خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: در ایام تعطیلات نوروز امسال تعدادی از کتابفروشیها، ناشران و مراکز پخش کتاب تهران فعالیت خود را به صورت تعطیل یا نیمهتعطیل در آوردند. در این میان اما فروشگاههایی هم بودند که از هفته دوم عید کار خود را آغاز کردند و با حضور مخاطبان و مراجعهکنندگان زیادی در کتابفروشیشان مواجه شدند. استقبال مردم از این کتابفروشیهای فعال در ایام عید موجب شد تا به سراغ مسئول یکی از این کتابفروشیها برویم و علت این امر و مشکلاتی را که در این عرصه وجود دارد جویا شویم.
بابک مفید پور مدیر روابط عمومی و مدیر فروش انتشارات مولی، پیش از آنکه وارد حرفه کتابفروشی شود چند سالی را با فعالیتهای رسانهای و خبرنگاری گذرانده است. مفیدپور در انتشاراتیهای فرزان روز و فرهنگ معاصر فعالیت کرده و اینک در انتشارات مولی مشغول به کار است. وی معتقد است مشکلات عرصه فروش کتاب و رکود فعلی بازار، علل متعددی دارد که نمیتوان همه این مشکلات را متوجه دولت و مسئولان دانست.
مفیدپور در صحبتهایش انتقاداتی به شیوه اداره، فروشندگی و پخش کتاب توسط ناشران، مراکز پخش و کتابفروشیها بیان میکند و معتقد است توجه به این مسائل توسط اعضای صنف نشر، قدمی رو به جلو برای حل مشکلات بازار نشر و رکود آن خواهد بود.
* برای شروع صحبت، به ریشهیابی علل وجود رخوت فعلی در بازار کتاب بپردازیم. فروش فروشگاه مولی در عید چطور بود؟
- سادهترین دلیلی که میتوان برای وضع موجود مطرح کرد و گفت این است که کتاب گران است یا ارشاد سخت میگیرد و یا ... اما به تعبیر دوستانی که معتقدند سالهای گذشته سختگیری ارشاد برای اعطای مجوز، کمتر بود و قیمت کتاب پایینتر ، وضع مشابهی بر بازار کتاب حاکم بود و کتابهایی بعضا با تیراژ 500 نسخه منتشر میشدند و کتابهایی چند سال در انبار میماندند. پس نمیتوان وضعیت رکود و رخوت فعلی بازار را تنها تقصیر ارشاد و نهادهای دولتی دانست.
از روز هفتم عید که کتابفروشی مولی کار خود را در سال 90 آغاز کرد، مردم در فروشگاه حضور داشتند و فروشمان بالاتر از سطح توقعمان بود. اما بارها در ایام عید پیش آمد که به خاطر یک کتاب با ناشر یا مرکز پخشی تماس گرفتیم اما این مراکز خالی بودند و کارکنانشان حضور نداشتند. اگر از فروش پایین یا رخوت بازار شکایت داریم، یا مدعی هستیم که گردش کار پایین است، چه دلیلی دارد که با بقیه مردم فروشگاهمان را به مدت دو هفته تعطیل کنیم؟
خب، یک هفته نخست نوروز را تعطیل کردیم. اما باقی ایام تعطیلات را بهصورت شیفت در محل کتابفروشیمان حاضر شویم تا ببینیم مردم به کتابفروشی میآیند یا نه. در ایام عید کتابی را در فروشگاه داشتیم که اگر ناشرش در این ایام حضور داشت، میتوانستیم 12 نسخه از آن را به فروش برسانیم. یا به عنوان مثال دیگر، برای تحویل سفارش با یک ناشر بزرگ تماس گرفتیم و درخواست ارسال کتاب کردیم که گفتند تا آخر هفته سوم فروردین کتاب نداریم چون مشغول انبارگردانی هستیم.
* به نظرتان این مسائل روی مشتری یا مخاطب چه تاثیری دارد؟
- با چنین برخوردهایی شاید مشتری دلسرد شود یا شاید مسیرش را از سمت کتابفروشی تغییر دهد. شاید مخاطب برود و بخواهد روز دیگری به کتابفروشی بیاید اما با شروع شدن ایام کار و تمام شدن تعطیلات موضوع کتاب را فراموش کند. به این مشکل تعطیلیهای طول سال را هم اضافه کنید. بعضی ایام به خاطر آلودگی هوا، دولت روزی را تعطیل اعلام میکند. اگر این روز چهارشنبه باشد، برخی ناشران و مراکز پخش چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را تعطیل میکنند در حالیکه مردم با حضور شان در کتابفروشیهای فعال در ایام نوروز، نشان دادند که به کتاب علاقه دارند.همانطور که ذکر شد، این کار با ادعا و شکایت از وضع فعلی کار صحیحی نیست.
* تاثیری را که مردم میتوانند در گردش کاری کتابفروشیها داشته باشند چطور ارزیابی میکنید؟
- با توجه به مسائلی که مطرح کردم، نمیتوان تقصیر را به گردن مردم انداخت. زمانی هست که کتابی به خاطر هیجانات سیاسی یا مسائل اجتماعی به فروش زیادی دست پیدا میکند. ولی کتابهایی هستند که فارغ از این مسائل به دلیل نام نویسنده یا مترجمشان، توسط مردم خریده میشوند و مردم در واقع ایفاگر وظیفه ناشر، مرکز پخش و نهاد تبلیغکننده میشوند. مردم در این مواقع خودشان تبلیغکننده کتاب میشوند و بهصورت زنجیروار مطالعه کتاب را به هم توصیه میکنند. نمونه اخیر این مساله کتاب "تاریخ ایران مدرن" است که توسط نشر نی منتشر شد و طی مدت 5 یا 6 ماه به چاپ پنجم رسید.
از این کتاب 5 چاپ 3هزار نسخهای منتشر شد و به فروش رفت. یا کتاب "آتوسا دختر کوروش کبیر" چاپ انتشارات جوانه توس که در مدت یک سال و دو ماه به چاپ چهارم رسید. پس میبینیم که در مواردی حتی مردم جلوتر از ناشر یا کتابفروشی عمل میکنند.
* با توجه به این مسائل رکود فعلی دلیل کوتاهی کیست؟
- به نظرم ناشرها، مراکز پخش و کتابفروشها خودشان به نوعی به افزایش این فضای رکود کمک میکنند و ضدفرهنگ عدم کتابخوانی را ترویج میدهند. من هیچ دلیلی نمیبینم که ما کتابفروشها در ایام تعطیلات، تعطیل باشیم و به گواه آمار و ارقام در هفته دوم عید که 95 درصد صنف نشر تعطیل بود، کتابفروشی مولی باز بود و مردم نه فقط برای تماشا که به قصد خرید به فروشگاه آمدند. در مقاطعی میتوان کوتاهی را از جانب مردم هم دانست. مواردی بوده که مخاطب به دلیل مشکلات اقتصادی، با دیدن قیمت بالای کتاب از خرید آن کتاب منصرف شده است. ولی میخواهم بگویم با در نظر گرفتن چنین موضوعاتی، ما به عنوان بخشی که صنف نشر را در اختیار دارد، از همه پتانسیلها استفاده نمیکنیم.
چه دلیلی دارد که بعد از گذشت 20 روز از سال نو، چند ناشر بزرگ بگویند تا دوشنبه این هفته بازارگردانی داریم. با وجود چنین نمونههایی چگونه میتوان توقع داشت کالا یا محصول کتاب، توزیع و گردش مناسبی داشته باشد؟ این مساله باید بهصورت ریشهای بررسی شود، اما این تنها مشکل موجود نیست.
* یعنی غیر از کوتاهی در صنف نشر یا مسائل گفته شده، مشکل دیگری هم به نظرتان میرسد؟
- بله. رابطه بین ناشر و توزیعکننده، رابطه ناشر و کتابفروش، رابطه پخشکننده با کتابفروش، رابطه کتابفروش با مخاطب و موارد مشابه از مسائلی هستند که به نظرم در آنها اختلال وجود دارد و باید مورد بازنگری قرار بگیرند. در بسیاری از موارد عدم تسلط بر حیطه کاری موجب بروز این مشکلات میشود. عدم شناخت کتاب ارائه شده توسط کارکنان انتشارت یا مرکز پخش یا یک کتابفروشی مشکلساز هستند. چگونه میتوان از یک ناشر توقع داشت از کتابی که چاپ کردهاست، چیزی نداند و نویسندهاش را نشناسد؟ یا این توقع را از کتابفروشی داشت که مشغول فروش یک کتاب باشد و چیزی از آن نداند.
دوستان جوانی هستند که با سن و سال کم به عنوان ویزیتور در بخش فروش یا انتشارات یا مرکز پخش مشغول به کار میشوند. این افراد باید دارای حداقلهایی باشند. برای توسعه نشر داشتن تحصیلات مناسب، بیان خوب و اهل مطالعه بودن از فاکتورهایی هستند که یک ویزیتور باید داشته باشد. این فرد باید کتابشناس و از جنس کتاب باشد. بخش فروش باید کتابی را که ناشر چاپ میکند ، بشناسد و با موضوع آن کتاب آشنا باشد تا مخاطب هنگام پرسیدن سوال درباره آن کتاب با سکوت یا پاسخ "نمیدانم" مواجه نشود.
از طرفی عدهای فکر میکنند، وظیفه ویزیتور بستهبندی و انتقال کتاب است. این تفکر اشتباه است. ویزیتور باید بتواند مخاطب را به خرید ترغیب کند. مانند این رفتار را باید کتابفروش نسبت به مخاطب و مشتریاش داشته باشد. وقتی مخاطب وارد کتابفروشی بشود و فروشنده را پشت میز، مشغول کار خودش ببیند یا هنگامی که از او راهنمایی بخواهد با "نمیدانم" یا برخورد سرد مواجه شود، مکدر خواهد شد.
البته منظورم نیست که یک ویزیتور باید عالم به همه علوم باشد اما اگر در یک بخش سه یا چهار نفر کار میکنند، حداقل یک نفرشان باید به مسائل اشراف داشته باشد. بارها پیش آمده که مشتریان ما فکر میکنند کتابی که از ما میخواهند، کتاب نایابی است چون در دیگر کتابفروشیها با برخورد مناسب و کارشناسانه درباره آن کتاب روبرو نشدهاند. در صورتی که آن کتاب در انبار ناشران و توزیعکنندگان وجود دارد. راهکاری که ما در فروشگاه مولی داریم، یادداشت نام کتابی است که مخاطب میخواهد و ما نداریم. ما این کتاب را سریع تهیه میکنیم تا کمبودی از این جهت نداشته باشیم.
ما باید سلایق مختلف مخاطبها را تامین کنیم چون جامعه از سلایق مختلفی تشکیل شده است. وقتی مشتری این برخورد، رفتار و پیگیری را از کتابفروش ببیند، اعتماد پیدا میکند و نه تنها خرید کتاب، به برنامه ثابتش تبدیل میشود، بلکه مبلّغ کتاب هم خواهد شد و مطالعه و خرید کتاب را به آشنایانش توصیه میکند. این موضوع تا به حال بسیار پیش آمده است.
* با توجه به مشکلات و کوتاهیهایی که برای اهالی صنف نشر برشمردید، مشکلاتی را که به نظرتان ارشاد میتواند در حل کردنشان نقش پررنگی داشته باشد، بگویید.
- به هر حال ارشاد و دولت نهادهای تصمیمگیرنده هستند. به نظر میرسد در ارشاد سلایق متفاوتی وجود دارد. در این شرایط کتابی منتشر میشود که با خود میگویی با مسائل موجود، این کتاب چگونه چاپ شده است؟ یا پیرو این وضع کتابی منتشر نمیشود که باعث تعجب میشود. این تناقض به شکل گستردهای در ارشاد و دستگاه اعطای مجوز وجود دارد. به نظرم در این مورد مسئولان ارشاد باید به یک جمعبندی واحد و مشخص برسند تا ناشرها با دوگانگی با چندگانگی روبرو نشوند.
مساله دیگری که تا حدودی اسباب گلهگذاری است حق انحصاری آثار و افراد تا 30 سال بعد از درگذشت است که به وارثان میرسد. به نظرم این کار صحیح نیست. سالیان سال انتشار طهوری کتابی را در قطع جیبی و وزیری به زیبایی چاپ کرد. طهوری این کتاب را حفظ و به مردم معرفی کرد. اما متاسفانه بعد از اعمال این قانون و پس از تمام شدن مدت 30 سال، عده زیادی از ناشران و بعضا ناشران باتجربه و به اصطلاح استخواندار اقدام به چاپ این کتاب کردند. در حال حاضر حدود 8 ناشر این کتاب را چاپ میکنند. فکر میکنم این قانون جلو تولید فکر را میگیرد.
* موضوعی که زیاد به آن اشاره میشود، پایین بودن تیراژ کتابهاست. بالا بردن شمارگان یک کتاب شرایط و احتسابات معینی دارد و نمیتوان به طور ناگهانی تیراژ کتاب را بالا برد تا فروشش بیشتر شود و تعداد مخاطبان بالا برود. برای این مساله چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
- عوامل مختلف دست در دست هم میدهند و موجب شکلگیری مشکلاتی مانند پایین بودن تیراژ کتابها میشوند. اما همانطور که گفتید افزایش تیراژ به تنهایی نمیتواند به بهبود وضع فعلی کمکی کند. با تغییر روشهای کاری و فرهنگ سازی بهنظرم شرایطی مهیا میشود که میتوان در آن شمارگان نسخههای یک کتاب را افزایش داد.
* منظورتان فرهنگسازی در صنف نشر است؟
- بله. این مشکلات بیشتر به ما بر میگردد تا مردم و ارشاد. شاید این حرف من مورد تمسخر واقع شود. اما ناشرانی که قواعد و دیسیپلین مشخصی برای خود دارند و با اهداف فرهنگی وارد این حرفه شدهاند باید نیرو و ویزیتور حرفهای تربیت کنند و به جای اینکه برای جذب نیرو فراخوان بدهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، افرادی را برای این مشاغل تعیین کنند، به سراغ نیروهای آموزش دیده بروند. اگر هم میبینند شخصی شرایط ابتدایی لازم را دارد، مقداری بودجه برای تربیت و آموزشش در نظر بگیرند تا به نتیجه برسند.
من در نمایشگاه کتاب سال 88 مدیر فروش انتشارات فرهنگ معاصر بودم. آن سال به مدیر مسئول این نشر گفتم برای فروش در غرفه از افرادی استفاده کردیم که به نظرم شناخت سنتی از فروش داشتند. من به ایشان گفتم امسال راهکار تازهای ارائه کنیم و تعدادی فرد تحصیلکرده را برای این کار در نظر بگیریم. از دی ماه 88 جلسات هفتگی را که مدت هر جلسه 2 ساعت بود برای این افراد برگزار کردم. کتابها، فرهنگها و مولفها را در این کلاسها معرفی کردم و مناسبات سنی را برایشان شرح دادم. نتیجه این شد که با این آمادهسازی، انتشارات فرهنگ معاصر دورخیز خوبی برای نمایشگاه سال 89 کرد.
با حمایت مدیرمسئول و استقبال افرادی که برای این کار اظهار آمادگی کردند، این دوستان با لباس متحدالشکل در نمایشگاه حضور یافتند و نتیجه کار افزایش فروش نسخ ارائه شده به مردم بود که میزان این افزایش واقعا قابل توجه بود. این مساله را میتوان به عنوان یک الگو گسترش داد. ناشر یا مرکز پخش بیاید ارائه کالای کتاب و معرفیاش به مخاطب را به نیروهایش آموزش بدهد.
* موضوعاتی را درباره نهادهای دولتی و اعضای صنف نشر، مطرح کردید. اگر بخواهید برای تعامل سازنده میان ارائهدهنده و مخاطب، وظایفی برای مردم تعریف کنید چه مسالهای را مطرح میکنید؟
- نظرم نسبت به واکنشهای مردم نسبت به کتاب، مثبت است. میشود هماهنگیهایی میان ارشاد و ناشران، جراید، رادیو و تلویزیون به وجود آید تا موضوع کتاب برای مردم بهتر و بیشتر جا بیفتتد ولی برخلاف بعضی صحبتها نحوه برخورد مردم با کتاب را فاجعهآمیز تلقی نمیکنم. بنابراین نمیتوانم راهکاری برای مردم ارائه کنم چون آنجایی که گفته میشود مردم استقبال نمیکنند، استقبال شگفتانگیز است و آنجایی که توقع استقبال هست، استقبالی صورت نمیگیرد. انجام این اصلاحات را باید از خودمان شروع کنیم.
به عنوان کسی که کارم را با بازاریابی و ویزیتوری آغاز کردم تا امروز که مدیر فروش و روابط عمومی انتشارات مولی هستم، به همه مواردی که گفتم ایمان دارم. چون مطالب گفته شده را طی سالها آزمایش کردم و جواب گرفتم. ما ناشرها و مراکز پخش باید تلاش کنیم تا قابلیتهای بالقوه را بالفعل کنیم. این رویا نیست. مردمی را که باعث رسیدن یک کتاب به چاپ چهارم میشوند، بدون شک میتوان ترغیب کرد تا با دیگر کتابها هم همینگونه روبرو شوند.
-----------------------------------------
گفتگو: صادق وفایی