگاری است که در آن فرض بر وجود  گزینه‌های متعددی از آینده‌های ممکن و باورکردنی و محتمل است که ما از میان آنها آینده مطلوب خود را انتخاب و تصمیم می‌گیریم.

سومین سرمشق آینده‌اندیشی از نظر فراستخواه خلق آینده است که بنا بر آن ما با رویکرد فراکنشی با آینده مواجهه می‌شویم: این از طریق توجه خلاق به منطق رویدادها و روندها و بررسی تصویرها و کنشها صورت می‌گیرد که ما از میان آنها به کنترل نیروهای بازدارنده و گسیل نیروهای پیش‌ران به گونه‌ای سازگار با هم‌ دست می‌زنیم.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی سپس از سه رویکرد در آینده‌اندیشی نام برد و آنها را چنین برشمرد: نخستین رویکرد، منطق شهودی با فرض نااطمینانی بالاست که در آن از روشهای قیاسی بسیار خلاق برای کشف و خلق آینده استفاده می­شود. در رویکرد دوم، تحلیل اثر روندها، فرض بر این است که می­توان با شناسایی دقیق روندها و برون­یابی آنها به کنترل آینده دست زد و در نهایت در سومین رویکرد یعنی تحلیل اثر متقابل به پیچیدگی زمان گسسته و انواع رویدادهای ممکن و تأثیرات متقابل آنها برای آینده­اندیشی تأکید می­شود.

وی که در طول سخنرانی خود کوشید با توجه به رویکرد دوم یعنی تحلیل اثر روندها به بحث درباره آینده‌پژوهی دین در ایران بپردازد، یادآور شد: من تحلیل میدانی و موردی ملی در مورد دین‌باوری و دینداری در ایران داشته م و در نهایت روند دین‌ورزی در ایران را در نمودهای هفتگانه جمعیتی دینداری در مقیاس بزرگ، تفاوتهای نسلی دینداری، قشربندی اجتماعی دینداری، تحول در الگوی دین‌ورزی، ابعاد سیاسی دینداری، ابعاد هویتی دینداری و ابعاد ارتباطی و رسانه‌ای دینداری بررسی و فراتحلیل کرده‌ام.

این پژوهشگر حوزه دین در ادامه به بیان نکاتی درباره هر یک از این نمودها پرداخت و گفت: در نمود جمعیتی دینداری ما شاهدیم که بالای 90 درصد مردم در پیمایشها اظهار کرده‌اند به خدا و آخرت اعتقاد دارند و بالای 80 درصد جامعه اعلام کرده‌اند در مجموع خود را عامل به دین می‌دانند و به عنوان مثال نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند.

وی افزود: بر اساس نتایج این پیمایشها، دین‌باوری و دینداری زنان به طرز معناداری چند درصدی بیش از مردان است و البته باید توجه داشت که دینداری زنان در چرخه‌های بعدی رشد جمعیت دینداری مثلاً از طریق نقش آنها در تربیت فرزندان عامل مؤثری است، چرا که شواهد نشان می‌دهد مادران بیش از پدران در فعالیتهای تحصیلی بچه‌ها و نیز زندگی روزمره آنها حضور و مشارکت دارند و در نتیجه روحیات آنهاست که بازتولید می‌شود.

فراستخواه ادامه داد: بین سن جوانان دانشجو و ابعاد دینداری آنان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین وجه جمعیتی دینداری از طریق خانواده‌ها و مدارس و طی فرآیند اجتماعی شدن به فرزندان منتقل می‌شود هر چند عوامل بعدی رسانه‌ای و ارتباطی نیز به نوبه خود بازتابی از فرآیندهای عرفی شدن هستند.

وی سپس به تفاوتهای نسلی دینداری به عنوان نمود دوم روند دین‌ورزی در ایران اشاره کرد و یادآور شد: نسل را در واقع می‌توان طیف سنی و زیستی با موقعیت کم و بیش مشابه اجتماعی و تاریخی که قرین رویدادها و تجربه مشترک است در نظر گرفت و بنابراین می‌توان گفت شواهدی تجربی از بی‌دین شدن جمعیت جوان در مقیاس کلان نسلی وجود ندارد و در نتیجه این تلقی عمومی که جوانان از دین بر می‌گریزند چندان دقیق و مبتنی بر شواهد پژوهشی نیست و شاید منشأ آن چیز دیگری باشد و آن تحول درالگوهای دین‌ورزی جوانان است.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی با تأکید بر اینکه بسیاری از جوانان نه غیردینی و ضددینی‌اند و نه دیندار به معنای سنتی و یا حتی روشنفکر تصریح کرد: حتی اگر زمانی بحث بر سر آن بود که چگونه در خانواده‌های مذهبی، فرزندان بی‌دین بار می‌آمد، اکنون جامعه‌شناسان با پدیده دیگری نیز رو به رو هستند و آن این است که در خانواده‌های نه چندان مذهبی، جوانانی با نوعی گرایشهای دینی دیده می‌شوند.

وی با اشاره به چهار مفهوم گسست نسلی، تعارض نسلی، شکاف نسلی و وفاق نسلی و نیز نام بردن از پنج نسل ایرانی یعنی نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب، نسل جنگ، نسل واجد خاطره جنگ و نسل فاقد خاطره جنگ سخنان خود را پی گرفت و گفت: هرچند نمی‌توان با قاطعیت از تعارض نسلی در ایران سخن گفت و حتی شواهدی از گرایش به گفتگو و همگراییهای میان نسلی نیز مشاهده می‌شود اما یافته‌‌های برخی تحقیقات، به شکاف نسلی در الگوی دینداری اشاراتی کرده‌اند.

وی سپس از نمود دیگر روندهای دین‌ورزی در ایران یعنی تحول در الگوی دین‌ورزی سخن گفت: رفتارهای دین‌ورزی در ایران از حیث فراوانی به ترتیب چهار گروه را در بر می‌گیرد، نخست رفتارهای دین‌ورزی با ابعاد ذهنی و شخصی درونی گرم مانند توکل، روابط اجتماعی گرم و میهمانی مانند رمضان و مناسک مذهبی گرم و پر احساس با حاشیه‌های نمایشی و اجتماعی مانند مراسم محرم، دوم اعمال آیینی شخصی مانند نماز و آموزه‌های دینی آمیخته با عواطف مستقیم و اخلاق اجتماعی روزمره مانند صدقه، سوم مناسک جمعی با ابعاد مسافرتی، اوقات فراغتی و اجتماعی گرم مانند زیارت و چهارم آن بخش از مناسک و فرائض دینی مانند نماز جمعه که ابعاد سیاسی به خود گرفته‌اند.

فراستخواه با بیان اینکه بعضی تحقیقات حاکی از نوعی دین‌ورزی بی‌شکل، شخصی شده و اقتضایی در میان  جوانان است، به ابعاد سیاسی دینداری به عنوان پنجمین نمود روندهای دین‌ورزی در ایران پرداخت و گفت: در بخشی ازجامعه رفتارهای مذهبی کم و بیش در  چارچوبهای رسمی ظاهر می‌شود اما بیشتر طبقات متوسط و جدید شهری الگوهایی اقتضایی‌تر وچند تکه‌تر از دین‌ورزی را دنبال می‌کنند.

ابعاد هویتی دینداری، دیگر نمود روندهای دین‌ورزی در ایران بود که این پژوهشگر حوزه دین از آن سخن گفت و تأکید کرد: دین هنوز هم  یکی از وجوه بارز فرهنگ عمومی ایرانی است هر چند حداقل در میان گروههایی از جامعه، نمی‌تواند توضیح دهنده مستقلی برای هویت آنها باشد و در موارد دیگر هویت فردی، فکری، جنسیتی، نسلی، قومی، ملی و سبک زندگی نیز مدنظر قرار می‌گیرد.

فراستخواه درباره هفتمین نمود روندهای دین‌ورزی در ایران یعنی ابعاد ارتباطی و رسانه‌ای دینداری نیز گفت: دین‌ورزی در جامعه ایران فضاهای رسانه‌ای وارتباطی درخور اعتنایی را به خود اختصاص داده است که برخی محققان به این جنبه از عینیت دین در شهر توجه کرده‌اند.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی از "ادامه روندهای جاری" و نیز "عمل عقلانی در جهت مسیری مطلوبتر" به عنوان احتمالات آتی در آینده‌پژوهشی دین در ایران نام برد و گفت: در صورت ادامه روندهای جاری شکاف نسلی موجود در حوزه دین‌ورزی ممکن است تشدید شود و به تعارض و حتی گسست نسلی بینجامد. به نظر می‌رسد ممکن است روز به روز فاصله میان طبقات متوسط و جدید شهری با الگوهای سنتی و نهادهای رسمی مذهبی بیشتر شده و این با توجه به نقش مؤثر طبقات یاد شده، نشانه‌های خوبی برای جامعه آینده ایران نیست.

فراستخواه در تشریح عمل عقلانی در جهت مسیری مطلوبتر گفت: در این بحث ما می‌کوشیم به سمت وضعیتی مطلوب حرکت کنیم که در این چارچوب چهار دو گانه باید مدنظر قرار بگیرد یعنی نقش/عملکرد، سیستم/جهان زندگی، ساختار/فضا و ادغام و تمرکز ارزشی - نهادی/ تفکیک و مرکز زدایی ارزشی – نهادی.