به گزارش خبرگزاری مهر، در این جایزه که مراسم اهدای جوایز آن در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد، هفت عکاس جوان بهعنوان استعدادهای عکاسی مستند اجتماعی ایران نیز معرفی شدند.
آذین حقیقی، ابوالفضل نسائی، بابک بردبار، تهمینه منزوی، حامد بادامی، سینا شیری و محمدرضا سلطانی هفت استعداد جوان عکاسی مستند ایران بودند که از سوی هیات داوران دومین دوره جایزه شید برای حضور در یک ورک شاپ اختصاصی با کاوه کاظمی انتخاب شدند. به هر یک از ایشان لوح سپاس از سوی جایزه شید اعطا شد.
تهمینه منزوی با مجموعههای “باغ انگوری” و “عروسک کوکی” دومین جایزه شید را از آن خود کرد. جایزه برگزیده اصلی شید یک سکه بهار آزادی بود که از سوی بانک اقتصاد نوین تامین اعتبار شده بود.
مجید سرسنگی نیز یک سکه بهار آزادی به جایزه نخست اضافه و اعلام کرد شرایط برگزاری نمایشگاهی را برای تهمینه منزوی بهعنوان برنده دومین جایزه شید در آذرماه سال ۱۳۹۱ در خانه هنرمندان ایران فراهم خواهند شد.هفت استعداد علاوه بر لوح تقدیر و ورکشاپ - از سوی لابراتوار تخصصی چاپ عکس هدیه گرفتند؛ تمامی هزینه های برپایی نمایشگاه در کافه مانیا برای هر کدام از استعدادهای جوان در نظر گرفته شد.
جایزه و لوحهای سپاس از سوی کاوه کاظمی، محسن راستانی، حسین فاطمی، پیمان هوشمند زاده و مجید سرسنگی به استعدادهای جوان و برگزیده دومین جایزه شید اعطا شد.
مراسم روز گذشته با قدردانی و تجلیل تصویری از حاج اسماعیل زرافشان همراه بود؛ پس از پخش کلیپ عکاسباشی با صدای جاوید عسگری، پیمان هوشمندزاده - دبیر دومین دورهی جایزه شید - گفت: شید که نور باشد برای آن است که ببینیم. ببینیم و هر آنچه هست را حفظ کنیم. ما تاریخ تصویری این مملکتیم. مملکتی پر از اتفاق پر از تناقض و پر از انرژی. ما به خاطر شید اینجا هستیم. شیدی که از ما میخواهد همچنان حساس باشیم. حساس باشیم به وضعیت اجتماعیمان به موقعیت سیاسیمان و به نابهسامانی فرهنگیمان. شیدی که از ما میخواهد عکسالعملمان عین عکسهایمان باشد.
او گفت: ما در جایی زندگی میکنیم که پر از بهترینها بدترینها بیشترینها کمترینها و پر از… ترینهاست. ما در چنین جامعهای زندگی میکنیم؛ و ما چشم جامعه هستیم این وظیفه ماست این مسئولیت ماست. ما چشم ایرانیم. چشمی که باید آن را پاک نگه داریم. چشمی که باید باشد تا ما از ایرانی عکس بگیریم که هست و به جایی برسیم که باید باشد. هوشمندزاده بر فراموش نکردن حرف زیبای بهمن جلالی تاکید کرد که ما مملکتمان را با عکس میسازیم.
همچنین، سیفاله صمدیان به روی صحنه آمد تا به پاس برپایی اکسپوی عکس تئاتر و فروش آثار به نفع مجید بهرامی هنرمند مبتلا به سرطان، آخرین نشان عکس آنلاین در سال 1390 را به انجمن عکاسان تئاتر اعطا کند. جایزهای که رضا موسوی و مسعود پاکدل به نمایندگی از انجمن برای دریافت آن روی صحنه آمدند.
صمدیان گفت: جلسه به زیبایی با بزرگداشت مردی که خندان آمد و خندان رفت، ولی من میدانم که دلش چقدر شکسته بود؛ آغاز شد. اسماعیل زرافشان را در این جمع، مطمئنا بیش از دو سه نفر، به خوبی نشناسد.
او گفت: زرافشان بیش از ۵۰ سال عکاسی کرد. ویژگی بزرگش خنده همیشگی روی لب، رهایی درونی، آزادگی، بیغل و غش بودن و نداشتن عقده بود. به او بسیار ظلم شد؛ ظلم اجتماعی اقتصادی فرهنگی و هنری؛ گویا همه این ظلمها را برای او به ودیعه گذاشته بودند. او از زمینهای خاکی گرفته تا شهرهای دوردست را برای هر مسابقه عکاسی میکرد؛ استادیوم شیرودی و آزادی هم که جای خود داشت؛ با چه لنز و چه دوربینی که کار نمیکرد.
بهگفتهی صمدیان، زرافشان با امکانات خیلی حقیرانهای عکاسی میکرد. سال ۱۹۸۲ - ۱۳۶۱ شمسی- در اولین سفر حرفهایی عکاسی از طرف خبرگزاری پارس که بعدها شد جمهوری اسلامی برای بازیهای آسیایی در هند با او همراه بودم. حضور گرم، صمیمیت، خندهها و آوازهای قدیمی در فاصله بین بازیها از خاطرات من با اوست. عکسی از او دارم در کنار عکاسی ژاپنی؛ که تفاوت ظاهری دوربینها و لنزها هم به لحاظ طول لنزها و هم تفاوت غیر ظاهری آنها در کیفیت نورگیری که طبیعتا ژاپنیها برای هر مسابقه لنزهای مخصوص آن سالن و بازی را داشتند و حاج اسماعیل ما یک دوربین و یک لنز برای همه آنها بدون کیفیتهای حرفهیی لازم داخلی. زرافشان یک مرد بود برای دهها رشته ورزشی با دوربینی ساده با آداپتوری خاص حتی لنز تله خوددرآوردیاش. باید این مرد را که از او به خوبی در این مجلس یاد شد را بیشتر بشناسیم.
صمدیان سپس به ماجرای مجید بهرامی و کار بچههای انجمن عکاسان تئاتر اشاره کرد. از سیامک زمردی مطلق، ابراهیم حسینی و فروغ میرطهماسب یاد کرد که به کمک مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران بزرگداشت که نه بلکه به گفته او، کمک استثنائی عکاسان با فروش عکسهایشان برای نجات جان یک عکاس را انجام دادند.
او گفت: امیدوارم این اقدام، تا انتها ختم به خیرشود زیرا حضورش در آلمان درمان ۶ ماهه طولانی را میخواهد. چه شب زیبایی بود وقتی بعد از شیمیدرمانی در منزل به صورت آنلاین او با برای ما در این سالن حرف زد. آنجا برای اولین بار به تکنولوژی و اسکایپ از ته دل آفرین گفتم. حرفهای زیبایی زد که نمیتوانم با همان اثرگذاری آنها را نقل کنم. دست همهتان درد نکند بچههای تئاتر؛ امیدوارم گروههای دیگر و مسوولان یاد بگیرند. قبل از صحبت درباره این حرکتهای نادر و زیبا باید یکسری کارهای عمومی و زیبا کرد. تا روز به روز این زیباییها در فضای فرهنگی و هنری بیشتر شود.
با حضور مجید سرسنگی در سالن، به درخواست مجری او نیز برای دقایقی پشت تریبون قرار گرفت و اینجا بود که خبر خوش عضویت نمایندهای از جامعهی عکاسان ایران در شورای عالی خانه هنرمندان اعلام شد.
مجید سرسنگی - مدیرعامل خانه هنرمندان ایران - دیگر سخنران مراسم بود. او گفت: حوزهی عکاسی بیشک در ایران و جهان جایگاه خود را یافته است. مخصوصا حوزهی عکس مستند و اجتماعی. نمیتوان هیچ واقعهی بزرگی را بدون دخالت عکاسان مستند اجتماعی نام برد که حتی گاهی برای ضبط لحظات واقعی زندگی مردم جان خود را به خطر انداختهاند. امیدوارم در سالهای آتی هم تعداد عکاسان و هم مجموعه عکسهایشان در جشنواره بیشتر شود.
به تعبیر او، عکسها نشانگر تعهد عکاسان مستند اجتماعی نسبت به وضع زندگی نه تنها مردم خود بلکه سایر کشورهاست؛ همانطورکه جایزه سال قبل به عکسی در حوزه افغانستان داده شد. دغدغه آنها جهانی است. باید عکاس مستند اجتماعی بتواند با نگاه زیبا به بشریت و یافتن تیرگیها و نمایش برخی پلشتی ها آنها را به زیبایی و هنجار اجتماعی تبدیل کند.
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در این مراسم خبر داد: از ابتدا در خانه هنرمندان جای خالی عکاسان در شورای عالی خانه هنرمندان احساس میشد. نبایستی عضوی از جامعه عکاسان در شورا نباشد و در سیاست گذاریها دخیل نبوده و در تقسیم همان یک ذره امکانات سهیمی نداشته باشد.
او گفت: بعد از پیگیریها در جلسه گذشته شورای عالی خانه هنرمندان، کلیات عضویت سه صنف جدید در شورا تصویب شد؛ یکی از آنها صنف عکاسان بود. امیدوارم بر این تصمیم در مجمع خانه هنرمندان در اواخر دیماه سال جاری صحه گذاشته شود. این امر به سبب شایستگیها و زحمات خود عکاسان است.
او گفت: این حرکت انجمن عکاسان تئاتر در تامین بخشی از هزینه های درمانی مجید بهرامی بسیار انسان دوستانه و زیبا بود. اگر جمع هنری و هنرمندان ما به فکر یکدیگر باشند آیندهای بسیار پربار برای فرهنگ و هنر اسلامی متصور است.
اسماعیل عباسی نیز پس از دریافت لوح سپاس از سوی نماینده عکاسان خبری در سخنانی عنوان کرد: من برای دل خودم کار می کنم. دل من میگوید جامعه عکاسی به این نوع کتابها و به طور کلی به این نوع خدمات نیاز دارد. این انجام وظیفه را خودم برای خودم تعیین کردهام. از این بابت هیچ طلبی از جامعهی عکاسی ندارم و هیچکس را وامدار و مدیون خود نمیدانم.
این مترجم و مدرس عکاسی اضافه کرد:جایزهی شید هشدار محکمی بود به من عکاسی که میدانم؛ در همین سالن پیوسته برای پیشکسوتان فیلمساز، تصویرگر و هنرمندان دیگر مراسم بزرگداشت برگزار میشود. سهم تلاشگران عکاسی از این مکان به دلیل کم توجهی عکاسان به خودشان منحصر شده است. به زمانی که جنازه عکاسی را دم در ورودی خانه هنرمندان قرار بدهند و برایش فاتحه بخوانند.
عباسی گفت: جایزهی شید به من عکاس یادآوری میکند که هنوز مهر هست، مهربانی هست، قدرشناسی هست. این قدرشناسی نه از یک فرد که از حرکتهای درست عکاسی است؛ این قدرشناسی از جامعه عکاسی است. به همین دلیل است که این قدردانی را قدر مینهم و به احترام آن سر فرود میآورم. به امید آنکه جامعه عکاسی مجموعهای یکپارچه بدون گسست و با عشق و سرفرازی به حیات خود ادامه دهد.
محسن راستانی - داور جایزه عکس شید - ابراز کرد: من همیشه منتقد جشنواره ها هستم، زیرا از آنها نه عکس برجسته، نه آدم متفاوت، نه سبک متفاوتی، بیرون میآید. خوشحالم که نسل جوان و بسیاری از دوستان پیشکسوت متوجه این مساله شدهاند که ما باید از این غوغای تماما تشریفات و سکه و صله و صلوات دور شده و خود و تاریخ و جامعه خود را یکبار دیگر از طریق عکسها مرور کنیم.
به گفته او، بلوغ و تأمل تاریخی در نسل حاضر در حال وقوع است تا خود را یافته و گزارش درستی از جامعه و زمانه خود ارائه دهد. عکاسی ایران عکاسی حرفهیی نیست و نخواهد بود تا زمانی که چنین جمعی را چیدمان کرده افکارشان را منضبط کند. با ۵۳ یا۵۴ سال سن در شرایطی هستم که ارباب جراید و مسوولان فرهنگی کشورم نمیتوانند من و امثال من راشناسایی کرده و قیمت گذارند و آزاد بینند.
راستانی افزود: هنوز نمیتوان در خیابان دوربین دردست گرفته بدون هراس از اینکه قسم خوردهای پیدا شود و از من بپرسد چرا عکس میگیری بعد هم بگوید شما هماهنگ نیستید. وقتی در خیابانهای خرمشهر افراد در مقابلم کشته میشدند و من از آنها عکس میگرفتم هیچ کس نمیگفت شما هماهنگ نیستید.
این هنرمند عکاس با بیان اینکه امروزه ظاهرا باید برای حقیقت هماهنگ باشم، تصریح کرد، برای عکاس بودن یک ثمره فرهنگ و تاریخچه قائلم. متاسفانه در کشور ما همه چیز یکباره رسمیت و اعتبار خود را جلب میکند.
به زعم او، این شیوه غیرحرفهای است که فردی با اولین فیلمش فیلمساز و با اولین شعرش شاعر شود. نباید چشمان خود را به چیزی کمتر از فوق العاده عادت داد؛ عکس یا اوت است یا فوق العاده. عکس متوسط گزارش بدی در تاریخ است. خود را برای عکس فوق العاده آماده کنید. باید فراتر از جشنوارهها مسیر حرفهای را پیش ببریم و چیدمان سازمان حرفهای در عکاسی ایران را شکل دهیم.
راستانی معتقد است: با خرید یک دوربین خوب نمیتوانیم به عکس خوب برسیم. باید سازمان جشنواره و مسابقه در ایران در هر سازمان دولتی به وورک شاپ تبدیل شود. عکاسی را باید از استاد یاد گرفت. یک استاد خوب شاگرد خوب است. این روحیه در اساتید و شاگردان سبب کشف حقایق زیادی میشود.
شهیدالعلم داور بنگلادشی و منوچهر دقتی داور ایرانی که در مصر بهسر میبرد، با ارسال پیام ویدئویی نظرات خود را نسبت به این جایزه ابراز کردند.
مریم زندی، نمایندهی دیگری بود که برگزار کنندگان جایزه شید و جشن عکس آنلاین از او خواسته بودند تا نشان بعدی عکس آنلاین را به کتایون دهچمنی - مدیر گالری شماره شش - به پاس برپایی نمایشگاههای عکس مستند اجتماعی اعطا کند.دهچمنی رو به حاضران گفت: گالری شماره شش خانه کوچکی برای عکاسهاست؛ او از عکاسهایی که با برگزاری نمایشگاه از این خانه حمایت کردند سپاسگزاری کرد و از بهمنپور مدیر نشر نظر بهخاطر همراهی در انتشار کتابهایی که یادداشت هر نمایشگاه به شمار میرود، تشکر کرد و از حاضران خواست که نمایشگاهها را پیگیر باشند و جزو بازدیدکنندهها و برگزارکنندهها باشند.
نشان سوم عکس آنلاین در سال 1390 به کافه مانیا اعطا شد تا علی آقاربیع دبیر آژانس عکس جام برای اعطای این نشان روی سن حاضر شود. آقا ربیع با اشاره به اینکه یکی از مشکلات عکاسان مستند ارائه آثارشان بصورت نمایشگاه در فضاهای عمومی است، نشان عکس آنلاین در سال 90 را به کافه مانیا به پاس برپایی نمایشگاههای عکس مستند اجتماعی در این کافه اعطا کرد.
عکس یادگاری 7 استعداد جوان عکاسی ایران و هیات داوران پایان بخش دومین دوره جایزه شید بود.