ورامین - خبرگزاری مهر: روز هفتم ماه محرم الحرام به نام حضرت علی اصغر(ع) طفل شیرخواره امام حسین (ع) نامگذاری شده که با شهادتش اوج مظلومیت و معصومیت خاندان اهل بیت(ع) را به دنیا اثبات کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، عبدالله بن الحسین(ع) طفل شیرخواره امام حسین(ع) مشهور به علی اصغر(ع) است و مادرش "رباب" نام داشت.

عبدالله در مدینة النبی(ص) ولادت یافت؛ از سماوی در کتاب "یاران شیدای حسین بن علی(ع)" نوشته "مرتضی آقا تهرانی" نقل شده است: اینکه برخی می گویند علی اصغر(ع) در کربلا ولادت یافته است، چندان درست نیست.

در یکی از زیارتنامه های عاشورا آمده است: از این کودک، با عنوانهای شیرخواره، ششماهه، باب الحوائج، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود.

علی اصغر(ع) معتبرترین زاویه شهادت

علی اصغر(ع)، یعنی درخشانترین چهره کربلا، بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت؛ چشم تاریخ، هیچ وزنه ای به چنین سنگینی در فلسفه شهادت ندیده است؛ " علی اصغر را "باب الحوائج" می دانند، گرچه طفل رضیع و کودکی کوچک است، اما مقامش نزد خداوند متعال والاست.

وقایع هفتم محرم الحرام

در کتاب "فرهنگ عاشورا" نوشته جواد محدثی، وقایع هفتم محرم چنین نقل شده است: "در روز هفتم ماه محرم نامه "ابن زیاد" به دست فرمانده جبهه کربلا رسید و بلافاصله از ناحیه "عمربن سعد" به اجرا گذاشته شد و عمر، بن حجاج را با 500 اسب سوار مأمور مراقبت از فرات کرد، آنگاه "عبدالله بن حصین ازدی" با آواز بلند فریاد زد: "ای حسین! آیا این آب را نمی نگری که چون شکم آسمان با صفا و زلال است، به خدا قطره ای از آن را نخواهی نوشید تا از تشنگی بمیری."

امام حسین(ع) فرمودند: "بار خدایا! او را تشنه کام بمیران و هرگز او را میامرز" حمید بن مسلم گوید: "او را پس از واقعه کربلا دیدم که در بستر بیماری بود و هر چه آب می نوشید، باز صدای العطش او برمی خاست تا سرانجام جانش به درآمد."

در این روز دیری نپایید که تشنگی بر خاندان و یاران امام حسین(ع) سخت شد؛ از این رو، به دستور امام(ع)، حضرت عباس(ع) به همراهی 20 نفر که مشک در دست داشتند و 30 نفر سوار که محافظ اینان بودند به سوی فرات حرکت کردند و پیشاپیش آنان "نافع بن هلال" پرچم نشان صلح را در دست داشت. چون به نزدیک آب رسیدند، لشکریان ابن سعد ممانعت کردند که با مقاومت حضرت عباس(ع) و یارانش روبرو شدند و کاری از پیش نبردند و اینگونه بود که آب به خیمه گاه رسید که تا دو روز برای آنها کافی بود.

رفته رفته با پایان یافتن ذخیره آب، کار بر امام حسین(ع) و یارانش سخت شد. در این میان "بریربن خضیر همدانی" اجازه خواست تا با مردم صحبت کند. "بریر" به سوی لشکر ابن سعد آمد و نداد داد: "اینک این آب فرات است که حتی خوکها و سگها از آن می آشامند، اما پسر پیامبر خدا(ص) را از آن محروم کرده اند." مردم سر و صدا به راه انداختند و بریر را به سکوت خواندند و گفتند که "این حسین بن علی(ع) تشنه خواهد ماند، همان گونه که کسان پیش از او تشنه ماندند."

امام(ع) به بریر اشارت فرمودند که بنشیند، آنگاه در حالیکه بر قبضه شمشیر تکیه داده بود فرمودند: "ای گروه انبوه! شما را به خدا سوگند می دهم، آیا مرا می شناسید؟ آیا باور دارید که جدم رسول خداست؟ آیا باور دارید که مادر من فاطمه دختر رسول الله(ص) است؟ آیا باور دارید که جده من خدیجه نخستین بانوی مسلمان این امت است؟ آیا خبر دارید که این شمشیر رسول الله(ص) است که من در دست دارم و این عمامه آن حضرت است که من بر سر دارم؟

مردم تصدیق می کردند. آنگاه امام(ع) فرمودند: "در این صورت چرا خون مرا حلال کرده اید؟" مردم پاسخ دادند؛ "ما همه این سخنان را قبول داریم، اما دست از تو برنخواهیم داشت تا آنکه با لب تشنه از دنیا بروی." در این هنگام، دختران و خواهران امام(ع) که سخنان امام و کوفیان را می شنیدند، شروع به گریستن کردند، به گونه ای که صدای ناله آنان به گوش حضرت رسید. امام(ع)، عباس(برادرش) و علی(فرزندش) را خواست و فرمود: "آنها را ساکت کنید و بگویید که بعد از این بسیار خواهند گریست."

امام حسین(ع) آماده نبرد

وقتی یاران، اصحاب، برادران، فرزندان و همه مردان بنی هاشم شهید شدند، امام حسین(ع) تنها در میان انبوه کثیر دشمن سراپا مسلح ایستاد و فریاد زد: "آیا کسی است که دشمن را از حرم رسول الله(ص) دفع کند؟ آیا خداپرستی هست که در راه کمک به ما از خدا بترسد؟ آیا فریادرسی هست که به امید ثواب خدا ما را یاری کند؟"

این فریاد به گوش زنان رسید و صدای شیون آنها بلند شد. امام(ع) بر در خیمه آمد و به زینب(ع)فرمود: "فرزند صغیرم را بیاور تا با او وداع کنم!"

شهادت حضرت علی اصغر(ع) با تیر سه شعبه

امام(ع) خطاب به دشمن فرمود: از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است. نمی بینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟" در "نفس المهموم" آمده است که فرمود: "اگر به من رحم نمی کنید، به این کودک ترّحم کنید".

امام حسین(ع) در حال گفتگو بود که تیری سه شعبه از کمان "حرمله بن کاهل اسدی ملعون" آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر(ع) را درید. امام حسین(ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید و فرمود: "آنچه آن مصیبت را بر من آسان می سازد، آن است که برای خداست".

این چنین بود که طفل شش ماهه پسر رسول خدا(ص) برای حمایت از دین خدا در رکاب پدر بزرگوارش شربت شهادت نوشید.

درسهایی که از عاشورا می توان گرفت، در سخنان امام حسین(ع) و یارانش، عملکرد و روحیات آنان، تأثیر آن واقعه در فکر و زندگی مسلمانان و ماندگاری آن حماسه و آثارش در طول زمان نهفته است و کسی که به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد، با این درسها آشنا می شود.

شهادت حضرت علی اصغر(ع) که کودکی بیش نبود، دردناکترین مصیبت وارده بر خاندان امام حسین(ع) بود که سند مظلومیت و معصومیت این خاندان را بیش از پیش بر همگان به اثبات رسانید.

...........................

مینا شمسی