تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۴۱

حجت‌الاسلام محمدرضا واحدی گفت: در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قلم‌های زیادی در مجموعه ارتش برای نوشتن وجود داشته و دارد، ولی این قلم‌ها هنوز تراش نخورده است.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: حجت‌الاسلام محمدرضا واحدی، معاون فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در دومین بخش از گفتگوی تفصیلی خود با مهر به چگونگی انتشار آثار حوزه ادبیات دفاع مقدس در ارتش جمهوری اسلامی و نیز نوع نگاه به انتشار این آثار در این نهاد پرداخته است.

حوزه ادبیات داستانی و حتی خاطره نویسی دفاع مقدس در سازوکار فرهنگی ارتش به نظر آنچنان که باید و شاید جا نیفتاده است. کم و بیش آثاری هم از این ناحیه در ارتش منتشر می‌شود، اما جریان ساز نیست. نگاه مجموعه مدیریتی شما به انتشار این آثار چگونه است که هیچ کدامشان نمی‌تواند در جامعه سکه رایج بازار کتاب شود؟

ما در ارتش حوزه‌های قابل طرح و بحث زیادی در دفاع مقدس داریم. گنجینه‌هایی که قابل طرح و بحث هستند؛ هم از حیث فردی و هم از حیث یگانی و سازمانی. اما نکته اینجاست که بافت ارتش برای اینکه ثبت خاطره بکند،ایجاد نشده است. خصلتا ارتش اینگونه است. واقعا از همان ابتدا به این منظور که ثبت خاطره کند، به وجود نیامده است. به ارتشی یاد داده‌اند که رزمنده و جنگنده باشد و نه اهل کتاب و دفتر و شعر و ادبیات.

ولی به این صورت هم جریان فرهنگی ارتش بی‌انعطاف نبوده است. حرکت‌هایی بوده، اما جریان نشده است.

بله. این حرکت‌ها از برکت انقلاب اسلامی است؛ وگرنه اصلا تا قبل از آن بنا نبوده است که به این کارها وارد شود. شما بیایید و بگویید پرویز بیگی حبیب‌آبادی که شاعر شعر معروف «یاران چه غریبانه» است، ارتشی بوده است. بعید می‌دانم کسی در جامعه باورش بشود. نگاه مردم به ارتش اینطوری است که البته بخشی از آن هم درست است. یعنی با خودشان می‌گویند ارتشی را چه به شعر و شاعری و هنر و نقاشی؛ او مرد خمپاره و دود و آهن است. بر همین اساس با وجود این اقیانوس کسی معمولا در درون ارتش نیست که آن را استخراج کند و بیرون از آن هم که کسی راهی به داخل آن ندارد و مشغول کار خودش است.

خوب برای این موضوع فکری نکرده‌اید؟

در سال‌های پس از پیروزی انقلاب در ارتش اهالی قلم کم نبوده‌اند، ولی این قلم همیشه برای مخاطب بیرونی نیاز به ترجمان داشته است. تراش خورده نبود و نظامی بود. مقام معظم رهبری هم این موضوع را به ما تاکید داشتند. بسیاری از آثار منتشر شده در ارتش معمولاً حس نداشته‌اند. کارهایی کردیم، اما کافی نبود. این را بگذارید کنار این موضوع که ما در ارتش هیچ گاه مستندسازی نداشته‌ایم. یعنی بافت ارتش از مستندسازی بدش می‌آید. یعنی در جلسات نظامی جنگ تحمیلی هم حتی هیچ نظامی ارتشی حق نداشت با خود کاغذ و قلم داشته باشد و اگرهم داشت و یادداشت می‌کرد، موقع خروج آن را نابود می‌کرد. حتی در زمان حمله‌های نظامی هیچ خبرنگاری و دوربینی در یگان‌های ارتش حضور نداشت. این‌ها را می‌گویم که فضا را بتوانید تصور کنید.

 

پس حرف زیاد است، اما مستندسازی نشده است.

بله دقیقا. ما سال گذشته در اعتراضی که به مستند دفاع مقدس و نادیده گرفتن نقش ارتش در آن داشتیم، پاسخ شنیدیم که ما به سراغتان آمدیم، اما یا به ما سندی ندادید و یا اینکه اصلا جایی از شما سندی نبود که بتوانیم به آن رجوع کنیم. ما هم این را قبول داریم.

خب در نهایت پس چه کار باید کرد؟

ما پروژه‌ای را قرارداد بستیم که خودمان را برای ارتباط گیری با مجموعه‌ای از نویسندگان جهت تولید آثار ادبی مناسب بر مبنای استنادات ارتش با دو نویسنده درگیر کنیم. ولی خب در این راه بی‌تجربه بودیم. 20 اثر قراردادش بسته شد. 10 اثر آن تنها به سامان رسید. 10 تای دیگر به دلیل واسطه‌ای که میان ما و نویسنده بود و نیز مشکل در تاخیر ارائه اثر و حتی موضوع چونگی سفارش تولید اثر به سامان نرسید.

سفارشی‌نویسی هم پس داشته‌اید.

ببینید! چه کسی گفته سفارش دادن برای نوشتن یک اثر بد است؟ شما اگر قراردادی بنویسید برای نوشتن یک اثر یا اینکه بعد از نوشتن به شما بگویند چقدر می‌گیرید چه فرقی دارد؟ هر دوش یکی است، اما آن سفارشی‌نویسی‌ای بد است که به سفارش کسی باشد که از نظر ملی و دینی و اعتقادی قبولش نداریم.

از مجموعه آثار ادبی ارتش می‌گفتید.

بله. 8 اثر دیگر از مجموعه خاطرات داستانی ارتشیان در دست انتشار است که دو تای آن به طور قطع تا نیمه رمضان منتشر می‌شود، اما این تجربه ما را به این نتیجه رساند که خودمان به طور مستقیم با نویسنده‌ها ارتباط بگیریم. از طرف دیگر در معاونت فرهنگی، با حضور نویسنده‌هایی مثل فیروز زنوزی جلالی و قاسمعلی فراست شورایی ادبی تشکیل داده‌ایم که میان نویسندگان داخل و خارج ارتش نوعی ارتباط کاری فراهم بیاورند.

 

و این ارتباط تنها برای داستان‌نویسی تعریف شده است؟

نه فقط داستان نویسی نیست. در سه بخش مشغول هستیم؛ در تاریخ نویسی، تاریخ شفاهی و داستان نویسی. البته در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم وارد شده‌ایم. در ارتش این موضوع سابقه نداشته است. نمی‌خواهم هم بگویم کار عجیبی کردیم، ولی شروع خوبی بوده است.

نگاه شما به این کار چه بوده است؟ جذب کودکان به ارتش؟

جذب کودکان به دفاع از میهنشان. بالاخره نظامی‌گری کار سختی است. الان هم نظامیان موفق کسانی هستند که با عشق و علاقه به ارتش آمده‌اند و نه از زور بیکاری.

چقدر این کار بازخورد داشته است؟

این کار تازه، بعد از نمایشگاه کتاب منتشر شده است. هنوز زود است برای بازخورد داشتن.

انتشاراتتان هم انگار خیلی فعال نیست.

نه اتفاقا بسیار فعال است، ولی همان‌طور که گفتم، محدودیت‌های ارتش در این زمینه همواره بوده و خواهد بود. مثلا ما هنوز نتوانسته‌ایم مجموعه ارتش را به این باور برسانیم که نشر آجا در خیابان انقلاب که مرکز فروش کتاب است، یک دفتر فروش داشته باشد. از طرف دیگر ارتش در بازار توزیع هم خیلی محتاط عمل می‌کند و نمی‌تواند خیلی ارتباطات ناشران در فضای کاری آنان شود؛ چون حساب و کتاب ارتش ریالی است. فعلا باید بگویم در توزیع موفق نیستیم، اما توان انتشارمان بالاست.

با این وضعیت، آیا می‌خواهید رمان دفاع مقدس هم منتشر کنید؟

رمان وضعیت خاص و مخاطب خاص خودش را دارد. جدای از اینکه در حوزه رمان با سازمان تبلیغات همکاری‌های برای توزیع بهتر داریم. کما اینکه تا الان هم موفق بوده‌ایم. مثلا رمان زندگی‌نامه شهید بابایی را شاید کمتر کسی بداند که تاکنون 70 هزار نسخه به فروش رفته است.

امکان حمایت از نشر آثار دفاع مقدس نوشته شده در خارج از مجموعه ارتش را هم دارید؟

بله. بارها این موضوع را اعلام کرده‌ایم؛ البته رمانی با موضوع دفاع مقدس که ربطی به ارتش داشته باشد. ما به عنوان یک سیاست سازمانی وظیفه خودمان نمی‌دانیم از هر بخش دفاع مقدس حمایت کنیم. باید المانی از ارتش در آن باشد. همین الان هم از این موضوع حمایت شده است، ولی ما اهل هیاهو نیستیم، هرچند به ما کم لطفی می‌شود. هفته گذشته یکی از کارگردان‌های مشهور سینما ابنجا بود و من همین موضوع را به او گفتم. در تیتراژ فیلم‌ها در آن انتها که همه سالن سینما را ترک کرده‌اند، اسم ارتش می‌آید و این کم لطفی است.