به گزارش خبرنگار تلويزيوني "مهر"، تئاتر شهر پس از آنكه يك دوره طلايي را طي سال هاي 76 تا 78 با آثاري از نويسندگان جهاني تئاتر و كارگردان هاي صاحب سبك ايراني پشت سر گذاشت، به دوره قبل از اين سالها بازگشتي نزولي داشت. به اين ترتيب كه دوباره كارگردان هاي صاحب نام تئاتر پس نشستند و صحنه در اختيار كارگردان هايي قرار گرفت كه هر چند جوان و نوجو بودند، اما به جز معدودي، آثار قابل توجهي ارايه نكردند. همين مساله كاهش به نسبت چشمگير تماشاگران در طول سال را موجب شد. اما حضور دو نمايش "من از كجا، عشق از كجا" و "حرفه اي ها" كه توانستند تعداد قابل ملاحظه اي از تماشاگران را به خود جلب كنند، رونق دوباره به فعاليت هاي تئاتر شهر در پاييز و زمستان امسال داد.
نمايش "حرفه اي ها" را بايد به نوعي يك نقد اجتماعي به حساب آورد كه درلايه هاي پنهان تر خود سعي مي كند، مسايل سياسي را در جامعه اي برخوردار از هرج و مرج و تغيير يافته به تصوير بكشد و از وراي اين نقد به مسايلي جهان شمول اشاره كند كه احتمال بروز آن به شكل هاي مختلف در تمامي كشورهاي جهان وجود دارد. اين مساله به جهت مفهومي يكي از نقاط قوت شايان توجه اين تئاتر به شمار مي رود كه همين مساله موجب شده است، اثر با بيننده خود ارتباط بيشتري برقرار كند.
به عبارت ديگر، وقتي اثري هنري در زمان و جغرافياي خاص اتفاق افتاده است و به همين خاطر وابستگي هاي انكارناپذيري با منطقه و دوره خود دارد، در كشوري ديگر با فرهنگ و موقعيت زماني - مكاني متفاوتي روايت مي شود، اگر زبان و مفهومي عام نداشته باشد و صفات مشترك انساني را مد نظر قرار ندهد، در برقراري ارتباط با مخاطب ساير كشورها دچار مشكل خواهد شد. چون فرهنگ و زبان مختصاتي دارد كه اگر اثر هنري در چارچوب آن نگنجد، تماشاگر را پس مي زند.
نويسنده نمايش " حرفه اي ها " به خوبي توانسته است از مفهومي فراگير استفاده كند، چنان كه بيان مسايل سياسي كه فقط به دوره تحولات عظيم در كشور يوگسلاوي سابق باز مي گردد، به گونه اي نباشد كه در تضاد با مفاهيم ذهني مخاطب بر بيايد و به عبارتي او را پس بزند. اما به نظر مي رسد كارگردان نمايش " حرفه اي ها " چندان با اين فراگير و همه فهم بودن نمايش موافق نيست و اثر را چنان ساده روايت كرده است كه پيچيدگي هاي و عمق مفاهيم نمايش گم شده است و از ابتدا سعي در هر چه ساده تر كردن نمايش دارد.
در ابتداي نمايش " حرفه اي ها " يعني زماني كه چراغ ها خاموش مي شوند تا صحنه روشن شود، متني از بلندگوي سالن خوانده مي شود كه طي آن توضيحاتي درباره سيستم سياسي يوگسلاوي سابق و وضعيت آن پس از فروپاشي است و مشكلاتي كه طي اين تحول براي كشور و مردم به وجود آمد، به تماشاگر ارايه مي شود. اما اين متن بيش از آنكه روشنگر و راهنماي نمايش به نظر برسد، باعث تعجب و حتي دلخوري تماشاگر مي شود. چون اين توضيح به بيننده مي گويد كه كارگردان او را خيلي دست كم گرفته است و از قبل اطمينان دارد كه تماشاگرش هيچ اطلاعاتي درباره سياست و تحولات جهاني ندارد كه طي چند سال اخير اتفاق افتاده است. بدتر اينكه اين توضيح جاي آنكه ذهن بيننده را روشن كند و او را در فضاي نمايش قرار بدهد، بخشي از گره هاي نمايشي را باز مي كند و امكان كشف و شهود را از بيننده اش مي گيرد. به نظر مي رسد اگر كارگردان لازم مي ديد از نظر تاريخي يا نمايشي شرحي درباره اثر ارايه كند، بهتر بود اين توضيح از طريق بروشور نمايش ارايه مي شد تا هر كس به انتخاب خود توضيح را قبل يا بعد از تماشاي نمايش بخواند. جاي آنكه مجبور به شنيدن اين مطالب از بلندگو پيش از آغاز نمايش باشد.
نكته قابل توجه ديگري كه درباره ارايه توضيح درباره وضعيت سياسي كشور يوگسلاوي سابق وجود دارد، اينكه تماشاگر در ابتدا خيال مي كند با نمايشي به سبك برشت مواجه است و كارگردان براي ايجاد فاصله گذاري نمايشي اين تمهيد را به كار برده و با شيوه اي مدرن از راوي استفاده كرده است. حتي در طول نمايش اشاره اي هم به مساله فاصله گذاري در تئاتر مي شود، اما شيوه تكنيكي اين نمايش به هيچ وجه بر اساس آثار برشت نيست و اين مساله بازهم براي همان تماشاگري كه كارگردان اعتقاد دارد زياد هم باهوش و فهيم نيست، بيش از قبل سوال برانگيز مي شود!
نمايش " حرفه اي ها " داستان يك نويسنده جوان را روايت مي كند كه در دوره حكومت كمونيستي حاكم بر يوگسلاوي يكي از مخالفان سرسخت حكومت بوده و به هر صورت كه در توان داشته است براي براندازي آن تلاش مي كند. اما پس از فروپاشي كمونيست و سپردن يك پست مهم فرهنگي به اين نويسنده، فردي به نام لوكا به ملاقات او مي آيد و در صحبت هايي كه با اين جوان دارد، خود را مامور اطلاعاتي معرفي مي كند كه به طور اختصاصي نزديك به 18 سال مراقب وي بوده است. بقيه زمان نمايش به مرور خاطرات ميان اين دو نفر مي گذرد.
در اين نمايش به مساله عدم موفقيت تحولات سياسي - اجتماعي، ايجاد مشكلات ناشي از تحول، افزايش فشار بر اقشار كم درآمد، رواج مسايل غير اخلاقي در زمان ايجاد هرج و مرج سياسي، عدم ثبات شخصيت افراد حتي فرهيختگان در هنگام به دست آوردن منصب، تمايل بيشتر هنرمندان و نويسندگان بزرگ به مسايل غير اخلاقي و آسيب پذير بودن سيستم فشار و اختناق و اعمال پليسي براي كنترل افكار عمومي اشاره مي شود كه به اين ترتيب ايجاد عمق و مفهوم براي نمايش را تضمين مي كند. اما اين مطالب به قدري سطحي و دم دستي مطرح مي شود كه جز مسايل خنده آور نمايش هيچ چيز ديگري در ذهن مخاطب نمي ماند. مهمتر اينكه اين مسايل طي چند سال اخير به اندازه اي در نمايش هاي مختلف به شكل هاي گوناگون بيان شده كه به عبارتي گوش تماشاگر از شنيدن اين مسايل پر است.
بايد به اين نكته اساسي توجه شود كه برخلاف سينما و تلويزيون كه هنر حركت ( ACT ) است، در حالي كه تئاتر هنري مفهومي به حساب مي آيد و به عبارتي جزو هنرهاي فاخر شمرده مي شود. بنابراين تماشاگر تئاتر به جهت آگاهي و انديشه بايد در سطحي باشد كه از معناي نهفته در پشت كلمات و وقايع يك اثر نمايشي سر دربياورد. مردمي كردن نمايش هم به هيچ وجه به اين معنا نيست كه اثر را به قدري ساده ارايه كنيم كه تا حد يك نمايش پيش پا افتاده و خالي از مفاهيم عميق تنزل پيدا كند. چون بخشي از لذت تماشاي تئاتر در ايجاد ميل به كشف و شهودي است كه يك نمايشگر در مخاطب خود به وجود مي آورد.
البته همه اينها كه گفته شد از خصوصيات مثبت نمايش " حرفه اي ها " نمي كاهد. اين نمايش به گونه اي ارايه شده است كه بيننده پس از حدود يك ساعت و ربع تماشاي اثر ( با وجود صندلي هاي نامناسب و شلوغي بيش از اندازه سالن قشقايي تئاتر شهر ) نه تنها احساس خستگي نمي كند، بلكه تا آخر مجذوب و مسحور نمايش مي ماند و حتي دلش نمي خواهد كه اثر به پايان برسد. اين خصوصيت را بايد در ريتم نمايش، طراحي كامل اثر، ميزانسن بسيار دقيق و بازي هاي كم نقص اثر جستجو كرد.
به عبارت ديگر، ريتم اين نمايش نه خيلي تند كه بيننده در بازشناخت شخصيت ها دچار مشكل شود و با اثر ارتباط لازم را برقرار نكند، نه آنقدر كند و تخت است كه از ادامه تماشاي نمايش خسته شود. بلكه اثر با ضرباهنگي منظم و متناسب با لحظات مختلف غم و شادي و هيجان داستان پيش مي رود و هيچ بخشي از نمايش در تقابل يا تضاد ساير قسمت ها قرار نمي گيرد. بلكه به عكس هر بخش تكميل كننده قسمت هاي ديگر نمايش است. از طرف ديگر، زمان پيشبرد نمايش با ريتم دروني داستان هماهنگي دارد و اثر را بسيار خوب به پيش مي برد.
در اين ميان از طرحي بسيار خوب صحنه و ميزانسن دقيق كارگردان هم نبايد غافل شد كه با هوشمندي قابل توجهي ارايه مي شود. يعني هيچكدام از وسايل روي صحنه زائد يا بيهوده نيست و با آنكه صحنه به نسبت شلوغ است و تعداد قابل توجهي وسايل صحنه ( آكسسوار ) در آن وجود دارد، اما به هيچ وجه اين شلوغي آزار دهنده نيست. از سوي ديگر، كارگردان ميزانسن را به گونه اي طراحي كرده است كه تمامي حركات بازيگران از قبل پيش بيني شده است و تقريبا" از تمامي وسايل صحنه هم استفاده مي شود.
نكته بسيار درخشان اين نمايش بازي هاي روان نقش پردازان است كه بدون آن، بي شك اين نمايش در برقراري ارتباط با مخاطبش در مي ماند. رضا كيانيان به همان نسبت كه در سينما و تلويزيون شخصيت هاي متفاوت و بديع از خود به جا گذاشته است، روي صحنه نمايش و در اين اثر به خصوص، ويژگي هاي شخصيت را به دقت و با توانايي قابل توجهي ارايه مي كند. كيانيان به خوبي زواياي مختلف رفتاري و گفتاري شخصيت را اجرا مي كند و حركاتي از خود بروز مي دهد كه با رفتارهاي جمعي برخاسته از فرهنگ و موقعيت مكاني شخصيت به عنوان يكي از كشورهاي اروپاي شرقي همخواني انكار ناپذيري دارد.
مريم سعادت هم با آنكه بازي هاي مقطعي و كوتاهي در نمايش دارد، اما به قدري تاثير گذارعمل مي كند كه در طول نمايش به طور كامل ديده مي شود. احمد ساعتچي هم كه نسبت به قبل، درعرصه بازيگري رشد داشته است، به خوبي از پس نقش برآمده است و با آنكه تفاوت سطح بازي او دربرابر بازيگر با سابقه اي همانند كيانيان كاملا" به چشم مي آيد، اما خوب از پس نقش برآمده است.
در مجموع بايد گفت نمايش "حرفه اي ها" اثري سرگرم كننده است كه كارگردان، آن را بسيار ساده بيان كرده تا هربيننده اي بتواند اين اثررا بفهمد.