به گزارش خبرنگار دين وانديشه "مهر" به نظر اسپوزيتو ، مسيحيت و يهوديت در دين اسلام داراي جايگاه خاصي هستند، چرا كه مسلمانان اعتقاد دارند خداوند اراده خود را به واسطه فرستادن انبياء از جمله ابراهيم (ع)، موسي (ع) و عيسي(ع) و محمد (ص) محقق كرده است. در قرآن سوره آل عمران آيه 84 آمده است بگو: « به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسى و عيسى و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در ميان هيچ يك از آنان فرقى نمىگذاريم؛ و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم» .
قرآن كريم و اسلام، يهوديان و مسيحيان را به عنوان فرزندان ابراهيم در نظرگرفته و آنها را "اهل كتاب" توصيف كرده چرا كه تمام اديان توحيدي از نسل ابراهيم هستند. مسلمانان اعتقاد دارند كه خداوند اولين وحي خود ( تورات) را از طريق حضرت موسي (ع) براي يهوديان فرستاد و پس از آن از طريق حضرت عيسي(ع) مسيحيان را هدايت كرد. اگرچه آنها اعتقاد دارند تعاليم حضرت عيسي و موسي درطول زمان تحريف شده است. از اين رو، مسلمانان برخي تعاليم تازه و نادرست دين مسيحيت را نمي پذيرند. درميان اين باورها مي توان به اين امر اشاره كرد كه مسيحيان حضرت عيسي(ع) را پسر خداوند مي دانند وديگر اين كه آنها اعتقاد دارند حضرت عيسي(ع) براي جبران گناهان بشر مصلوب شد.
گزارش خبرنگار دين وانديشه "مهر" از جستار اسپوزيتو مي افزايد : در رابطه ميان مسلمانان با مسيحيان و يهوديان از زمان پيامبر تا كنون هم نزاع و درگيره ديده شده و هم زندگي مسالمت آميز. اين امر باعث شده تا عده اي بپرسند : آيا يهوديان و مسيحيان همواره دشمنان اسلام بوده اند؟ رابطه يهوديان و مسيحيان با اسلام نيز همچون رابطه مسيحيت با يهوديت طولاني و پيچيده است و تحت تاثير شرايط تاريخي، سياسي و تعاليم ديني بوده است. در زمان حضرت محمد(ص) قبايل يهودي و مسيحي در عربستان زندگي مي كردند. يهوديان و مسيحيان عضو و يا شهروندان جامعه مسلمانان مدينه بودند.
از آن جا كه حضرت محمد(ص) يهوديان را مردم اهل كتاب مي دانست انتظار داشت پيام نبوي وي را پذيرفته و از متحدان او باشند. قرآن كريم فرستادن پيامبر و وحي را در ميان يهوديان و مسيحيان تاييد كرده و آنها را بخشي از تاريخ مسلمانان مي دانند. قرآن در سوره المومنون آيه 49 و 50 مي فرمايد : و ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم؛ شايد آنان ( بنى اسرائيل) هدايت شوند. و ما فرزند مريم ( عيسى) و مادرش را آيت و نشانهاى قرار داديم؛ و آنها را در سرزمين مرتفعى كه داراى امنيت و آب جارى بود جاى داديم. و نيز در آيات 44 تا 46 سوره المائده و آيه 23 سوره السجده و آيه 53 سوه غافر به اين امر اشاره شده است.
حضرت محمد(ص) در ابتدا خود را به عنوان يك مصلح نبوي معرفي كرد و فرمود براي دوباره برقراري دين ابراهيم فرستاده شده است. براي مثال مسلمانان همانند يهوديان رو به بيت المقدس نماز مي خواندند. حضرت محمد(ص) راه تماس با قبايل يهودي مدينه را بازكرده بود. اگر چه، يهوديان مدينه با قبيله قريش مكه روابط سياسي داشتند، بنابراين در مقابل پيشنهادات پيامبر(ص) مقاومت كردند. مدت اندكي پس از آن حضرت محمد(ص) از جانب خدا وحي دريافت كرد كه مبني برآن قبله مسلمانان از بيت المقدس به مكه تغيير كرد. اين امر اسلام را به عنوان دين مجزا از يهود معرفي كرد.
زماني كه حضرت محمد(ص) كنترل و تسلط نظامي و سياسي خود را در مدينه مستحكم كرد قوانيني را براي مدينه تصويب كرد كه به موجب آن زندگي اجتماعي و سياسي ساكنان منظم شود. اين قوانين بيان مي دارد كه دينداران يك جامعه و يا امت كه موظف هستند در بوجود آوردن نظم اجتماعي و امنيت در زمان جنگ و صلح تلاش نمايند. اما مي توان در اين ميان به مواردي اشاره كرده كه قراردادهاي آنها با جامعه مسلمانان نا ديده گرفته شده است.
يك نمونه از تساهل ميان اديان در تاريخ حكومت مسلمانان در اسپانيا( اندلس) از سال 756 تا 1000 پس از ميلاد مسيح است. از اين دوره به عنوان يك دوره زماني ايده آل ياد مي شود،چراكه ميان اديان هماهنگي برقرار بود و آنان به صورت مسالمت آميز دركناره يكديگر زندگي مي كردند. فرمانروايي مسلمانان در اسپانيا براي مسيحيان و يهوديان اين فرصت را فراهم كرد تا از نظام طبقاتي اروپا به مالكان و زمين داراني موفق تبديل شوند. يهوديان و مسيحيان در نظام هاي حكومتي كشورهاي اسلامي همچون مترجمان، مهندسان، فيزيكدانان و معماران قابل احترام و برجسته اي فعاليت مي كردند.