به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «نظرکرده» نوشته فرشته بهرامی، دیشب پنجشنبه 19 آبان در قالب سیزدهمین نشست نقد آموت، با حضور ناصر فکوهی، محمد جعفری قنواتی و نویسنده اثر در محل نشر آموت برگزار شد.
ناصر فکوهی در ابتدای این نشست با اشاره به موضوع بررسی و تحقیق درباره فرهنگ مردم گفت: در این زمینه فعالیتهایی قبل از انقلاب صورت گرفت. مثلا زندهیاد انجوی شیرازی در رادیو کارهایی کرد و در تلویزیون هم مونوگرافهایی جمعآوری شد. اما اشکالی که این مواد خام داشتند این بود که در گردآوریشان روش علمی مورد نظر نبود. بخشی از این مونوگرافها هنوز هم در خانه انجوی شیرازی وجود دارد.
وی افزود: گروهی از جوانها و نهادهایی مانند دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و بعدها دانشگاه، سعی کردند به طرف متدولوژی بروند تا از آن حالت روایی دور شود تا حوزه فولکلور بتواند به موضوعی قابل دفاع تبدیل شود. البته به نظر من این اتفاق نیفتاد. از جمله این که سازمان میراث فرهنگی و دایرهالمعارف اسلامی نتوانستند به این هدف برسند. البته شاید بتوان از برخی کارها دفاع کرد چون برخی از مراکز دایرهالمعارفنویسی کارشان را تا حدی با سنت دایرهالمعارفنویسی هماهنگ کردند.
این محقق با اشاره به دایرهالمعارف ایرانیکا گفت: چند هزار صفحه از این دایرهالمعارف به فارسی ترجمه شد. اما اشکالی که در این دایرهالمعارف هست در دایرهالمعارفهای ایرانی هم وجود دارد و آن ایراد مشترک این است که مقالاتی که دارند از جهت انسانشناسی، قابل قبول نیستند. یعنی نتوانستهاند خود را از سطح منوگرافیک به سطح آنالیتیک یا تحلیلی برسانند.
نویسنده کتاب «انسانشناسی شهری» در ادامه گفت: افرادی که امروز در حوزه موضوعات فولکلور فعالیت میکنند، دو دسته هستند. یک عده متعلق به گذشته هستند و با همان رویکردهای دهه 40 کار میکنند. کارشان هم عمدتا منوگرافیک است. یک عده هم مانند خانم بهرامی نویسنده این کتاب هستند که تحصیل کردهاند و درباره موضوعات محلی کار میکنند. افراد زیادی امروز از دسته دوم هستند که در بوشهر و خراسان مشغول کار روی فرهنگ عامه مردم هستند. مشکل گروه دوم این است که راهنما ندارند تا کارشان را به سطح والایی برسانند.
فکوهی گفت: امتیاز کتاب «نظرکرده» در این است که راه را باز میکند تا محققان جوان وارد عرصه فولکلور بشوند. این که نویسنده جوانی مدتها بین مردم به تحقیق بپردازد، امتیاز بزرگی برای او محسوب میشود. یک نکته دیگر این که کتابهایی مانند «نظرکرده» میتوانند نقشی را بازی کنند که کتابهای مارگارت مید بازی کرد. مطالبی که مید نوشت، امروز هیچ ارزشی ندارند اما سنتهای انسانشناسی مدیون او هستند. چون اگر این کار را نمیکرد، کسی به سمت این موضوعات نمیرفت. انتقادم به کار خانم بهرامی، این است که باید از سطح کار منوگرافیک به سطح آنالیتیک برود.
وی افزود: منوگرافیهای مردمشناسی باید از یک ساختار تبعیت کنند. کاری که بهرامی کرده است این است که کتاب را براساس امامزادهها فصلبندی کرده و این در کار منوگرافی اشتباه است. نکته دیگر این که چیزی که علم را از ادبیات جدا میکند، روش است. پس باید روش خود را دقیقا توضیح بدهد. کتابی که در این حوزه نوشته میشود، باید حتما آوانگاری داشته باشد. به نظرم هیچ تناقضی بین نوشتهای که از نظر علمی جذاب است با یک کتاب خوب ادبی وجود ندارد. ساختار علمی متضاد با ساختار ادبی نیست. مدل آرمانی که امروز برای کتابهای منوگرافیک به آن اشاره میشود، کتاب «گرمسیریان اندوهبار» نوشته کلود لوی استراوس است که متاسفانه به فارسی ترجمه نشده است.
فکوهی در پایان گفت: البته از نظر علمی نمیشود ادبیات را بررسی کرد و از نظر ادبی هم نمیشود علم را بررسی کرد. کتابهای ادبی ممکن است مستنداتشان را نشان ندهند. اما همه این کتابها و حتی بزرگترین رمانهای دنیا هم حاصل چندسال تحقیق و مستنداندوزی هستند. جنبههای ادبی باید لزوما بر یک پایه علمی شکل بگیرد. من معتقدم خانم بهرامی در زمینه اندوختن مواد خام بسیار خوب عمل کرده است.