جریان سازی این حادثه از آن جهت بود که 5 نفر از سرنشینان این توپولف این بار از دانشمندان هسته ای روسیه بودند که گفته می شود در راه اندازی نیروگاه بوشهر و مقابله با ویروس استاکس نت نقش داشتند.
"سرگئی ریزکوف"، "گنادی بانیویک"، و "نیکولای ترونوف" سه دانشمند از 5 نفری بودند که در مؤسسه OKB Gidropress کار میکردند و گفته می شود که این موسسه در ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر همکاری دارد.
همچنین "آندری تروپینوف" متخصص ارشد فناوری روس اتم و شخص دیگری که عضو شرکت هیدروپرس روسیه بوده در این حادثه کشته شده اند. گفته می شود این سانحه هوایی که سازمان اطلاعات روسیه مسئول پرونده شد، از سوی سازمان های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی طراحی شده است. لذا سقوط هواپیمای توپولف این بار از ابتدا با دو دیدگاه همراه بود؛ سانحه هوایی معمول و احتمال وجود خرابکاری.
سانحه هوایی
یکی از معمول ترین گمانه زنی ها پس از یک سانحه هوایی این است که این سانحه می تواند و می توانسته یک تصادف و یا اتفاق بوده باشد. با توجه به میزان بالای سوانح هوایی توپولف ها این امر خیلی دور از انتظار نیست.
همچنین ضعف سیستم راداری این نوع هواپیماها در شرایط جوی نامساعد و همچنین با در نظر گرفتن اینکه ناوگان هوایی روسیه توپولف ها را به دلایل و مشکلات فنی بسیاری کنار گذاشته سقوط چنین هواپیماهایی در ابتدا به نظر می رسد ناشی از مشکلات فنی معمول باشد.
از سال ۱۹۹۰ تاکنون ۳۳ مورد سانحه هوایی و سقوط مرگبار این هواپیماها رخ داده است. "لخ کاژینسکی"، رئیس جمهور لهستان آخرین مورد آن بوده است.
تئوری توطئه
یکی دیگر از دیدگاهها در باره سقوط توپولف دیدگاه توطئه وخرابکاری است. لذا با توجه به حضور این دانشمندان هسته ای در راه اندازی نیروگاه بوشهر نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. به همین منظور از ابتدای اعلام خبر احتمال خبرابکاری درباره آن مطرح شد تا جایی که سایت دبکا فایل وابسته و نزدیک به محافل جاسوسی اسرائیل آن را از اقدامات صهیونیستها عنوان کرد.
با گذشت مراحل اولیه تحقیقات اطلاعاتی به دست آمده که نشان می دهد فعالیتهای جاسوسی در پس سقوط این هواپیما قرار داشته است. بر اساس اعلام منابع امنیتی روسیه تحقیقات به این نتیجه رسیده که با توجه به حضور این چند دانشمند هستهای مرتبط با پرونده هستهای ایران در هواپیما، این سقوط خرابکاری بوده است.
گرچه هنوز این اعلام یک "گمانه زنی" صرف بیش نیست، اما در اینجا این پرسش اساسی مطرح است که چگونه این دانشمندان با وجود ممنوعیت پرواز سفر بیش از یک مسئول امنیتی یا نظامی یا علمی ارشد در یک هواپیمای تجاری همگی در این پرواز حضور داشتند؟ این اقدام بر اساس قواعد امنیتی و سلامت مربوط به دانشمندان هسته ای در روسیه ممنوع است.
این در حالی است که محافل امنیتی حاضر در این تحقیقات معتقدند که هیچ یک از این دانشمندان هسته ای از حضور همکاران خود در این پرواز اطلاعی نداشته اند و در هواپیما نیز در مکانهایی نشسته بودند که به همدیگر دسترسی نداشته و از دید هم دور بودهاند. به نظر می رسد با توجه به این اطلاعات امکان خرابکاری نیز بسیار بالا نیست. زیرا که خرابکاری که بر اساس "پنهانکاری" صورت می گیرد نمی تواند بر پایه یک اقدام بر خلاف مقررات پذیرفته شده کشور باشد. اگر حضور دانشمندان اتمی در یک پرواز ممنوع باشد چنین اقدامی نمی تواند با خرابکاری صورت گرفته باشد زیرا که اقدامات خرابکارانه یا "سابوتاژ" عمدتاً در یک پروسه قانونی و حقوقی صورت می گیرد تا تردیدها در این باره را از بین ببرد.
ضمن اینکه در موارد خرابکاری مشابه در گذشته زمانی چنین رویدادهایی پیش آمده که اطلاعات حساس در دست بیش از یک نهاد و یا سازمان بوده و در حالی که عنوان می شود حتی خود دانشمندان هم از حضور دیگر همکاران خود در هواپیما اطلاعی نداشته اند.
از نکات مهم دیگر این که اگر رژیم اسرائیل و آمریکا درپس این حادثه باشند مطمئناً آنها در صدد مقابله با برنامه هسته ای ایران بودند و در این باره می توانستند چنین خرابکاری را در ایران انجام دهند. اقدامی در این سطح و در خاک روسیه می تواند آن دو را در برابر روسیه قرار دهد که این روند برای دو طرف مقابل به دلیل شرایط حاکم بر جامعه جهانی و تعاملات بین قدرتها مناسب نیست.
آمریکا در شرایط حساس گفتگو با روسیه در زمینه کاهش تسلیحات هسته ای است و رژیم اسرائیل هم در شرایط کنونی خاورمیانه بیش از گذشته نیاز به روسیه دارد و چنین اقدامی از سوی صهیونیستها آن هم یک ماه پس از اخراج "وادیم لیدرمان" وابسته نظامی رژیم صهیونیستی از روسیه به اتهام فعالیتهای جاسوسی می تواند روابط دو طرف را به لحاظ دیپلماتیک دچار تغییر ناگهانی کند که این اقدامات هزینه های آن بیش از دستاوردهایش است.
------------------------
حسین امیری