خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «معمولا 15 روز آخر شهریور و 15 روز ابتدایی مهر، زیاد تفاوتی باهم ندارند چون حضور دانشجوها در دانشگاه نیمه رسمی است و دانشگاهها فعالیت رسمی خود را از نیمه دوم مهرماه شروع میکنند.» این سخنان یکی از کتابفروشها در بازارچه کتاب است.
این کتابفروش معتقد است، در یکی دو سال اخیر میزان کلی فروش کتابفروشیها پایین آمده است؛ چه در زمستان و پاییز که به نوعی زمانی اوج فروش هستند و چه در تابستان و ایام بعد از برگزاری نمایشگاه کتاب. او میگوید: از اردیبهشت تا آخر تابستان زمان افت فروش ما است. چون در ایام نمایشگاه موضوع تخفیف و مسائل مشابه مطرح است ولی بعد از آن خبری از تخفیف نیست، مگر شرایط ویژهای به وجود آید.
وی در حالی که مجموعه شعری را به عنوان مجموعه پرفروش شعر این هفته معرفی میکند، میگوید: اوج فروش از ابتدای فصل پاییز و هفتههای دوم و سوم مهرماه شروع میشود و تا زمان برگزاری نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ادامه پیدا میکند. البته این یک موضوع کلی است. این هفته، فرق زیادی با هفته پیش نداشت.
در حین صحبت خانمی وارد فروشگاه میشود و سراغ کتابفروشیهایی را میگیرد که کتابهای مذهبی میفروشند. فروشنده راهنماییاش میکند.
این کتابفروش میگوید: در زمینه رمان، کتاب پرفروش خاصی نداشتیم. معمولا علاقهمندان به داستان، مجموعه داستانهای خاصی را میخرند.
مردی با کلاه ایمنی موتورسیکلت وارد فروشگاه میشود و 5 جلد کتاب «دا» میخواهد. فروشنده به دنبال سفارش این مراجعه کننده میرود. از مرد میپرسم: کتابها را برای خود میخواهید؟ مرد که متوجه حضورم میشود، پاسخ میدهد: نه. من برای یک مدرسه کار میکنم. میخواهیم این کتاب را به 5 نفر از اولیای دانشآموزان هدیه بدهیم.
فروشنده بعد از راه انداختن این مشتری، ادامه میدهد: میزان فروش باید هر سال افزایش داشته باشد اما یا تغییری نمیکند و یا چند درصد کاهش دارد. ما چون در راسته انقلاب، قدیمی هستیم و حالت مرجع داریم، میزان فروش بدی نداریم اما در کل نسبت به سالهای پیش پایین آمده است.
فروشنده یک کتابفروشی دیگر میگوید: این هفته، خوب نبود. بعد از ماه رمضان، اوضاع کمی بهتر شد ولی کم کم دوباره ورق برگشت و این هفته هم با هفته گذشته تفاوت چندانی نداشت. «روان درمانی اگزیستانسیال»، «تفسیرهای جدید بر فیلسوفان سیاسی مدرن»، «فلسفه و آینه طبیعت»، «نبرد سمیرم» و «کارهای نامعقولانهای که پدر و مادرها با انجام آنها فرزندانشان را آشفته میکنند» از کتابهایی هستند که به نسبت دیگر عناوین، این هفته در این کتابفروشی بهتر به فروش رفتهاند.
یکی دیگر از فروشندگان از پشت میزی که تعدادی از کتابها رویش چیده شدهاند، میگوید: اوضاع کتاب حال خوشی ندارد. فقط 4 تا آ به پایانش مانده است. با تعجب میپرسم: 4 آ؟ فروشنده در حالی که میخندد، میگوید: مگر دایی جان ناپلئون را ندیدهای؟ شخصیتی در آن بود که میگفت تا مردن فقط 4 تا آ باقی مانده و همانطور که حرف میزد با چهار انگشتش نشان میداد: آ، آ، آ، آ.
در خیابان کریمخان، شرایط متفاوتی از راسته انقلاب وجود ندارد و جمعیت کمی در بعد از ظهر پنجشنبه در کتابفروشیهای این گذر فرهنگی دیده میشود. مسئول این کتابفروشی که در فروشگاه حضور دارد، برای جستجو درباره آمار فروش یک کتاب ، پشت رایانه فروشگاه مینشیند. البته همه فروش آن در این یک هفته نبوده است ولی اتمام نسخههای آن مربوط به این هفته میشود.
با توجه به نزدیک بودن اول مهر و هفته پایانی تابستان، توقع این میرفت که تعداد مخاطبان بیشتری در کتابفروشیهای دو راسته مهم بازار کتاب پایتخت دیده شوند، که چنین توقعی به نظر کمی دور از واقعیت بود. چون با توجه به تعطیلی امروز شنبه اول مهرماه میشد حدس زد که عده زیادی از مردم برای استفاده از آخرین مهلت ماه تابستان به مسافرت خواهند رفت. حال باید منتظر بود و میزان فروش و حضور مردم در کتابفروشیها را در هفتههای دوم به بعد مهرماه دید. شاید پیشبینی حضور خوب مردم از نیمه دوم مهر به بعد هم، توقعی زیاده باشد!
---------------------------
گزارش از: صادق وفایی