به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه "نابرده رنج" اولین تجربه کارگردانی علیرضا بذرافشان در زمینه مجموعهسازی تجربهای دشوار اما موفق است. بذرافشان در این مجموعه در کنار استفاده درست از کلیشهها، در استفاده از بازیگران و فضاسازی موفق بوده است. نشست نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی "نابرده رنج" با حضور کارگردان، نویسنده، تهیهکننده و بازیگران مجموعه تلویزیونی در خبرگزاری مهر برگزار شد.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: آقای بذرافشان شما فیلمنامه سریالهای متفاوتی از جمله "تب سرد"، "زیرزمین" و ... را نوشتید. همچنین تله فیلمهایی که کارگردانی کردید فضایی متفاوت نسبت به "نابرده رنج" داشتند، به عنوان اولین تجربه سریالسازی کار مشکلی را برای کارگردانی انتخاب کردید، قصه در دهه 60 میگذرد، معماری شهر نسبت به آن دهه خیلی تفاوت پیدا کرده و فضاسازی چنین مجموعهای ساده نیست. جاهطلبیتان باعث شد این مجموعه را کارگردانی کنید یا ساخت "نابرده رنج" به شما پیشنهاد شد؟
- علیرضا بذرافشان، کارگردان: ساخت این مجموعه پیشنهاد نشده بود. اصولاً بلندپروازی و جنون دو شاخصه اصلی یک کار هنری است. نمیخواهم بگویم ما هنرمند هستیم و کار هنری انجام دادیم، ولی باید تاکید کنم در همین عرصه حتی بخواهید به عنوان هنرجو هم قدم بگذارید باید کمی بلند پرواز بوده و مقداری جنون داشته باشید و گرنه در این عرصه آدم معمولی میشوید. من هم این عادت را دارم. البته همسرم - سارا خسروآبادی- به عنوان مشاور زندگیام چند بار به من گفت این فیلمنامه را ننویسم، اما من میخواستم این کار را انجام بدهیم. خیلی هم کار سختی بود.
همسرم معتقد بود ما در شروع دورنمای درستی از حجم سختی کار نداشتیم و هنوز هم روی حرفاش اصرار دارد! اما خودم میدانستم کار چقدر سخت است، به همین دلیل سختیها را پذیرفته بودم. چیزی در ذهنم بود و میخواستم اجرا کنم.
- سارا خسروآبادی، نویسنده: این فیلمنامه را فرد دیگری نمیتوانست بسازد. واقعاً اگر این فیلمنامه را به هر کارگردان دیگری میدادید، فرار میکرد. یا اینکه میگفت همه سکانسها را شهری بگیریم، شبها را روز کنید و به جای سکانسهای خارجی، سکانسهای داخلی بگیریم. شاید خیلی کارگردانان دیگر هم باشند که توانایی ساخت چنین کاری را داشته باشند، اما شرایط فراهم نیست و همت مضاعف میخواهد تا این کار انجام شود.
*آقای بذرافشان از ابتدا قرار بود نویسنده و کارگردان باشید؟ یا در طول کار این مسئله شکل گرفت؟
- بذرافشان: بعد از تله فیلمهایی که کارگردانی کردم، به ویژه بعد از ساخت فیلم تلویزیونی درباره بم، یک مقدار اعتماد به نفس پیدا کردم برای کار پروداکشن. این کار هم این ویژگی را داشت، به همین دلیل به آقای علیرضا افخمی گفتم که میتوانم یک سریال بسازم و ایشان هم با آقای تخشید مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه صحبت کرد و او هم به من اعتماد کرد. البته باید تاکید کنم آقای تخشید مدیر بیپروایی است و جسارت زیادی دارد. در مجموع بعد از پذیرفته شدن طرح و مشخص شدن تهیهکننده کار را شروع کردیم. از ابتدا هم بر اساس اینکه فیلمنامه را بنویسیم و کارگردانی کنیم، کار جلو رفت.
*نام سریال از ابتدا "نابرده رنج" بود؟
- بذرافشان: نام این سریال از ابتدا همین بود، البته تاریخچهای دارد که بهتر است سام درخشانی آن را توضیح بدهد!
- سام درخشانی بازیگر: "نابرده رنج" نام خوبی نبود. از روز اول هم همه اعتراض کردند، اما دلیل اینکه این نام ماند، به خاطر این بود که نام دیگری پیدا نکردیم یا اینکه نام دیگری نگذاشتند که بگذاریم و مجبور شدیم نام "نابرده رنج" را روی مجموعه بگذاریم، حتی یک ربع سکه هم از طرف آقای بذرافشان تعیین شده بود برای کسی که نام جدیدی بگوید، اما نام جدیدی انتخاب نشد. هنوز ربع سکه هست و هر کس میتواند پیشنهاد بدهد تا نام سریال را تغییر بدهیم!
*آقای بذرافشان یکی از امتیازات سریال "نابرده رنج" دیالوگهای متفاوتی است که هر یک از شخصیتهای قصه دارد. در واقع هر کدام از شخصیتها بر اساس شناسنامهای که دارد دیالوگ منحصر به فرد خودش را دارد. دیالوگهای این مجموعه را شما نوشتید یا خانم خسروآبادی؟
ـ بذرافشان: بهتر است درباره این موضوع خانم خسروآبادی توضیح بدهد.
- خسروآبادی: شکلگیری ساختار این سریال حاصل یک کار مشترک بود و ما درباره شخصیتها مرتب با یکدیگر بحث میکردیم. البته در گذشته هم این راه را با هم رفته بودیم و به نتیجه مطلوب رسیده بودیم. مسلماً وقتی برای نگارش یک فرد دیگر هم کنار شما باشد میتوان به جزییات خوبی رسید.
درباره شخصیتهای سریال "نابرده رنج" هم این اتفاق افتاد که هر یک از کاراکترها لحن خودش را داشته باشد. این کار از طرح اولیه تا پایان به صورت مشترک بین من و آقای بذرافشان انجام شد و با یکدیگر مرتب برای دیالوگها چالش داشتیم. فکر میکنم همسایههایمان هم از این جر و بحثها به ستوه آمدند! (میخندد) در مجموع درباره موضوع گفتگو، اینکه در این صحنه چه صدایی باشد و ... با یکدیگر مشورت کردیم.
*آیا زمان نگارش قصه "نابرده رنج" به بازیگران هم فکر کرده بودید که برای هر یک از نقشها چه کسانی را انتخاب کنید یا بعد بازیگراها انتخاب شدند؟
- خسرو آبادی: برخی نویسندگان این طور هستند، روی یک شخصیت حساب میکنند و مینویسند؛ اما نه من و نه آقای بذرافشان این طور نیستیم. به کسی فکر نمیکنیم، بلکه بعد از نگارش بازیگران انتخاب میشوند.
*تعاملتان با بازیگران چطور بود. آیا پیشنهادهایی که میدادند را به راحتی میپذیرفتید؟
- خسرو آبادی: این سئوال را بهتر است بازیگران جواب بدهند. تا جایی که میشد تعامل وجود داشت و همدیگر را قانع میکردیم. در عمده موارد تعامل وجود داشت. یک اثر هنری نتیجه یک کار گروهی است و اگر کاری خوب میشود حاصل زحمت همه آدمها است. گرچه برخی کارگردانان یا بازیگران مطرح فکر میکنند همه کار را خودشان انجام دادند، اما ساخت فیلم و مجموعه موفق حاصل کار گروهی است. مثلا وقتی آقای سیاوش طهمورث با نقش ارتباط برقرار میکند، مسلماً میتواند نظر خوبی برای نقش به من نویسنده بدهد و من هم در کار اعمال کنم. در مجموع همکاری خوبی بود.
- بذرافشان: اتفاقاً در یکی از قسمتها بخشی از صحنهها به خاطر پیشنهادهای آقای طهمورث تغییر کرد.
*آقای بذرافشان فیلمنامه "نابرده رنج" قبل از کلید زدن کامل نوشته شده بود؟
- علیرضا بذرافشان، کارگردان: سی و سه قسمت از سی و شش قسمت کامل نوشته شده بود. البته سیناپس سه قسمت پایانی را داشتیم، اما دیالوگها نوشته نشده بود و سر صحنه آن را به نگارش در آوردیم، چون فرصت نبود. خانم خسروآبادی سر کار دیگری بود و من هم کارگردانی میکردم؛ به همین دلیل سر صحنه همراه بازیگران برای قسمتهای پایانی به تعامل رسیدیم و فیلمنامه نوشته شد. باید تاکید کنم به فیلمنامه کاملی رسیدیم. سکانسها کامل طراحی شد و بعد از تمرین بازیگران عین دیالوگها را میگفتند.
*اولین مواجهه بازیگران با متن چطور بود؟
- سیاوش طهمورث بازیگر: قبل از پاسخ دادن به این سئوال بهتر است توضیحی درباره این مسئله بدهم که آیا خوب است نویسنده هنگام نگارش به بازیگری فکر کند یا نه؟ معتقدم اگر کاراکتری در متن بر بر مبنای یک بازیگر نوشته شود، کار اشتباهی است، چرا که کارگردان هر چند بر بازیگر اشراف دارد، اما آن چیزی از او میشناسد که تا به حال در کارهای بازیگر دیده است، اما توانایی ذاتی و خلاقیتهای دیگر او را نمیداند. وقتی کارگردان متن را بنویسد و بعد به بازیگری پیشنهاد بازی بدهد، مسلماً به خلاقیت بازیگر اعتماد میکند نه به کاراکتر و سابقه کاری که از او میشناسد. بهترین کار این است که بازیگر بعد از نوشته انتخاب شود.
*شما کارهای قبلی آقای بذرافشان را دیده بودید؟ او را میشناختید؟
- طهمورث: من آقای بذرافشان را نمیشناختم. در جاهایی او را دیده بودم، اما او را نمیشناختم. وقتی اولین بار به دفتر رفتم و آقای بذرافشان را دیدم، گفتم او چقدر جوان است! چطور میخواهد متنی که برایم تعریف شده و خیلی عظیم است این کارگردان جوان آن را به سرانجام برساند.
بعد از صحبت با آقای بذرافشان نقش را پذیرفتم و زمانی که متن را میخواندم و هنگام بازی نظرم را درباره نقش منوچهر دادم. بازیگر نباید چیزی که به او پیشنهاد میشود چشم بسته قبول کند. باید نظر بدهد، اما دخالت نکند. گرچه نظر کارگردان و نویسنده نهایی است، اما شما به عنوان بازیگر نظرتان را باید بدهید، کارگردان و نویسنده شما را قانع میکنند یا شما آنها را قانع میکنید.
به هر حال مسیر خوبی است، ولی اگر چشم بسته قبول کنید شما مثل یک عروسک میشوید که در اختیار کارگردان قرار گرفته و او شما را همچون عروسکگردان میچرخاند. باید بازیگر نظرش را برای بهبود نقشش بدهد، چون در ساختار اثر موثر است.
- درخشانی: طی چند سال گذشته "نابرده رنج" از معدود فیلمنامههایی بود که من خواندم و میدانم مثل این فیلمنامه نبوده و جای هیچ گونه بحث و نظری نداشت. به همین دلیل بعد از مطالعه فیلمنامه و توضیحی که برای نقشام داده شد تصمیم گرفتم بازی کنم و جای هیچ سئوالی برایم نگذاشت.
فقط معتجب بودم که چرا این نقش به من پیشنهاد شده است و تا بخشهایی از کار برایم سئوال بود که شاید ما اشتباه فهمیدیم، حتی وقتی برای کامبیز نقش را توضیح داده بودند و من فیلمنامه را میخواندم مرتب از او میپرسیدم مطمئن هستی من عماد هستم؟ مطمئن هستی تو اسد هستی؟ و او هم چند بار گفت بله تو نقش عماد را بازی میکنی و من هم اسد. در واقع آقای بذرافشان جسورانه تصمیم گرفته بود نقشها را برعکس بسپارد و کلیشهها را بشکند.
در مجموع این مسئله برای من و کامبیز جذاب بود، چون میخواستیم کلیشه نقشهای خودمان را بشکنیم. سالها مد شده بود که کامبیز نقش لاتهای پایین شهر را بازی میکند و من هم نقش بچههای بالای شهر و دکتر، به همین دلیل برایم جالب بود که نقش عماد به من پیشنهاد شده بود. علاوه بر آن فیلمنامه قوام خوبی داشت و نشان میدهد نویسندگان درام را به خوبی میشناسند و قصه از جایی شروع میشد که خیلی خوب بود. در مجموع همه چیز برای بستن این قرارداد خوب بود.
*درباره نقش عماد هم به کارگردان پیشنهاد میدادید؟
- درخشانی: روزهای اول این جسارت وجود نداشت، چون رفاقت و آشنایی از قبل نبود و من هم خیلی با نقش درگیر نشده بود، به همین دلیل برای نزدیک شدن به نقش بیشتر تمرکز را روی حرفهای آقای بذرافشان گذاشته بودم که هم نویسنده بود و هم کارگردان و اشراف زیادی هم به کار داشت. حرف او ملاک بود؛ ولی به مرور زمان با اشراف به نقش آقای بذرافشان ما را رها میکرد تا نظراتمان را بدهیم و ما هم برای بهبود نقش پیشنهادهایمان را میدادیم.
*آقای بذرافشان تمام بازیهای سام درخشانی یک طرف، اما بازیاش در مجموعه "نابرده رنج" واقعاً دیدنی است. چطور حاضر به این ریسک شدید، چرا که کمتر کارگردانی چنین کاری میکند و از سوی دیگر ممکن بود نقشهای عماد و اسد در نیاید؟
- بذرافشان: باید به تواناییهای یک بازیگر اعتماد کنید، نه به سابقه تصویری آن بازیگر. کارهایی که از بازیگر دیدهاید باید به شما کمک کند که آیا این بازیگر توانا است یا نه؟ اگر خیلیها جرات ندارند نقشی را به بازیگری بدهند که تا به حال بازی نکرده است، این بیجراتی کارگردان است.
اگر کارگردان به بازیگر اعتماد دارد چه خوب است برای فرار از کلیشهها جابجاییهایی انجام بدهد. به نظرم اگر این جابجایی هم انجام نمیدادیم به نظرم اتفاق بدی نمیافتاد. مثلاً عماد را کامبیز و اسد را درخشانی بازی میکرد؛ باز هم مشکلی پیش نمیآمد؛ چرا که آنها بازیگران توانمندی هستند یا اگر آقای طهمورث نقش منوچهر را بازی نمیکرد و نقشی دیگری به او میدادیم مسلماً میتوانست خیلی خوب بازی کند، چون تواناست.
گرچه خیلیها به من گفتند که ریسک بزرگی کردم و حتی سام درخشانی هم این نظر را دارد، اما خودم نام این کار را ریسک نمی گذارم. من عادتی دارم و این است که وقتی نقشی را مینویسم، میدانم سه تا چهار بازیگر هستند که میتوانند آن نقشها را خوب بازی کنند. این یعنی هر نقشی که بنویسم. وقتی شما اینطور فکر کنید حال برایتان فرقی نمیکند که کدام یک از آن بازیگران نقش را بازی کردند. من برای نقشهای عماد و اسد این جابجایی را انجام دادم تا کلیشهها را بشکنم.
*با نگاهی به نقش عماد متوجه میشویم این شخصیت با وجود اینکه بدجنسیهای خودش را دارد و از سوی دیگر لوده بازیهایش، اما تعادل حفظ شده و شخصیت به لودگی نیفتاده است. چطور شد به این تعادل رسیدید؟
درخشانی: برای رسیدن به شخصیت عماد کاملاً به فیلمنامه متعهد بودم. شخصیتها تفکیک شده بودند و هر کس نوع گویش خودش را داشت. هیچ کس مثل دیگری حرف نمیزد. ممکن بود تکیه کلامهای مثل هم داشته باشند، اما نوع گویششان و استفاده از آنها فرق میکرد. شخصیتپردازی خوب حرف اول را در فیلمنامه "نابرده رنج" میزد. چون وابسته به فیلمنامه بودم و بر این اساس جلو میرفتم، میدانستم دارم چه کار میکنم.
وقتی ضبط سکانسهای مناطق جنگی شروع شد کامبیز کمی درباره نقش من نگران بود و میگفت شخصیت تو یکدفعه عوض شد و من هم به او این اطمینان را دادم که نگران نباشد، چرا که شخصیت کاملاً درست جلو میرود. مسلماً وقتی فردی در محله قدیمی خودش حضور دارد و کنارش دو نوچه هستند با زمانی که در جنگ است و خبری هم از نوچههایش نیست رفتارهایش تغییر میکند. شما وقتی پشت میز کارتان هستید یک طور برخورد میکنید و در خانه طور دیگر. رفتار ظاهری شما عوض میشود، ولی شخصیتتان خیر. کاراکتر عماد هم خوب شکل گرفته بود و بر اساس موقعیتهای مختلفی که قرار میگرفت تغییرات به همراه داشت.
*آیا تکیهکلامهایی در طول کار پیشنهاد میدادید که به تاثیرگذاری نقش کمک کند؟
درخشانی: چون خودمان آدمهایی بانمک هستیم، خیلی نمک کار را زیاد میکردیم!(میخندد) اما هرگز این تکیه کلامها به لودگی نرسید. با توجه به اینکه اکثر بچهها همسن و سال بودند کار مشورتی شده بود. من و کامبیز مرتب در طول راه و خانه با یکدیگر درباره نقش صحبت میکردیم و به جملاتی که میگفتیم فکر میکردیم. آقای بذرافشان، نویسنده، استاد طهمورث و .. هم در کنارمان بودند و اگر چیزی اضافه میشد که خوب نبود اصلاح میشد.
در نهایت از فیلتر خود آقای بذرافشان که بزرگترین سانسورچی مجموعه بود، میگذشت.(میخندد) حتی گاهی در اجرای اول تکیه کلامهایی میگفتیم که آقای بذرافشان هم میخندید، اما بعد میگفت از کار در بیاورید، چون به سمت لودگی میرفت. وقتی شبها مینشینم کار را میبینم با خود میگویم هدایت این همه آدم چه کار سختی بوده است. من فقط مسئولیت کار خودم را داشتم، اما واقعاً آقای بذرافشان زحمت کشید، در مجموعه "نابرده رنج" هر یک از بازیگران متفاوت بازی کرد و هدایت آنها کار دشواری بود.