مروری بر مباحث گذشته
گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماهی است که عبد با ربش راز و نیاز میکند و خواستهها و حاجاتش را اظهار میکند که از این خواستهها تعبیر به دعا میشود؛ لذا ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. در باب مضامین دعا عرض کردم که عبد باید هم برای دنیایش و هم برای آخرتش دعا کند؛ اما در امور دنیوی باید سقفی برای دعایش قرار دهد و زیادهطلب نباشد، که از آن سقف در روایات ما تعبیر به «کفاف» میشود.
در جلسات گذشته گفتیم که درخواست کفاف در دعا، امر تعبدی محض نیست؛ بلکه بستگی به بینش انسان نسبت به خلقت دنیا و خلقت خودش در ارتباط با دنیا دارد. نگاه انسان باید به دنیا، نگاه ابزاری باشد؛ انسان نباید برای دنیا اصالت قائل شود و در باب خلقت خود نیز باید به این مسئله توجه داشته باشد که او برای دنیا خلق نشده است، بلکه برای نشئه دیگری خلق شده است.
ضرورت تصحیح بینش انسان نسبت به دنیا و خود
معصومین(علیهمالسلام) ترسیم این بینش صحیح را تحت قالب مثال به ما آموختهاند. پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ مَنْ فِی الدُّنْیَا ضَیْفٌ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ عَارِیَةٌ وَ إِنَّ الضَّیْفَ مُرْتَحِلٌ وَ الْعَارِیَةَ مَرْدُودَه».(بحارالانوار، ج 74، ص 189) در این روایت شریفه، پیغمبر اکرم دیدگاه انسان نسبت به خود و دنیا را در قالب مثال فرموده است.
دیدگاه انسان نسبت به خودش باید مانند مهمانی باشد که از اینجا میرود و کوچ میکند؛ اما نسبت به دنیا باید مانند مالی عاریهای باشد که باید آن را پس داده و برود و تنها میتواند از آن استفاده کند. مالکیت انسان در دنیا اصالت ندارد. اصالت آنجایی است که انسان مالک آن باشد؛ در حالی که دنیا در نزد ما عاریه است.
انسانی که ادعا میکند مؤمن است و نشئه دیگر را قبول دارد، باید دیدگاهش نسبت به خودش در ارتباط با دنیا اینگونه باشد که در این دنیا مهمان است و دنیا برای او اصالت ندارد و او مالک دنیا نیست. پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند: «کُونُوا فِی الدُّنْیَا أَضْیَافاً».(بحارالانوار، ج 70، ص 81) دیدگاه شما باید اینگونه باشد که چند صباحی در این دنیا مهمان هستید و این دنیا برای شما اصالت ندارد.
پیامد هدفانگاریِ دنیا
اگر انسان برای دنیا اصالت قائل شد، پیآمدش این میشود که دنیا برای انسان هدف میشود؛ بنابر این بیشترین تلاش خود را صرف رسیدن به هدف خود میکند. اگر برای دنیا اصالت قائل شدم، دنیا هدف میشود نه وسیله؛ و به طور طبیعی اگر انسان به هدفش نرسد، بالاترین غصّهاش دنیا میشود. اگر دنیا در دستم بود و از بین رفت، بالاترین غصّهام دنیا میشود. اگر تلاش کردم و دنیا را به دست نیاوردم، باز هم بالاترین غصّهام دنیا میشود. چون هدفم از دست رفته است.
یکی از راههای تلاش برای رسیدن به هدف، دعا کردن و از خدا خواستن است. تا جایی که بتوانم، تلاش میکنم و پس از آن که از تلاش خود ناامید شدم، به خدا رو میآورم و از خدا میخواهم که کمکم کند تا به هدفم برسم و دنیایم را به دست بیاورم. چه چیز موجب شد که من به این وادی آمدم؟ بینش غلط من نسبت به دنیا و به خودم در ارتباط با دنیا مرا به این سمت کشاند. پس انسان باید دیدگاهش را در این دو رابطه تصحیح کند.
فقر و غصه، نتیجه دنیاخواهی
ابن ابییعفور که از اصحاب امام صادق(ع) است، از ایشان نقل میکند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ یَنَلِ الدُّنْیَا إِلَّا مَا قُسِّمَ له»؛ کسی که صبح و شام کند در حالی که دنیا بزرگترین همّ او باشد، خداوند نیازمندی را بین دو چشمش قرار میدهد. یعنی همیشه احساس کمبود میکند و از دنیا جز به مقداری که برای او مشخص شده برخوردار نمیگردد.
«همّ» دو معنا دارد؛ یکی آهنگ به سوی هدف و هدفگیری و دومی غصه و غم و اندوه. کسی که شب تا صبح و صبح تا شب به دنبال دنیا باشد، همیشه در ترس به سر میبرد؛ چرا که دنیا بزرگترین غصه او است. میگوید هرچه میخواهد بشود، ولی این دنیا از بین نرود! اگر «همّ» را به معنای غصه بگیریم، بزرگترین غصه، آنجایی است که انسان به هدفش نرسد. اگر بزرگترین همّ انسان دنیا باشد- چه به معنای هدف و چه به معنای غصّه- دنیا هدف انسان میشود و انسان برای دنیا اصالت قائل میشود و دیگر آن را به عنوان ابزار و وسیله نمیبیند.
بینیازی و آرامش، نتیجه آخرتطلبی
امام صادق(ع) در ادامه روایت میفرمایند: «وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْغِنَى فِی قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَه(بحارالانوار، ج 70، ص 17) در مقابل گروه پیشین، کسی که بزرگترین هدف و غصهاش آخرت باشد، خداوند بینیازی را در دل او قرار میدهد. چنین فردی که از دنیا به مقدار کفاف بهرهمند است، هیچگاه احساس نیاز نمیکند. او نشئه آخرت را بزرگترین مقصد، هدف، اندوه و غصه خود قرار میدهد و خداوند بینیازی را در دل او قرار میدهد و به اندازه نیازش او را از نعمات دنیوی بهرهمند میسازد.
در روایت مذکور هر دو بینش مطرح شده است؛ چرا که بین صدر روایت و ذیل آن مقابله برقرار است. ابتدا به نشئه دنیا میپردازد و سپس نشئه آخرت را مدّ نظر قرار میدهد. مسئله این است که ما باید بینشمان را تصحیح کنیم.
دعا برای کسب بینش صحیح نسبت به دنیا
علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) فرمودند: «لَا تَکُنِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّک». (بحارالانوار، ج42، ص 202) مبادا بزرگترین هدف و یا غم و غصهات دنیا باشد! لذا در دعاهایی که به ما آموختهاند، یکی از مسائلی که بیان میشود، دعا در جهت تصحیح بینش نسبت به امور دنیوی است. اهل بیت(علیهمالسلام) نمیگویند برای دنیایت دعا نکن، بلکه میگویند با بینش صحیح برای دنیایت دعا کن!
در روایتی نقل شده است: «رُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ کَانَ یَدْعُو دَائِماً بِهَذَا الدُّعَاءِ»؛ پیغمبر اکرم همیشه این دعا را میکرد: «اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ مَا یَحُولُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَعَاصِیک»؛ خدایا! به من خشیتی عطا کن که بین من و معصیت تو فاصله اندازد. سپس میفرمودند: «وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا».(بحارالانوار، ج 92، ص 361) بادا دنیا مقصد من و یا بزرگترین غصه من شود. مبادا منتهای دیدِ من، دنیا شود و به آخرت نرسد.
اگر میخواهی دعا کنی، ابتدا در پی این باش که خدایا، بینش من را نسبت به دنیا تصحیح کن تا دنیا هدف و بزرگترین غصه من نشود. اگر دعایت اِنشاءالله مستجاب شد، آنوقت برای دنیایت دعا کن. اگر بینشت تصحیح شد، از خدا کفاف میخواهی و بیش از آن نمیخواهی. هر چه دنیا در پی تو باشد، تو از آن گریزان هستی. چنین فردی صاحب بینش صحیح در ارتباط با دنیا است.
در روایات داریم که وقتی آن حادثه عظیم در صبح روز نوزدهم ماه مبارک رمضان واقع شد، علی(ع) فرمودند: «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه»؛ قسم به پروردگار کعبه که به هدفم رسیدم؛ از این نشئه عبور کردم و به نشئه آخرت رسیدم...
---------------------------------------------
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله مجتبی تهرانی