به گزارش خبرنگار مهر، دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در نشست بررسی مباحث مختلف زبانشناسی که روز یکشنبه 6 آذرماه در فرهنگستان علوم برگزار شد، با عنوان "اشاراتی به استعاره در فلسفه و ادبیات" به سخنرانی پرداخت.
وی با بیان اینکه استعاره صنعت ادبی و بلاغی نیست، گفت: استعاره در واقع اسم چیزی را به چیز دیگری بدهیم تعریف شده و این اختصاص به ادبیات، شعر و یا هنر ندارد بلکه زبان ما زبان استعاره است، در واقع ما بیاستعاره زبان نداریم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران تاکید کرد: در منطق و استدلال الفاظ باید دقیق باشند. در منطق با احکام خبری سر و کار داریم یعنی یا مطالب درست یا نادرست بیان می شود که در مقابل احکام خبری احکام انشایی است که از درست و غلط آن نمیتوان سخن گفت.
رئیس فرهنگستان علوم تأکید کرد: استعاره تنها مربوط به شعر نیست، اگر استعاره نباشد همان زبان عادی که تفهیم و تفاهم هست نیز وجود نخواهد داشت. در کتابهای ادبی از "وضع زبان" سخن گفته میشود اگر زبان وضع نشده بود و طبیعی بود تنها یک زبان وجود داشت.
دکتر داوری اردکانی با اشاره به یکی از آثار ارسطو که در باب زبان نگاشته شده است، تأکید کرد: این اثر درخشانی است که هر بار آن را می خوانیم مطالب تازهای در مییابیم. خاصیت زبان استعاره این است که معنایش محدود نیست. در شعر و فلسفه نمیتوانیم معنا را محدود کنیم بلکه با خواندن یک رمان، شعر و یا یک اثر فلسفی هر بار معانی تازهای را در مییابیم چون زبان استعاری است و الفاظ معانی را محدود نمیکنند در حالی که در زبان رسمی الفاظ معانی را حبس میکنند.
وی تصریح کرد: وقتی کلمات و معانی در الفاظ حبس می شوند بین معانی و مفاهیم دیوارهای رفیعی کشیده میشود که تفکر مشکل و دیالوگ غیرممکن میشود. جایی که زبان سخت است اصلاً دیالوگ جایی ندارد مثلاً در ریاضیات دیالوگ وجود ندارد چون معانی دقیق هستند. اما برخی فکر میکنند که همه زبانها را میتوان به زبان ریاضی تبدیل کرد در حالی که زبان ریاضی حد معینی دارد اما ما به خاطر نسبتی که با جهان، مبداء و گذشته و آینده داریم نمیتوانیم برای زبان حد معین کنیم.
رئیس فرهنگستان علوم با اشاره به نظر افلاطون در باب زبان تصریح کرد: افلاطون میگوید "الفاظ یک نسبت ذاتی با اشیا دارند. " که رد یا پذیرش این مطلب مشکل است. اگر نسبت لفظ و معنا طبیعی بود نباید مثلاً به گنجشک در زبانهای مختلف الفاظ متفاوت می دادند.
وی تصریح کرد: اگر زبان، زبان آموختنی و قراردادی بود دیگر مایهای در ما نداشت. این نامگذاری تنها نامگذاری اشیای محسوس و مادی نیست بلکه دایره این نامگذاری بسیار وسیع است. اگر زبان استعاره نداشته باشد- که منطق و علم ایدهآلش این است- آن وقت زبان از بین رفته و ما قادر به تفاهم نبوده و زندگی ما محدود به روابط علمی میشد در حالی که ما نمیتوانیم در ریاضیات خلاصه شویم و یا عنصری از ماشین باشیم.
دکتر داوری اردکانی تاکید کرد: ارسطو و برخی منطقیون میگویند بیایید استعاره را از زبان منطق خارج کنیم. شاید درست بگویند اما سؤال من این است که شما که این همه کتاب نوشتهاید چرا کتاب شعر و خطابه نیز نگاشتهاید. چرا در شعر و خطابه به استعاره اهمیت دادهاید. علتش این است که وقتی حرف میزنیم نمیتواند استعاره نباشد مثلاً لفظ مادر خود هزاران معنی دارد.
استاد فلسفه دانشگاه تهران تاکید کرد: زبان با خشک شدن استعارهها به زبان رسمی مبدل میشود. منطق دان فکر نکند که زبان عادی میتوان ساخت که هیچ تشکیکی در معانی الفاظ نتوان کرد.
وی نظر افلاطون را در وضع کردن زبان رد کرد و گفت: زبان مجموعه کلماتی نیست که ما درست برای چیزی وضع کرده باشیم که قابل اطلاق در چیز دیگری نباشد. ما با زبان انسان هستیم و بیزبان انسان نیستیم .
وی یادآور شد: آموختن بدون کشف وسعت زبان میسر نمیشود. ما زبان را قرارداد و بسته طبیعت نمی دانیم بلکه این توانایی را داریم در نسبتی که با جهان و مبدا و دیگران داریم این نسبت را بیان کنیم. هرچه زبان ما استعاریتر باشد آنگاه این ارتباط بیشتر خواهد بود.
به گزارش مهر، دکتر لطفالله یارمحمدی عضو پیوسته فرهنگستان علوم و استاد زبانشناسی نیز در این نشست به تشریح الگوی تحلیلی گفتمان شناختی پرداخت و گفت: ما در زبان شناسی به دنبال گفتمان شناسی انتقادی در تبیین نظام ارزشها و مجموعه عقاید هستیم که در عقل لانه کرده و قدرت و ایدئولوژی را نیز در خود پنهان کرده است. ما به صورت علم صرف نمیتوانیم زبان را بررسی کنیم بلکه باید جنبه هنری آن را نیز در نظر بگیریم.