اصفهان - خبرگزاری مهر: داغی تابستان تب کنکور را هم بالا می برد، این اتفاق هر ساله با نزدیک شدن به روزهای آغازین فصل گرم همچون همیشه سراسر کشور را فرا می‌گیرد و کنکور جمعیتی در سطح چند میلیون نفر را در کشور تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، کنکور را شاید بتوان یکی از بزرگترین گردهمایی مردمی دانست و تقریباً می‌توان گفت که اغلب افراد دور و بر ما دست‌ کم یکبار در طول زندگی خود با این غول بی شاخ و دم دست‌وپنجه نرم کرده‌اند.

اما کنکور و لزوم بازنگری در معیارهای آن که غالبا سالانه بعد از این ماراتون سخت روی آن بحث می‌شود آنقدر دچار اما و اگر شده که برداشتن یا برنداشتن این سد خودش در پشت میله‌های تصمیم گیریها باقی مانده است.

سالهاست که موضوع کنکور سراسری موجب یک رقابت نه چندان صحیح و مهمتر از آن یک وضعیت نا به هنجار روحی روانی و اجتماعی برای خانواده‌ها و افراد متقاضی ورود به دانشگاه در کشور شده که این امر تنها به دلیل عدم وجود پروسه مناسب برای گزینش دانشجو و عدم جایگیری صحیح متقاضیان ورود به دانشگاه در مرتبه علمی محق ایشان است.

نوجوانانی که به یکباره و در عرض چند ساعت و در شرایطی پر استرس باید اطلاعات علمی خود را در میدانی که از آن به عنوان ماراتن علمی و نه یک امتحان علمی یاد می‌شود باز پس دهند و بدیهی است که در چنین شرایطی گاه برخی بیش از پتانسیل خود و برخی کمتر از توان علمی خود جلوه می‌کنند.

یا دانشگاه یا هیچ

اما اهمیت عبور از این سد مرتفع در جامعه ما آنچنان بالاست که گاه جنبه غیرعادی به خود گرفته و برای عده‌ای حتی مفهوم "یا دانشگاه یا هیچ" را پیدا کرده تا حدی که متقاضی ورود به دانشگاه گاهی نامش به صفحه حوادث روزنامه‌ها سنجاق می‌شود تا هشداری باشد که غول کنکور برای خیلی‌ها دردسر شده است.

این مسئله را می‌توانی در سخنان خیلی‌ها ببینی، از جمله مسعود که وقتی نام کنکور را می‌شنود پیشانیش پر می‌شود از قطرات کوچک عرق‌هایی که استرس کنکور را برایش به ارمغان آورده است.

او که بعد از سه سال پشت کنکور ماندن امسال باز هم در انتظار است تا شاید بتواند این بار بعد از کنکور اسمش را در بین قبول شدگان پیدا کند، او که طبق عادت هر ساله چند شب مانده به کنکور تب می‌کند در این باره می‌گوید: قبول شدن در کنکور برای من تبدیل به یک رویای دست نیافتنی شده امسال سومین سالی است که من برای قبول شدن در کنکور تلاش می‌کنم اما امید چندانی به قبولی ندارم.

می گوید: دلم می‌خواست یک روز از خواب بیدار می‌شدم و می‌دیدم که همه اینها را در خواب دیده‌ام. این همه روزهای خوش جوانی که با شب بیداری و تلاش روز سپری شد و هر سال بدون نتیجه به پایان رسید و من باز هم با سری افکنده کتاب‌هایم را مرتب کردم و شروع کردم به درس خواندن برای کنکور سال بعد.

برای فاطمه هم کنکور یعنی آینده، یعنی فردا یعنی شغل و خیلی مترادفهای دیگر که دو سال است پشت میله‌های قبول نشدن در این ماراتن سخت مانده است و می گوید: شاید اگر من مثل خیلی از بچه‌ها در خانواده پولدار یا حتی متوسط زندگی می‌کردم تا این حد دچار مشکل نمی‌شدم اما پدر من یک کارگر ساده است و توان مالی پرداخت هزینه دانشگاه آزاد را ندارد لذا من باید هر طور که شده در دانشگاه سراسری قبول شوم.

به گفته این دانش آموز پشت کنکوری حالا دیگر اگر پول داشته باشی غم کنکور نداری.

مریم هم با این گفته موافق است او هم سرمایه کافی برای رفتن به کلاس‌های کنکور و همچنین قبول شدن در دانشگاه آزاد را کلید حل مشکل می‌داند.

اما در این میان به نظر می‌رسد سیستم آموزشی ما با وجود این موضوع که گفته می‌شود به سمت حذف کنکور پیش می‌رود هنوز نتوانسته انگیزه لازم برای تحصیل دانش آموزان با ضریب هوشی بالاتر و مستعدتر را در رشته‌های مورد نیاز کشور ایجاد کند باری که هنوز رتبه‌های دو رقمی کنکور سراغ انتخاب رشته پزشکی و مهندسی معماری می‌روند و علاقه‌ای به ادامه تحصیل در رشته ژنتیک و یا به طور مثال علوم محض را ندارند به این ترتیب با فرض حذف کنکور هم باز عده‌ای به هدف و رشته دلخواه خود نمی‌رسند که اگر هم برسند برای کشور قطعاً ناکارآمد خواهند بود.

به گفته بسیاری از کارشناسان آموزشی، روند کنونی نیازمند یک تغییر است و این تغییر تنها از طریق فرهنگسازی رسانه‌ای به همراه تغییر رویکرد آموزش و پرورش و آموزش عالی میسر است تا شاید روزی تنها واجدین شرایط تحصیل در هر رشته در کلاس درسی رشته منظور نظر در دانشگاه حاضر شوند و هزینه دولت برای تحصیل بی علاقه ویا ناکارآمد صرف نشود.

هجوم خیل عظیمی از مشتاقان تحصیل در دانشگاه‌ها که معمولاً اکثر آنان را جوانان تشکیل می‌دهند به نظر می‌رسد که بیش از آنکه معلول علاقه به فراگرفتن و دانشجو شدن به مفهوم عمیق این واژه باشد، تابع عوامل و علل اجتماعی دیگری است که در نهایت به تب کاذب کنکور دامن می‌زند تا این آزمون، هیولایی به نظر برسد بی‌شاخ و دم و اضطراب آفرین که به طور مضحکی برهم زننده آرامش نه تنها شخص متقاضی، بلکه خانواده، دوستان، اطرافیان مسئولان و دیگر آحاد جامعه است.

به گفته حسن احتشامی آسیب شناس ازدحامی که پشت کنکور دیده می‌شود، در درجه اول بیانگر ناتوانی خانواده‌ها و آموزش و پرورش سنتی ماست که نتوانسته‌اند تعریف روشن و عمیقی از مفهوم زندگی و پیشرفت به جامعه جوان ما ارائه دهند و به لحاظ ارزش‌گذاری‌هایغلط و بیش از اندازه لازم، تحصیل در دانشگاه را یگانه راه موفقیت و ترقی معرفی کرده‌اند.

به اعتقاد او یکی از این عوامل، تخیلات خام و ساده‌لوحانه‌ای است که بر این باور است که مدرک دانشگاهی شخصیت و موقعیت اجتماعی شخص و خانواده‌اش را بالا می‌برد. بر پایه چنین نگرشی تحصیلات دانشگاهی داشتن پیش از هر چیز موجب تشخیص و تمایز و در واقع نوعی “پز دادن” و “ژست گرفتن” در مقابل سایرین است.

این روان شناس می‌افزاید: فرزندان چنین خانواده‌‌هایی حتی اگر علاقه‌ای به تحصیل در دانشگاه نداشته باشند و یا علاقه‌مند به تحصیل در رشته‌ خاصی باشند، ناچارند که بنا به توقع والدین و فامیل حتما در کنکور شرکت کنند و الزاماً باید "دکتر" یا "مهندس" شوند.

هر ساله بیش از یک میلیون نفر داوطلب در کنکور شرکت می‌کنند اما تنها عده‌ای اندک اجازه ورود به دانشگاه را پیدا کرده و جمع زیادی از این چرخه باز می‌مانند.

این در حالیست که این عده به دلیل عدم راهیابی به دانشگاه دچار ناراحتی‌های روحی و روانی می‌شوند.

به اعتقاد کارشناسان اجتماعی، در اکثر مواقع حساسیت بیش از حد والدین نسبت به قبولی فرزندان در کنکور باعث ایجاد استرس و اضطراب شدید در جوانان و در نهایت عدم قبولی آنان در کنکور می‌شود اما اکثر والدین به این موضوع بی توجه هستند.

آنان معتقدند والدین باید بدانند کنایه زدن به جوانی که در نهایت سعی و تلاش موفق به عبور از سد کنکور نشده تنها باعث بروز ناراحتی‌های روحی و روانی در او خواهد شد و حاصل دیگری نخواهد داشت.

به گفته احتشامی تب کنکور و دانشگاه یک بیماری واگیردار است که خانه به خانه منتقل می‌شود اما در این میان کسی نیست که هزینه ناکامی‌ها و سرخوردگی‌های نسل جوان کشور را بپردازد.

این آسیب شناس اجتماعی می‌افزاید : ما یک هزینه پنهانی بابت مسئله کنکور می‌پردازیم که با معیارهای مادی نمی‌توان آن را سنجید و آن از بین رفتن "اعتماد به نفس" و "ناکامی جوانان" این نسل است.

بازار داغ کلاس‌های کنکور

این در حالیست که وجود رقابتی فشرده میان متقاضیان ورود به دانشگاه موجب شده تا بازار کلاسهای کنکور و آموزشگاه‌های آزاد هر سال داغ‌تر از سال قبل شود و خانواده‌ها نیز که نگران آینده فرزندشان هستند راهی جز هزینه کردن برای فرزندشان به امید کسب رتبه علمی بهتر و جایگاه علمی و به تبع آن وجه اجتماعی بهتر را نداشته باشند.

بسیارند خانوادهایی که از هر هزینه‌ای می‌زنند تا هزینه کلاس کنکور را فراهم کنند که این امر تنها به دلیل تقاضای بسیار بالا نوجوانان ایرانی برای ورود به دانشگاه است.

این تقاضای زیاد برای ورود و تحصیل در برخی رشته‌ها و نظیر رشته‌های پزشکی و مهندسی بسیار بیشتر است به طوریکه برخی از متقاضیان از دانشگاه و رشته مورد علاقه خود به عنوان تنها راه پیشرفت و مدینه فاضله یاد می‌کنند.

جایگاه اجتماعی خوب فارغ‌التحصیلان در برخی رشته‌ها نظیر رشته پزشکی، مهندسی معماری و...ورود به این رشته را به شکل هدف نهایی درآورده و خانواده‌ها برای دستیابی به این هدف هزینه‌های گزافی را مجبورند که بپردازند.

 ..............................

گزارش: دریا قدرتی‌پور