برنده نوبل پزشکی سال 2011، که سه روز پیش از اعلام برندگان نوبل پزشکی از جهان رفته بود، در حدود هشت درمان به تایید نرسیده و اثبات نشده را بر روی خود آزمایش کرده بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر "رالف  استینمن" در سالهای آخر زندگی خود، بدنش را به لابراتوار آزمایشی انسانی غیر عادی تبدیل کرده بود و بر روی آن تعدادی از درمانهای اثبات نشده، از قبیل درمانهایی که توانستند تا حدودی به کنترل بیماری او کمک کرده و او را در مبارزه علیه بیماری سرطان لوزالمعده اش یاری کرد، انجام داده بود.

"سارا شلزینگر" مدیر لابراتوار استینمن و همکار او در دانشگاه راکفلر می گوید: استینمن احساس می کرد مطالعات انسانی بالینی برترین شکل مطالعات است که مشارکت در آن می تواند خطرساز باشد. وی از روند کند این مطالعات به شدت انتقاد داشت و از داده های خام و موشها خسته شده بود.

دوستان و همکاران استینمن می گویند وی خود را وقف تحقیقاتی کرده بود که می توانست در زندگی انسانها تحول بزرگی ایجاد کند. "لوئیس وینر" یکی از همکاران استینمن در هیئت ایمنی شناسی انجمن تحقیقات سرطان آمریکا می گوید این تعهد زمانی بیشتر آشکار شد که بیماری سرطان استینمن شناسایی شد. به دلیل اینکه در آن دوران استینمن خود را در آخر خط می دید، وضعیت بحرانی خود را با محققان به اشتراک گذاشت تا بتوانند شیوه های درمانی جدید و تاثیرگذاری را شناسایی کنند.

وینر می گوید: او نمی خواست اسیر ایده های شکست خورده یا موانع جزئی باشد که در مسیر توسعه درمانهای تاثیرگذار مانع تراشی می کردند. او می خواست درمانهایی تاثیرگذار را ببیند که در اختیار مردم قرار می گیرند و به این شکل به آنها کمک می شود.

بر اساس گزارش رویترز، استینمن تمامی دوران حرفه ای خود را بر روی تحقیقات ایمنی شناسی سپری کرد که در نهایت به خاطر تلاشهایش نوبل پزشکی را نیز دریافت کرد.

کشف سلولهای دندریتی در سال 1973 منجر به ارائه اولین واکسن درمانی سرطان شد، دارویی به نام Dendreon Provenge که مبتلایان به سرطانهای پیشرفته پروستات را درمان می کند.

آغاز بیماری و آزمایش درمانهای تایید نشده

زمانی که چهار و نیم سال پیش بیماری استینمن سرطان لوزالمعده نوع چهارم شناسایی شد، بیماری گسترش خود را در غده های لنفاوی او آغاز کرده بود. وی تصمیم گرفت تمامی درمانهای موجود را بر روی خود آزمایش کند، او جراحی انجام داد و در پی آن شیمی درمانی نیز بر روی او اجرا شد، با این همه در تمامی این مراحل وی احتمال درمان یا افزایش طول عمرش را بسیار کم می دید. به گفته شلزینگر بیماری وی به اندازه ای پیشرفته بود که احتمال یک سال بیشتر زندگی کردن برایش کمتر از پنج درصد بود.

دکتر "میشل نوشنژویگ" رئیس ایمنی شناسی مولکولی در دانشگاه راکفلر که برای بیش از سه دهه با استینمن کار کرده است می گوید: استینمن در حال مطالعه بر روی درمان مبتنی بر سلولهای دندریتی بود که بیمار شد و تصمیم گرفت درمان را بر روی خودش آزمایش کند.

با وجود اینکه شرایط بسیار بحرانی بود، این کار به شکلی وحشتناک نیازمند کاغذبازی برای کسب مجوز از مقامات آمریکایی و رعایت مقررات مطالعه بود. به گفته شلزینگر سازمان دارو و غذای آمریکا عملکردی بسیار سریع و مسئولانه از خود نشان دادند و روندهایی که سپری شدن آنها چند ماه وقت نیاز داشت، در عرض چند روز انجام شدند.

نوشنژویگ بخشی از تومور استینمن را برداشته و از آن برای رشد دادن سلول در لابراتوار استفاده کرد تا به این شکل پایه های درمان شخصی سازی شده سرطان را بنا کند. در آن زمان هیچ آزمایش بالینی ایمنی شناسی در دانشگاه راکفلر در حال اجرا نبود که بتواند به استینمن کمک کند.

محققان از سلولهای خونی و سلولهای تشکیل دهنده خون استینمن سلولهای دندرینی ایجاد کردند و آنها را با RNA های به دست آمده از تومورهای استینمن باردار کردند و سپس این سلولها به بدن استینمن وارد شدند. وی این سلولها را هشت یا 9 بار طی دوره ای چند ماهه دریافت کرد و به صورت همزمان شیمی درمانی نیز انجام می داد.

محققان در دانشگاه جان هاپکینز و بیلور نیز در حال ساخت واکسنهایی بودند تا برای آزمایش آنها را به استینمن بدهند. وی همچنین چهار داروی دیگر از چهار موسسه مطالعاتی دیگر را برای آزمایش مورد استفاده قرار داد. روی هم رفته استینمن در حدود هشت دارو را بر روی خود آزمایش کرد. هدف استینمن استفاده جداگانه از این داروها و مطالعه بر روی تاثیرات مثبت و منفی آنها بود. او فکر می کرد پس از این آزمایشها بیماری اش درمان خواهد شد و نتایج مطالعاتش را منتشر خواهد کرد.

با این همه دوستان استینمن به وی اصرار کردند که درمانها را به صورت همزمان انجام دهد زیرا با آزمایش بر روی یک نفر امکان گزارش یک موفقیت علمی وجود ندارد و تنها یک گزارش موردی به دست خواهد آمد. استینمن پس از اینکه بیماری اش تشخیص داده شد، چهار و نیم سال دیگر به زندگی ادامه داد، در حالی که این بیماری پس از یک سال یا کمتر مبتلایان خود را از پا در می آورد.

سلولهای دندریتی دوست داشتنی و افزایش طول عمر

بر اساس گزارش ان بی سی، همکاران استینمن می گویند غیر ممکن است که عامل افزایش طول عمر او را کشف کرد، چه این عامل جراحی بوده باشد، چه شیمی درمانی و چه درمانهای آزمایشی، استینمن معتقد بود این سلولهای دندریتی دوست داشتنی خودش هستند که عمر او را طولانی تر کرده اند، سلولهایی که در نهایت، اگرچه کمی دیر، اما جایزه نوبل پزشکی را برایش به ارمغان آوردند.

استینمن تا آخرین لحظه ها در حال تحقیق بود. یک روز پیش از اینکه برای آخرین بار وارد بیمارستان شود، ساعتها با شلزینگر درباره آخرین دستاوردهای لابراتوارش در زمینه ساخت واکسن HIV گفتگو کرده بود. شلزینگر می گوید: می دیدم که روز به روز بیمارتر می شود اما روح او بسیار سرکش و امیدوار بود.

وضعیت جسمانی استینمن یک هفته پس از ملاقاتش با شلزینگر یعنی در 24 سپتامبر بحرانی شد. به گفته شلزینگر مرگ استینمن بسیار سریع و در پی ایجاد لخته های خون در ریه هایش در تاریخ 30 سپتامبر 2011 رخ داد.

کمیته نوبل نیز با توجه به اینکه خانواده استینمن برای حفظ حریم خصوصی خبری از مرگ او منتشر نکرده بودند، برای استینمن ایمیلی مبنی بر انتخابش به عنوان برنده نوبل پزشکی ارسال کردند و پس از اطلاع از مرگ او برخلاف سیاست این کمیته که جایزه نوبل باید تنها به افراد زنده تعلق بگیرد، رای کمیته بر سر جای خود باقی ماند و رالف استینمن سه روز پس از مرگش به خاطر مطالعه بر روی شیوه درمانی که بارها و بارها بر روی خود آزموده بود تا با تایید آن بتواند جان انسانهای بسیاری را از مرگ نجات دهد، به عنوان یکی از برندگان نوبل پزشکی 2011 انتخاب شد.