محمد میرکیانی که به داستانهایش درباره ادبیات فولکلور ایران زمین و همچنین آثاری درباره شب یلدا معروف است، در آستانه فرارسیدن شب یلدای سال 90 در گفتگویی با خبرنگار مهر گفت: اگر بخواهیم ظرفیتهای فرهنگی پیدا و پنهان کشور را برای ایستادگی فرهنگی و پربارتر شدن فضای فرهنگی، تقویت کرده و به نسلهای فعلی و آینده منتقل کنیم بهترین، ماندگارترین، موثرترین و سهلترین راه قصهگویی است.
قصهگویی یعنی انتقال میراث گذشتگان
وی ادامه داد: همه کشورها به ویژه کشورهای مشرق زمین فرهنگ قصهگویی دارند و در ایران هم شب یلدا بهترین زمان برای قصهگویی است. با قصه گفتن و قصه شنیدن گنجینه واژههای گویندگان و شنوندگان قصه پربارتر میشود. وقتی قصهگو از مسائل مختلف قصه میگوید، در کنار اینکه ممکن است بخشهایی از تجربیات زندگی شخصی خود را در قالب قصهها منتقل کند، یکی از مهمترین نتایج این قصهگویی انتقال میراث فرهنگی از یک نسل به نسلهای بعدی است.
نویسنده «قصه ما مثل شد» با اشاره به اینکه قصهگویی بهترین فرصت برای انتقال فرهنگ است، بیان کرد: آداب، رسوم، باورها و همه داشتههای فرهنگی یک ملت میتواند از طریق قصهگویی منتقل شود و از آنجا که در تاریخ و فرهنگمان از گذشته تا امروز، قصهگویی ریشه داشته است، ما نیز باید به این مساله بیشتر توجه کنیم.
میرکیانی افزود: یکی دیگر از تاثیرات قصهگویی که نمود آن را در شب یلدا میبینیم این است که فرصتی فراهم میکند تا اعضای خانواده گرد هم آمده و باهم همدل و همزبان شوند. قصه گفتن فرصتی است که افراد در کنار هم بنشینند و همنفس همدیگر قصه بگویند و بشنوند. به دلیل اینکه قصهگویی کاری است که نفس به نفس مخاطب پیش میرود کمک میکند تا درک متقابلی بین گوینده و شنونده شکل گیرد.
وی جمع شدن اعضای خانواده در کنار یکدیگر را یکی از مهمترین نتایج قصهگویی دانست و توضیح داد: وقتی در مراسمی چون شب یلدا افراد خانواده گرد هم میآیند، قصهگویی بهترین انگیزه برای حفظ جمع اعضای خانواده از کوچک تا بزرگ در کنار یکدیگر است.
رسانهها هم به احیای فرهنگ قصهگویی کمک کنند
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان اضافه کرد: گرچه در دنیای مدرن رسانهها جای زیادی در زندگی افراد اشغال کردهاند، اما باز هم میتوانند فرهنگساز باشند و در مساله قصهگویی هم اگر ارزشهای این فرهنگ را درک کنند، میتوانند به ترویج آن کمک کرده و افراد را به قصهگویی و قصه شنیدن تشویق کنند.
میرکیانی که سالها سابقه فعالیت در رسانه ملی را دارد، در اینباره توضیح داد: من سعی کردم از تجربیاتم در کلاسهای آموزش قصهگویی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استفاده کرده و چند برنامه در رادیو و تلویزیون برای بچهها تدارک ببینم که این برنامهها همگی قالب قصهگویی داشت و به ترویج فرهنگ قصه گفتن کمک میکرد.
نویسنده «شبهای شیرین» ادامه داد: من کتاب «قصههای شب یلدا» را ویژه قصههایی که از قدیم در شب یلدا گفته میشد، تدوین کردم که در ترکیه و جمهوری آذربایجان نیز ترجمه و منتشر شده است. همچنین مجموعه «قصه ما مثل شد» را به شب یلدا؛ شب شیرین قصههای مشرق زمین تقدیم کردهام.
وی دلیل توجهاش به ادبیات عامیانه و فرهنگ قصهگویی را اینگونه تبیین کرد: من از قدیم با ادبیات کهن ایرانزمین مانوس بودم و سعی کردهام بخش مهمی از آثارم را به پاسداشت و نگهداشت این میراث اختصاص دهم. امیدوارم رسانهها به ویژه رسانه ملی نیز در ساخت و پخش آثاری که فرهنگ قصهگویی را زنده نگه میدارد، اهتمام ویژه داشته باشند.
خاطرهای که تاکنون روایت نشده است
میرکیانی بخش پایانی این گفتگو را به ذکر خاطرهای از دوران کودکیاش که به قول خودش تاکنون جایی روایت نکرده و ننوشته است، اختصاص داد. وی گفت: زمانی که بچه بودم هنوز خانهمان برق نداشت و مادرم کنار چراغ گردسوز روی گلیمی مینشست و زیر نور آن برای ما قصه میگفت. هنوز آن قصهها و آهنگ صدای مادرم یادم هست. دعا میکنم خدا به همه مادرها عمر طولانی بدهد. مادرم آن روزها برای ما قصه نمکی را زیاد تعریف میکرد.