گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر : عليرغم انتشار جوابيه‌هاي روابط عمومي اداره كل زندان‌هاي استان تهران ، درخصوص پرونده جانباز شهيد محمد رجبي ثاني و پاسخ خانواده اين شهيد ، همچنان ابهامات زيادي بر اين پرونده سايه افكنده است . پاسخ‌هايي كه طرفين داده‌اند ، نه‌تنها از اين ابهامات نكاسته ، بلكه سوالات بيشتري را فراروي مخاطبان پي‌گير اين ماجرا نهاده است .

متن جوابيه‌هاي اداره كل روابط عمومي زندان‌هاي استان تهران و پاسخ خانواده جانباز شهيد محمد رجبي ثاني به شرح ذيل است :

جوابيه اداره كل زندان‌هاي استان تهران كه از سوي روابط عمومي قوه قضائيه در پاسخ به درخواست خبرگزاري مهر ارسال شد.
در پي درخواست خبرگزاري مهر از روابط عمومي قوه قضائيه در خصوص پرونده جانباز شهيد محمد رجبي ثاني ، متن جوابيه اداره كل زندان‌هاي استان تهران از سوي روابط عمومي اين قوه به دفتر خبرگزاري ارسال شد. به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر در اين جوابيه آمده است :

سلام عليكم
احتراما ضمن ابراز همدردي با خانواده مرحوم محمد رجبي ثاني و ارج نهادن به ايثار و از خودگذشتگي ايثارگران و جانبازان هشت سال دفاع مقدس با عنايت به اخبار مندرج در اين خبرگز اري و برخي از نشريات و سايت هاي خبري در رابطه با متوفي آقاي محمد رجبي ثاني خواهشمند است دستور فرماييد جهت تنوير افكار عمومي نسبت به درج اطلاعيه روابط عمومي اداره كل زندانهاي استان تهران در آن خبرگزاري محترم اقدامات لازم به عمل آيد.

در ادامه اين جوابيه ضمن اشاره به ورود محمد رجبي ثاني به زندان اوين در تاريخ 8/7/83 از طريق بازپرسي محترم شعبه دوم دادسراي عمومي انقلاب ناحيه 4 تهران از مجتمع قضائي رسالت و با قرار كفالت يكصد ميليون ريال و نيز بيان اتهامات و سوابق نامبرده ، درخصوص آنچه پس از ورود به زندان براي جانباز شهيد محمد رجبي ثاني اتفاق افتاده ،‌ چنين توضيح داده است :

نظر به طبقه بندي زندانيان استان در بدو ورود به زندان و با توجه به نوع جرم صورت گرفته به ندامتگاه قزلحصار واحد جرايم عمومي اعزام مي‌گردد . كه با توجه به مقرات زندان به مدت 24 ساعت در قرنطينه ندامتگاه قزلحصار كه داراي پزشك ، رواپزشك و مددكار مي باشد ، نگهداري مي گردد.

سپس در تاريخ 11/7/83 در اندرزگاه مربوطه اسكان داده شده است. با عنايت به پرونده پزشكي تكميل شده توسط گروه درمان (پزشك عمومي ، روانپزشك ، روانشناس و مددكار اجتماعي) وي در تاريخ 14/7/83 به دليل مشكل اعصاب و روان توسط پزشك عمومي ندامتگاه ويزيت گرديده است و مورخه 15/7/83  توسط روانشناس ندامتگاه مورد مشاوره قرار مي گيرد و سپس در ادامه به روانپزشك متخصص ارجاع داده مي شود كه در تاريخ 16/7/83  توسط رواپزشك معاينه و تشخيص اضطراب مزمن(PTSD) تحت درمان و براي ايشان دارو تجويز و به طور روزانه تحويل زنداني گرديده است و در تاريخ 30 /7/83 به طور اورژانسي به بهداري اندرزگاه ارجاع و پس از اقدامات اوليه در ساعت 24 به بيمارستان شهيد رجايي شهرستان كرج اعزام مي شوند و مدت 19 روز در اين بيمارستان تحت درمان بوده و متاسفانه در تاريخ 19/8/83  فوت مي نمايند . بنابر مقرارت جهت تعيين علت تامه فوت به پزشكي قانوني كرج منتقل مي گردد كه علت فوت عفونت پيشرفته داخلي و عوارض ناشي از آن تشخيص داده شده و گواهي دفن صادر مي گردد.

شايان ذكر است در زمان بستري شدن متوفي در بيمارستان با توجه به اظهارات خانواده محترم مشاراليه و مراجعه خبرنگاران، دو گروه بازرسي مطمئن از اداره كل به ندامتگاه مذكور اعزام تا وضعيت درمان و فوت مرحوم آقاي محمد رجبي ثاني مورد بررسي قرار گيرد  نتايج بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد هيچگونه قصور و سهل انگاري در زمينه درمان نامبرده صورت نگرفته است.

لازم به ذكر است نامبرده در طول مدت تحمل كيفر اظهاراتي مبني بر اينكه جانباز است و داروي خاصي مصرف مي نمايد به مسوولين زندان اعلام ننموده است مضافا اينكه پنجاه درصد از كاركنان زندان مذكور از ايثارگران بوده و مديريت ندامتگاه رزمنده جانباز 40 درصد و برادر شهيد مي باشد.  به نظر مي رسد مديريت ندامتگاه از دلسوزترين افراد نسبت به اين قشر عزيز جامعه باشد. ضمنا مستندات و مدارك درماني اظهارات فوق موجود است كه در صورت نياز قابل ارايه مي باشد.
روابط عمومي اداره كل زندانهاي استان تهران 

 

جوابيه روابط عمومي اداره كل زندان‌هاي استان تهران در پاسخ به خبر گفتگوي اختصاصي « مهر » با رئييس بنياد شهيد و امور ايثارگران 
روابط عمومي اداره كل زندان‌هاي استان تهران در خصوص خبر گفتگوي اختصاصي مهر با معاون محترم رئيس جمهور و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران پاسخي را به اين خبرگزاري ارسال كرد . به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر متن پاسخ روابط عمومي اداره كل زندان‌هاي استان تهران بدين شرح است :

سلام عليكم 
احتراما در پاسخ به خبر منتشر شده در سايت خبرگزاري در مورخه 8/9/83 پيرامون گفتگوي اختصاصي با آقاي دكتر حسين دهقان معاون محترم رييس جمهور و رييس بنياد شهيد و امورايثارگران در خصوص فوت آقاي محمد رجبي ثاني فرزند صفرعلي به اطلاع مي رساند : همسر زنداني در ساعت 00/12 روزچهارشنبه مورخ 29/7/83 يك نامه به شماره 1028/522/م مورخ 29/7/83 مسئول مددكاري بيمارستان روانپزشكي صدر خطاب به مددكاري ندامتگاه قزلحصار ارسال نموده مبني بر اينكه نامبرده قبلا در بخش b.m.d  در بخش اعصاب و روان بستري و تحت درمان بوده است و حال كه بعد از درگيري در خيابان روانه زندان شده اند و ظاهرا داراي مشكل روحي و رواني هستند اگر صلاح مي دانيد توسط روانپزشك زندان ادامه درمان شوند و پيوست آن پنج برگ بوده كه فقط مهر بنياد جانبازان منطقه شش تهران كپي برابر اصل گرديده است .
لازم به توضيح است  پانزده روز قبل از اين نامه ، مددكاري بيمارستان اداره بهداري ندامتگاه خود با تشخيص پزشكان متخصص شروع به درمان نموده اند.
2- هيچ نامه اي از بنياد جانبازان خطاب به ندامتگاه در خصوص زنداني ارسال نشده و هيچ تماس تلفني و حضوري نيز بنياد جانبازان نداشته است كه اصولا مسئولين ندامتگاه بدانند زنداني جانباز است يا خير ؟
3- سايقه ملاقات زنداني با خانواده در رايانه ندامتگاه ثبت نگرديده يعني ملاقات با بستگان نداشته است .
4- با توجه به اينكه ملاقات با خانواده نداشته است لذا دارويي هم به بهداري يا ندامتگاه جهت ايشان تحويل نگرديده است بلكه خود ندامتگاه شروع به درمان برابر روال مربوطه بهداري داشته اند.
5- در برگ قراربازداشت توسط قاضي محترم هم ذكري از جانباز بودن مشاراليه نيامده است و زنداني هم در بيماريابي اوليه قرنطينه در اين خصوص مطلبي اظهار ننموده اند . لذا مراتب جهت اطلاع و درج در سايت مذكور به حضور ارسال مي گردد.

 

پاسخ گلايه آميز و دردمندانه همسر جانباز شهيد محمد رجبي ثاني به دو جوابيه فوق
در پي انتشار جوابيه‌هاي روابط عمومي اداره كل زندان‌هاي استان تهران كه از سوي روابط عمومي قوه قضائيه ارسال شده بود ، همسر جانباز شهيد محمد رجبي ثاني پاسخي را به همراه اسناد و مدارك مربوط به دفتر خبرگزاري مهر ارسال كرد. به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر ، متن نامه همسر جانباز شهيد محمد رجبي ثاني بدين شرح است :

بسمه تعالي
خبرگزاري مهر
با احترام

اينجانب مليحه خدمتخواه همسر شهيد محمد رجبي ثاني ، جوابيه اداره كل زندان‌ها درمورد به شهادت رسيدن همسر جانبازم محمد رجبي ثاني را خواندم كه پس از آن لازم بود جواب آن را براي شما نوشته تا با چاپ آن حقيقت محض براي مردم شريف ايران اسلامي روشن شود .

1-  ادارة كل زندان‌ها در نامه‌هايي كه به شما و ديگر روزنامه‌ها فرستاده‌اند ، با ما ابراز همدردي كرده‌اند . ولي اي كاش به پاس ايثارگري‌هاي همسر جانبازم در طول دفاع مقدس كه با بررسي‌هاي ايثارگري‌هاي او ، نائل شدن به فيض شهادت جاي ترديد ندارد ، در نامه‌هاي خود با ارج نهادن به ايثار و ازخودگذشتگي‌هاي ايثارگران و جانبازان و شهدا ، كلمة متوفي را به كار نمي‌بردند . ضمن آنكه حتي از بردن نام جانباز در ابتداي نام همسرم به شدت خودداري كرده‌اند .

 2- در جوابيه‌اي كه در خبرگزاري مهر چاپ شد اظهار شده كه اينجانب نامه از بيمارستان روانپزشكي صدر به مددكاري قزلحصار را بردم . آنهم به جهت اين كه همسر جانبازم دچار بيماري اعصاب و روان است و از اين جهت بايد تحت درمان قرار بگيرد . و آنها اعلام كرده‌اند كه پانزده روز قبل از اين نامه ، بيمارستان اداره بهداري با تشخيص پزشكان متخصص شروع به درمان همسرم كرده‌اند . يعني درمان او از تاريخ 14/7/83 آغاز شده بود . درحالي كه در جوابيه گفته‌اند از تاريخ 16/7/83 براي همسرم دارو تجويز شده و بطور روزانه دارو را تحويل زنداني مي‌دادند . كه خواهش مي‌كنم به موضوع توجه بفرماييد كه زمان شروع مداواي همسرم واقعا چه تاريخي بوده است .

از طرف ديگر آنكه همسرم در شبانه روز بيش از بيست عدد قرص اعصاب به تشخيص پزشكش مصرف مي‌كرد . و زماني كه حالش خوب نبود ، براي خوردن قرص‌هايش بايد دقت مي‌كردم و گاهي با اصرار به او دارو مي‌دادم تا حال او بهتر شود . حالا كه مسئولين محترم زندان اعلام داشته‌اند كه طبق تشخيص متخصص زندان همسرم دچار اضطراب مزمن بوده ، چرا بايد نحوة درمان او فقط تحويل داروها به زنداني باشد.

و ديگر آنكه 30 مهر ، اورژانسي ، همسرم را به بهداري زندان مي‌برند و آنقدر حال او وخيم شده بود كه بهداري فقط چند ساعت او را نگه داشته و طبق گفتة مسئولين نيمه شب ( ساعت 12 شب ) او را به بيمارستان شهيد رجايي مي‌برند . كه علت آن اصلا بيماري اعصاب و روان نبوده است . بلكه به علت‌هاي ديگري چون عفونت بوده ‌است . بعدا با ملاقات او عفونت‌هاي شديدي در ناحية دستانش ديدم . چرا روابط عمومي محترم زندان در مورد اعزام او به بهداري و بيمارستان توضيح نداده‌اند ؟ چرا صحبتي از عفونت‌هاي ايجاد شده در دستان و بدن او كه در زندان ايجاد شده نمي‌كنند و نمي‌گويند كه علت آن چه بوده است؟  و در زندان بر سر او چه آمده است ؟ كه در اثر اين عفونت‌ها به كما مي‌رود و مدتي بيهوش بوده است . و فقط اعلام مي‌كنند كه : پزشكي قانوني علّت فوت را عفونت منتشره داخلي و عوارض ناشي از آن تشخيص داده است .

خواهش مي‌كنم سؤال بفرماييد ، عفونت‌هاي بدن همسر جانبازم در نتيجة چه حادثه‌اي بوده است ؟ و در زمان مشاهدة عفونت تا درمان كه مدعي هستيد هيچگونه قصور و سهل‌انگاري در درمان او نكرده‌ايد ، در اين مورد چه انجام داده‌ايد ؟ آيا غير از اين است كه گذاشتند عفونت‌هايي كه ايجاد آن در بدني كه از نظر جسمي سالم بوده ، آنقدر مضمن شود كه ديگر قابل درمان نباشد ؟ هرچند كه چرايي به وجود آمدن عفونت‌ها و سوختگي دستان همسرم هنوز مبهم است و جوابي به ما نداده‌ايد .

3- در قسمت ديگري از نامه آمده است كه هيچ نامه‌اي به زندان ارسال نشده كه همسرم جانباز بوده است . تو را به خدا قسمتان مي‌دهم عكسي از نامه‌اي كه از مسئول حقوقي و امور مجلس بنياد جانبازان كه قاضي ناظر زندان با خط خود زير آن دستور داده است ، چاپ بفرماييد . البته دو نامه است كه قاضي( قاضي دادسرا ) از من نگرفت تا ضميمه پرونده كند و گفت اين نامه‌ها اصلا مهم نيستند . حالا مسئولين محترم زندان مي‌گويند كه خبر نداشته‌اند همسرم جانباز بوده است .

4 - از طرف ديگر اعلام نموده‌اند كه ما اصلا به ملاقات همسرم نرفته‌ايم . كه خوشبختانه ورقه‌هاي ملاقات را كه زندان به ما داده بود ، به خواست خداوند متعال نگه داشته‌ايم كه فتوكپي آنها را پيوست نامه‌ام برايتان مي‌فرستم .

ملاقات اول در تاريخ 14/7/83 ساعت 12:25 بوده . ملاقات بعدي در تاريخ 18/7/83 ساعت 11:03 صبح و ملاقات سوم 25/7/83 ساعت 10:30 صبح بوده است .

عجيب است كه چنين ادعايي مي‌كنند . ضمنا سند دريافت وجه نقدي را دارم كه در تاريخ 14/7 و 18/7 تحويل باجة مخصوص دريافت وجوهات زنداني‌ها دادم كه رسيد آن داراي مهر نيزمي‌باشد . واقعا چطور وجود ما را جهت ملاقات انكار مي‌كنند ؟ چه جوابي يا توجيهي براي اين گفتة دور از حقيقت خود دارند ؟

و در آخر نامه نيز گفته‌اند در قرار بازداشت قاضي ، مطلبي در مورد جانباز بودن همسرم در قرار نوشته نشده بود . كه باز مي‌گويم بارها و بارها پيش بازپرس رفتم . درخواست و التماس كردم كه به وضعيت همسرم به جهت آنكه جانباز اعصاب و روان است ، توجه كند . كه قاضي به حرف من گوش نمي‌داد و التماس‌هاي من و اشك‌هايي كه در بازپرسي ريختم ، همچنين التماس‌ها و اشك‌هاي عليرضا ( پسرجانباز) نتيجه‌اي نداشت . وفقط از بازپرس مي‌شنيدم كه مي‌فرمودند : مي‌خواست به جبهه نرود . . .

به هرحال بسيار لازم بود كه جواب نامة مسئولين محترم داده شود . ولطف كنيد با چاپ آن حقيقت‌ها را براي مردم دلسوز و مهربان و حقيقت‌جو روشن كنيد .

درضمن بعضي از مطبوعات بدون آنكه خبر شهادت همسرم را و چگونگي نائل شدن به شهادت را انعكاس دهند ، فقط جوابيه روابط عمومي اداره كل زندان‌ها را منتشر كرده‌اند . از آنها گله‌مندم كه جوابيه را با كدام خبري كه از همسرم چاپ كرده بودند ، منتشر كرده‌اند ؟
از خداوند مي‌خواهم كه به همه توفيق عطا فرمايد و همه هميشه دنبال حقيقت باشند .

والسلام  مليحه خدمتخواه