جواد کامور بخشایش گفت: شیوه نگارش خاطره باید چکش بخورد؛ چون شیوه نامه‌ای در این زمینه تدوین نشده و همه با نگاه شخصی خودشان خاطرات را تدوین می‌کنند. ما می‌توانیم از ادبیات خیلی بیشتر از زمان حال کمک بگیریم.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی خاطره‌نویسی دفاع مقدس، عصر شنبه 12 آذر با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین سعید فخرزاده، جواد کامور بخشایش و مسعود امیرخانی در سرای اهل قلم برگزار شد.

فخرزاده در ابتدای این برنامه گفت: خاطره به معنی یاد است و از ریشه عربی خاطر گرفته شده است. این کلمه از مصدر خطور آمده است و به معنی فکر، اندیشه و ادراک است. در لغتنامه دهخدا هم در این باره به صورت مصداقی اشاره شده و گفته شده به اموری که بر فرد می‌گذرد، خاطره می‌گویند. بنابراین بخشی از حادثه‌ای را که درون ذهن جا می‌گیرد، خاطره می‌گویند.

وی افزود: خاطره‌ها انواع گوناگون دارند. برخی شنیدنی هستند و برخی، از دیدنی‌ها هستند. همه اطلاعاتی که از طریق حواس پنج‌گانه کسب می‌شوند، به نوعی در حافظه دسته‌بندی و بایگانی می‌شوند. بعد از آن ذهن شروع به استنتاج می‌کند و بعد از آن به مدل‌سازی می‌پردازد. خاطره‌ها در یک دسته‌بندی، دو نوع هستند. گروه اول آن‌هایی که جنبه اجتماعی دارند و شخص در آن‌ها تجربه‌ای را که برای جامعه مفید است، بیان می‌کند. گروه دوم هم خاطراتی هستند که فردی هستند. خاطره فردی از این جهت که نیاز به اطلاعات فردی دارد، با نوع اجتماعی متفاوت است.

این محقق ادامه داد: من از دیدگاه دیگری خاطرات را به 2 دسته تقسیم می‌کنم؛ دسته‌ای که از دیده‌ها و شنیده‌های مستقیم یک فرد ریشه می‌گیرند. فرد یا در این خاطرات حضور دارد یا مانند دوربین روایتگر در پشت صحنه‌ها حضور دارد و دسته دیگر آن‌هایی که فرد راوی فقط خودش را بدون تاثیرات اجتماعی می‌بیند. حالت سومی هم وجود دارد که ترکیب حالت اول و دوم است. یعنی فرد هم حوادث مربوط به خودش را روایت می‌کند و هم مسائل اجتماعی اطرافش را می‌بیند.

فخرزاده گفت: از منظر دیگری هم می‌توان خاطرات را به 2 دسته دیگر تقسیم کرد. برخی از خاطرات فقط فیزیک و صورت واقعی تاریخ را نقل می‌کنند. مانند گزارش‌های جنگی، اما نوع دیگر خاطراتی هستند که فرد وقتی آن‌ها را تعریف می‌کند، از تاثیرات مسائل بیرونی به درونش و از رابطه با دنیای بیرونش صحبت می‌کند.

وی افزود: غبار فراموشی گاهی باعث می‌شود بخشی از خاطرات یا همه آن فراموش شود. در روایت خاطره، انسان‌ها پس‌زمینه‌هایی لازم دارند که این باعث می‌شود فرد متصل به آن پس‌زمینه‌ها خاطره‌های بامعنای زیبایی را بگوید، ولی اگر کسی با آن پس‌زمینه‌ها ارتباط نداشته باشد، نمی‌تواند خاطره زیبایی بگوید یا زیبایی خاطره را دریابد. امروز خاطره‌نگاری مخصوصاً با مطرح شدن بحث‌هایی مانند تاریخ شفاهی، جایگاه خودش را پیدا کرده است.

فخرزاده ادامه داد: هنوز منابع مکتوب ما کامل نیستند. در ضمن همین منابعی هم که داریم به همه موضوعات و حوادث اشراف کامل ندارند. اسناد اداری هم فعلاً قصد آزادسازی ندارند. قانونی هم برای آشکارسازی این اسناد نداریم که سازمانی بیاید و این اسناد را در معرض دید قرار بدهد. بنابراین برای بررسی گذشته و حوادث رخ داده، به خاطره‌ها احتیاج داریم. مکان، زمان، موضوع و نسبت راوی با خاطره، از ارکان خاطره‌ها هستند که باید به آن‌ها توجه داشته باشیم. خاطره‌نویسی وقتی فراگیر می‌شود که جامعه‌ای هویت پیدا کند.

در ادامه این برنامه کامور بخشایش گفت: خاطرات را شاید بتوان تاریخ نقلی تلقی کرد، که اگر با این دید به خاطرات نگاه کنیم، پیشینه‌ای طولانی دارند. به همین ترتیب می‌توان گفت: بن‌مایه اثری مانند تاریخ بیهقی را هم خاطرات تشکیل می‌دهند. تاریخ بیهقی هم یک نوع تاریخ نقلی است و هم یک اثر ادبی که از نظر ادبی، یک اثر در قالب نثر مرسل است. از این جهت، تکنیک پردازش متن و به کار گیری واژگان در آن بسیار اهمیت دارد.

این تدوین‌کننده کتاب‌های خاطره گفت: خاطره‌نگاری بر پایه نوشتن خاطرات استوار است، ولی تولید کتاب خاطرات، با این شیوه که ما خاطرات دیگران را ضبط و بعداً پیاده‌سازی می‌کنیم، پیشینه زیادی ندارد. در این شیوه یا نویسنده‌ها با سبک‌ها و روش‌های گوناگون خاطرات را ثبت و ضبط و پیاده‌سازی می‌کنند و یا خود رزمنده خاطراتش را می‌نویسد. خاطره‌ها چه خودنوشت باشند و چه دیگرنوشت، هم ادبیات هستند و هم تاریخ و از این نظر در ذات یکی هستند؛ یعنی هر دو هم ادبیات و هم تاریخ‌ هستند.

وی افزود: البته نمی‌توان با این دید، برای خاطرات جایگاهی صرفاً تاریخی یا صرفاً ادبی قائل شد، بلکه باید یک جایگاه بینابین میان تاریخ و ادبیات برای آن در نظر گرفت. بهره‌گیری از ادبیات روان، ساده، عامه‌پسند و همه‌فهم از ویژ‌گی‌های یک خاطره‌نگاری هستند. به علاوه باید در روایتی که راوی داشته، امانتداری داشت. در زمینه خاطره‌نگاری دفاع مقدس، باید رئال و واقع‌گرا بود و این مورد را علاوه بر موارد دیگر که اشاره کردم، در نظر داشت.

کامور بخشایش گفت: به نظر من آن‌چه برای خواننده مهم است، مضمون و محتواست و خودنوشت یا دیگرنوشت‌ بودن خاطره تاثیر چندانی در تصمیم مخاطب ندارد. چون اگر خاطره خودنوشت هم بوده باشد و یک رزمنده آن را نوشته باشد، دیگر وارد دنیای مکتوبات شده و دیگر به کارگیری لفظ تاریخ شفاهی برایش معنا ندارد. به همین دلیل من تقسیم‌بندی خاطرات شفاهی و مکتوب را قبول ندارم. این نوع روایت و تکنیک پردازش است که مهم است.

تدوین‌گر کتاب «جای امن گلوله‌ها» گفت: باید خاطره‌نویسی را از یادداشت ‌روزانه جدا کنیم. به نظرم خاطرات را باید از دو بعد بررسی کرد: تاریخی و ادبی. استناد و پرداخت از مهم‌ترین مسائل خاطره هستند. به نظرم اگر خاطره‌ای این دو ویژگی را داشته باشد، تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت. من در قالب خاطره، پختگی و استناد متن را به ادبیات ترجیح می‌دهم.

وی ادامه داد: داستان‌نویس‌ها می‌گویند خاطره‌ها روزی تمام می‌شوند، ولی ما چون تخیل را به کار می‌گیریم، نوشته‌هایمان تمام‌شدنی نیست. حتی می‌توانیم یک خط خاطره را بارها به انواع گوناگون بازنویسی کنیم. داستان‌نویس‌ها همچنین معتقدند خاطره خمیرمایه داستانشان است. خب این حرف‌ها درست است و ما خاطره‌نویس‌ها باید این خمیر را در اختیارشان قرار دهیم. به نظرم شیوه نگارش خاطره باید چکش بخورد؛ چون شیوه نامه‌ای در این زمینه تدوین نشده و همه با نگاه شخصی خودشان خاطرات را تدوین می‌کنند. ما می‌توانیم از ادبیات خیلی بیشتر از زمان حال کمک بگیریم.