خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: بررسی مشابهت های ویژه در تاکتیک های اتخاذ شده از سوی رژیم آل خلیفه در بحرین و رژیم سرنگون شده پهلوی در ایران دورنمایی از لزوم مبارزه بلندمدت مردم بحرین برای رسیدن به هدف نهایی و سرنگونی این رژیم را به دست می دهد.

با بررسی اقدامات اخیر رژیم آل خلیفه در 9 ماه اخیر در آغاز قیام مردمی در این کشور مسائلی به چشم می خورد که موضوع بحرین را از دیگر کشورهای عربی همچون یمن، مصر و تونس کاملا جدا می سازد. نخستین مورد از تفاوت مسئله بحرین با دیگر کشورهای عربی در پادشاهی بودن رژیم این کشور خلاصه می شود.

لازم به ذکر است که تغییرات موسوم به بیداری اسلامی تاکنون در کشورهای عربی رخ داده که دارای سیستم حکومتی "جمهوری" بوده اند و هنوز شاهد تغییرات اساسی در رژیم های پادشاهی عربی نبوده ایم.

 

 
در واقع  مشابهت های رژیم آل خلیفه و پهلوی اتفاقی نیست و با توجه به آنها می توان سرنوشتی مشابه با آنچه برای رژیم پهلوی رخ داد برای نظام اقلیتی آل خلیفه در بحرین متصور شد.
 

مصر، تونس و یمن نمونه هایی از این رژیم های جمهوری بودند که در آنها تغییرات بنیادین محقق شده است. در مقابل رژیم های پادشاهی عربی همچون مغرب، اردن، عربستان و البته بحرین قرار دارند که تاکنون با حربه های مختلف از زیر فشار مردمی جهت حصول تغییرات گریخته اند.

در واقع به نظر می رسد این رژیم ها تاکنون تاکتیک هایی را در مواجهه با قیام های عربی برگزیده اند که به خیال خود توانسته اند از زیر فشار رهایی پیدا کرده و به حیات خود به شیوه های قبلی ادامه دهند.

در همین راستا "راشد الغنوشی" رهبر حزب اسلامگرای النهضه که اخیرا در انتخابات تونس اکثریت کرسی ها را به دست آورد در اظهاراتی با اشاره به موضوع تحولات رژیم های پادشاهی عربی و به ویژه مغرب که "محمد ششم"  پادشاه آن کشور پس از مدتها تا حدودی فضای سیاسی را به روی مخالفان باز کرده است تاکید کرد: برخی پادشاهان پیام (تغییر) را گرفته اند. موضع وی نشان از تغییراتی است که هم اکنون به صورت پیدا و پنهان در رژیم های پادشاهی عربی قابل مشاهده است.

شاید روزی شاهد آن باشیم که این رژیم های پادشاهی به تأسی از برخی نظام های غربی همچون انگلیس و اسپانیا به حضور خود به عنوان پادشاه در کشور بدون قدرت اجرایی اکتفا کرده و مسائل سیاسی را به طور کلی به مردم واگذار کند. پادشاه اردن نیز در آغاز اعتراضات این کشور دست به تغییراتی از جمله برکناری دولت زد تا از موج اعتراضات مردمی بکاهد و در عربستان نیز شاهد تغییرات جزئی از سوی ملک عبدالله بوده ایم که البته رضات مخالفان را جلب نکرده است. 

البته برخی از حاکمان عرب از جمله بحرین آنچنان عطشی برای قدرت نشان دادند که به نظر نمی رسد حتی در سالهای آتی دست به تغییرات و یا اصلاح در وضعیت حکومتی بزنند، این گونه مواضع در نهایت سرنوشتی جز سقوط برای این رژیمها رقم نخواهد زد.

بر این اساس در مورد خاص بحرین مشابهت های متعددی با رژیم پهلوی دیده می شود. زمانی رژیم پهلوی به عنوان حافظ منافع آمریکا در منطقه استراتژیک خلیج فارس فعالیت می کرد و هم اکنون بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه (ناوگان پنجم) در سواحل منامه قرار دارد.

رژیم آل خلیفه در موارد دیگری همچون حمایتهای مستحکم انگلیس و آمریکا با رژیم پهلوی مشابهت دارد، عناد این دو رژیم با مسائل دینی و ترویج بی بند و باری در کشور، سرکوب شعائر دینی و حمله به هیئات عزاداری، بستن و تعطیلی مساجد، تشکیل گروهکهای سرکوب مردم به شیوه چماقدارانی همچون شعبان بی مخ، استفاده از بدترین انواع خشونت در برخورد با مردم، تیرباران و شکنجه مخالفان همگی از مشابهت های ویژه ای است که میان رژیم سرنگون شده پهلوی و رژیم فعلی آل خلیفه در بحرین دیده می شود.

در واقع این مشابهت ها اتفاقی نیست و با توجه به آنها می توان سرنوشتی مشابه با آنچه برای رژیم پهلوی رخ داد برای نظام اقلیتی آل خلیفه در بحرین متصور شد. البته آنچنان که مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی چند دهه به درازا کشید و در نهایت به پیروزی رسید مردم بحرین نیز راهی طولانی را باید برای سرنگونی سردمداران فعلی این کشور بپیمایند که به احتمال فراوان دروازه فروپاشی و سقوط دیگر رژیم های پادشاهی عربی محسوب می شود.