رئیس گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه هاروارد گفت: «هزار و یک شب» مدت‌ها در دنیای عرب اثری نیمه ادبی محسوب می‌شد و آن را خیلی جدی نمی‌گرفتند.

به گزارش خبرنگار مهر، پروفسور دیوید دمراش صبح امروز (23 خرداد) با حضور در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ایراد سخنرانی با موضوع «ادبیات جهان: پلی برای شناخت و ارتباط بین فرهنگ‌ها» پرداخت و گفت: معضل ایجاد ارتباط بین‌فرهنگی، همه انواع تولید فرهنگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما در مورد ادبیات از آنجا که متکی بر زبان است، این مسئله پیچیدگی‌های خاص خود را دارد.

وی افزود: ترجمه زبان ادبی همان‌طور که می‌دانیم کاری بسیار پیچیده و مشکل است. اغلب اوقات، ترجمه اثر ادبی به سرابی تبدیل می‌شود که تصویری غیرواقعی و غریب از فرهنگ دیگری به دست می‌دهد یا برعکس اثر بیگانه‌ای را در بافت ارزش‌های بومی ذوب می‌کند، به نحوی که ویژگی فرهنگی خود را از دست می‌دهد و به بدل رنگ‌پریده‌ای از نسخه اصلی تغییر ماهیت می‌دهد.

دمراش گفت: معتقدم ادبیات جهان باید در گستره وسیعتری مطالعه شود. ادبیات جهان مرزهای قابل تعریفی دارد که هر یک دارای لایه‌های متعددند و نمی‌توان آنها را تنها در یک سطح بررسی کرد.

رئیس گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه هاروارد اضافه کرد: ادبیات جهان در فضایی چند بعدی عمل می‌کند که دارای چهار بعد مشخص است: جهانی، منطقه‌ای، ملی و فردی. از آنجا که این مرزها در طول زمان دائما در تغییرند، می‌توان بُعد زمان را به مثابه بعد پنجم به این ابعاد افزود.

این پژوهشگر آمریکایی ادامه داد: مجموعه ادبیات معتبر جهان حتی در زمان ما، بسیار گزینشی است. بسیاری از آثار در زبان اصلی خود، گردش و سیر گسترده‌ای پیدا می‌کنند. مثلاً آثار «ویرژیل» قرن‌ها در اروپا به زبان لاتین خوانده می‌شد و آثار ادبی نویسندگانی که به زبان‌هایی مثل انگلیسی یا اسپانیایی یا عربی می‌نویسند، به زبان اصلی یا به صورت ترجمه خوانده می‌شود.

پروفسور دمراش در عین حال تاکید کرد: با این وجود، حتی آثار نویسندگانی که به زبان‌های زنده دنیا می‌نویسند، آنگاه ترجمه می‌شود که فراسوی کشور اصلی خود حضور پررنگی پیدا می‌کنند.

رئیس گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه هاروارد گفت: بسیاری از ویژگی‌های سبکی آثار ادبی در ترجمه از دست می‌رود اما در مقابل چیزهایی به دست می‌آورند که تنها به تعداد خوانندگان محدود نمی‌شود، بلکه به حوزه شناخت و ایجاد ارتباطات فرهنگی نیز گسترش می‌یابد.

دمراش در ادامه با اشاره به ویژگی‌های قصه‌های هزار و یک شب، افزود: «هزار و یک شب» مدت‌ها در دنیای عرب اثری نیمه ادبی محسوب می‌شد و آن را خیلی جدی نمی‌گرفتند. حتی اثری که در زادگاه خود جایگاه رفیعی به دست آورده است، آنگاه که به خارج از مرزهای خود سفر می‌کند، ابعاد جدیدی می‌یابد.

وی تاکید کرد: در چند سال اخیر، فهم ما از ادبیات جهان عوض شده است. بسیاری از گلچین‌های ادبیات جهان که اکنون در آمریکا منتشر می‌شوند، آثار قریب به 500 نویسنده از کشورهای مختلف را در بر می‌گیرند.

این پژوهشگر آمریکایی با اشاره به تقسیم‌بندی گوته از ادبیات جهان، اضافه کرد: او ادبیات جهان را به سه بخش تقسیم می‌کند: آثار کلاسیک، شاهکارها و پنجره‌هایی گشوده به روی جهان. آثار کلاسیک آثار بنیادین یک فرهنگ هستند؛ شاهکارهای ادبی می‌توانند آثاری باشند که تقریبا به محض انتشار، نقدهای تحسین‌آمیز راجع به آنها نوشته می‌شود و از طریق ترجمه، سیر خود را در ادبیات جهان آغاز می‌کنند.

دیوید دمراش در پایان گفت: رویکرد آثار کلاسیک و شاهکارهای ادبی جهان از دهه 1990 بار دیگر با «پنجره‌هایی نو برای نگاه کردن به ادبیات جهان» تکمیل شده است.