زمانی که در سال 1957 میلادی ایده تاسیس اتحادیه اروپا کلید خورد و با گذشت زمان اعضای این اتحادیه از 6 عضو به 27 عضو افزایش پیدا کرد برخی کشورها در کنار پذیرفتن منافع حاصل از تشکیل این اتحادیه خطرات آن را نیز یادآوری می کردند. این خطرات زمانی بیشتر شد که 16 عضو این اتحادیه با تشکیل پول واحد و منطقه یورو ریسکها و تهدیدهای مرتبط با چنین پروژه ای را جدی نگرفتند.
"ژیسکاردستن" رئیس جمهوری اسبق فرانسه و از معماران اصلی که می توان گفت پدر معنوی وحدت اقتصادی و پولی اروپا و یورو بود، درباره این پروژه اظهار داشته بود که یورو به مثابه نماد وحدت و یکپارچگی اروپاست و ما این واحد ارزی مشترک را ایجاد خواهیم کرد؛ مشکلات سر راه هر چه که باشد در آینده برای آن راه حلی خواهیم یافت.
اما هنوز یک دهه از عمر تشکیل این واحد ارزی مشترک در اروپا نگذشته بود که بحران مالی سختی، گریبان اتحادیه اروپا و منطقه یورو را گرفت. این بحران که در سال 2007 در اتحادیه اروپا ظهور پیدا کرد با وخامت اوضاع اقتصادی یونان که از اعضای منطقه یورو بود ابعاد تازه ای به خود گرفت.. این کشور به دلیل ساختار اقتصادی پولی ضعیف و بیمار و بدهی های مالی بالا و کسری بودجه فراوان چالش بزرگی را در منطقه یورو ایجاد کرد و آغاز بحران به نام این کشور ثبت شد.
یونان از همان ابتدا شرایط پیوستن به یورو را نداشت، اما از آنجایی که واحد ارزی مشترک اروپا در آن زمان تازه ایجاد شده بود و بیشتر از نظر سیاسی برای سران و سیاستمداران اروپایی حائز اهمیت بود با چشم پوشی از مسائل و مشکلاتی که آتن درگیر آن بود این کشور عضو منطقه یورو شد که این خطای بزرگ امروز دامن سران اروپایی را گرفته و بحرانی را در قاره سبز ایجاد کرده که در حال گسترش به تمام اروپا است.
تشدید و ادامه بحران یورو و ناکامی سیاستمداران و سران اروپایی در حل آن سبب شده تا این پروژه همگرایی به عامل انشقاق و جدایی در اتحادیه اروپا تبدیل شود به گونه ای که ما این روزها در مطبوعات و رسانه ها خبرهای زیادی از اختلافات و بگو مگوهای سران و رهبران اروپایی برای حل این بحران را می شنویم.
این بحران به قدری عمیق و رو به گسترش است و به رواج ملی گرایی و تشدید اختلافات در اتحادیه اروپا منجر شده که بسیاری از تحلیلگران به درستی تشکیل واحد ارزی مشترک در اروپا ابراز شک و تردید کرده اند.
"دیرک مولر" یکی از کارگزاران بورس فرانکفورت در این باره اظهار داشته است که پروژه یورو از ابتدا یک خطا بود. ما نمی توانیم یک ارز واحد را به کشورها با ملیتهای متفاوت تحمیل کرده و اعتقاد داشته باشیم که همه چیز به خوبی پیش می رود.
وی همچنین تصریح کرد اتحادیه اروپا در حالی یک سیاست ارزی مشترک دارد که کشورهای اروپایی هر کدام سیاستهای اقتصادی خود را دنبال می کنند.
می توان گفت بحران یورو بسیاری از مسائل و مشکلات دیگر در اروپا را رونمایی کرده و در اصل به یک بحران سیاسی در این اتحادیه منجر شده و سران اروپایی را در بن بست و باتلاق سختی گرفتار کرده است و آنها را به حدی تحت فشار قرار داده که به تکروی و در پیش گرفتن سیاستهای یکجانبه واداشته است.
روزنامه "زوددویچه سایتونگ" نیز در این راستا چندی پیش در مقاله ای نوشت: اروپا یک تصویر زشت را از خود به نمایش گذاشته است. صدر اعظم آلمان دیگر تنها به این اکتفا نمی کند که رقبای خود در داخل آلمان را از میدان به در کند. وی گرسنگی سیاسی اش بیشتر شده و بر آن است تا حکومتهای اروپایی را ببلعد.
نویسنده همچنین نوشت: آلمان از نیروی اقتصادی خود استفاده می کند تا در بحران یورو یک قاره اروپایی بر اساس تصاویر و فرم مد نظر خود بسازد. هر کشوری هم که با این فرم منطبق نباشد باید کنار گذاشته شود.
به این ترتیب می توان گفت بحران یورو رقابت ناسالم و سختی را بین اعضای منطقه یورو و حتی بقیه اعضای اتحادیه اروپا ایجاد کرده که در بسیاری موارد، کشورهای عضو این اتحادیه علایق ملی خود را بر منافع اروپا ترجیح داده و از این منظر حل بحران را پی گیری می کنند.
در چنین شرایطی می توان گفت پروژه واحد ارزی مشترک اروپا کم کم اهمیت خود را برای کشورهای اروپایی از دست می دهد و از آنجایی که یافتن راه حلی برای آن به مسیری بن ست برای سران اروپایی تبدیل شده است حتی دیگر خروج از منطقه یورو هم خط قرمز اتحادیه اروپا به شمار نمی رود.
روزنامه "تاگس انسایگر" سوئیس در همین راستا در مقاله ای نوشته بود این طور به نظر می رسد که کشورهای منطقه یورو برای رهایی از بحران بدهی ها از هیچ چیز ابایی ندارند و در چنین شرایطی خروج از منطقه یورو دیگر خط قرمز اروپا نیست.
حالا این پرسش مطرح است که چشم انداز یورو در آینده چگونه خواهد بود و آیا در شرایط فعلی که مهمترین کشورهای اروپایی برای رهایی از این بحران به جان هم افتاده اند و خط و مشی خود را از یکدیگر جدا می کنند آیا اصلا امیدی به جان گرفتن دوباره این پروژه همگرایی است.
در پاسخ این پرسش می توان به مقاله ای که چندی پیش روزنامه "تاگس سایتونگ" نوشته بود، اشاره کرد. این روزنامه آلمانی با اشاره به موانع بسیاری که بر سر حل بحران یورو در این اتحادیه وجود دارد و اختلافات فراوانی که بین رهبران اروپایی بر سر حل این بحران به وجود آمده است این چالش بزرگ را رنجی بی پایان برای قاره سبز ارزیابی کرد که راه چاره ای ندارد.
با نگاهی به نتایج نشست اخیر بحران یورو در بروکسل نیز می توان دریافت که هنوز این اتحادیه فاصله زیادی از نجات و رهایی از این بحران دارد. اعضای اتحادیه اروپا باز هم نتوانستند در این نشست دو روزه که جمعه به پایان رسید بر سر تشکیل یک اتحادیه مالی با هدف نجات یورو به اجماع برسند.
در این نشست 23 کشور با وضع مقررات سختگیرانه تر و قواعد بودجه ای شدیدتر درباره منطقه پولی یورو موافقت کردند اما انگلیس که نتوانست امتیازاتی را در این زمینه برای خود کسب کند اعلام کرد که نمی تواند اصلاحات پیشنهادی بر روی پیمان اتحادیه اروپا را بپذیرد.
به این ترتیب همچنان یورو و حل بحران آن مسئله اساسی در اتحادیه اروپاست و به گفته بسیاری از سیاستمداران اروپایی سالیان متمادی اعضای این اتحادیه با آن درگیر خواهند بود.