محسن احمدي - شاعر ، گفت : روزگاري " شعر " در كشور ما ، علاوه بر ادبيت ، نقش يك رسانه ي فراگير را نيز بازي مي كرد و به نوعي ، تجلي و تبلور همه هنرها در شعر بود ، اين نظريه هم كه از ديرباز در بين مردم عموميت يافته كه ايرانيان ذاتا شاعر هستند ، از همين جا نشئات گرفته است.

اين شاعر در گفت و گو با خبرنگار ادبي مهر ، با بيان مطلب فوق افزود : حتي هنر نقاشي و خوشنويسي ما به نوعي در خدمت شعر و كلام بود ، اما بعدها با مطرح شدن موضوع تخصصي شدن هنرها ، شعر به هنري صرف تبديل شد و نقش رسانه اي خود را گم كرد.
محسن احمدي تصريح كرد : از سويي ديگر ، شاعران ما هم به سمت ساده گويي و عرصه ي روزمرگي گرايش پيدا كردند ، مطرح شدن قالب هايي مانند " شعر نو " هم مزيد بر علت شد و " شعر " تا اندازه اي از حس و حال مخاطبان خود فاصله گرفت ، در حالي كه پيشتر شعر ما ، روايتگر دردهاي ازلي بود ، واقعيت اين است كه شاعران ما نتوانستند روايتگران خوبي باشند ، چرا كه درگير مسائل كوچك و روزمره شدند و در اين درگيري هم عده ديگري از مخاطبان جدي شعر از دست رفتند.

شاعران ما به سمت ساده گويي و عرصه ي روزمرگي گرايش پيدا كردند ، به همين دليل " شعر " تا اندازه اي از حس و حال مخاطبان خود فاصله گرفت ، در حالي كه پيشتر شعر ما ، روايتگر دردهاي ازلي بود ، مخاطبان جدي شعر از دست رفته اند !

نام گوينده : محسن احمدي
احمدي با تاكيد بر اين كه شعر در فرهنگ ايرانيان ، همواره مورد توجه بوده است ، خاطرنشان ساخت : بالا رفتن هزينه هاي مربوط به چاپ و نشر ، از موارد ديگري است كه شعر ما را لطمه پذير ساخته است و حتي مخاطبان جدي ادبيات هم ديگر چندان دغدغه ي پيگيري كتاب هاي جديد در اين حوزه را ندارند ، درعين حال نبايد مشكلات و مسائل اجتماعي كه در روح اجتماع ما ساري و جاري است ، ناديده گرفته شود ، مشكلات موجود اصولا اقبال مطالعه را از بين برده است ، اين كه مي بينيم شمارگان هيچ كتابي در مملكت ما بالاتر از دو يا سه هزار نسخه نيست ، مگر در موارد و موضوعات خاص و رمان هاي عشقي و مبتذل كه بعضا از تعداد قابل توجهي برخوردارند.
محسن احمدي كه غالبا به سرودن " غــــزل " تمايل نشان مي دهد ، اظهار داشت : عملا در همه ي حوزه هاي فكري و ذوقي ، بحث كتابخواني تعطيل يا بسيار كمرنگ شده است و كم اقبالي به كتاب ، فقط متوجه كتابهاي ادبي و شعري نيست ، بخش عمده اي از جامعه ي ما در روزگاري براي پركردن اوقات فراغت خود يا بر اساس نيازي كه در خود احساس مي كرد ، به خواندن كتاب رو مي آورد و " شعر " به اين دليل كه آرامشي را نيز در مخاطب ايجاد مي كرد ، خواننده و خواهان بيشتري داشت ، اما در زمان  فعلي ، ابزارهاي مختلف تكنولوژي وارد منازل شده اند و عملا حوصله اي براي خواندن " شعر " نيست.
اين شاعر با تاكيد بر اين كه بايد همواره اميدوار بود تا باز هم دوران طلايي شعر ، در روزگارما تكرار شود ، گفت : حال و روز بشر امروز ، خودش مبين خيلي از مسائل است ، به قول حافظ  ، ما دچار " صعب روزي ، بوالعجب كاري و پريشان عالمي " شده ايم ، ما بين ماندن و رفتن مانده ايم ، نمي دانيم كه از ميان هويت و سرشت اصلي خودمان و فضاي تكنولوژي زده ي امروز ، كداميك را برگزينيم؟  اين موضوع حال و احوال ما را دگرگون كرده است . صائب تبريزي مي گويد : تو هم در آينه ؛ حيران عكس خويشتني / زمانه اي است كه هر كس به خود گرفتار است.