نویسنده مجموعه "سرگشته" می‌گوید: حتی به ما خسته نباشید هم نگفتند. چه برسد به قدردانی. این برخورد نشان می‌دهد مثلا کاری مثل "شب‌های برره" با احترام به عوامل سازنده آن از کار اسلامی و امام حسینی برای عده‌ای با ارزش‌تر است.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه تلویزیونی "سرگشته" در حالی به روی آنتن شبکه قرآن رفت که به دلیل ناشناخته بودن این شبکه در میدان تولید سریال، از سوی مخاطبان معدودی دیده شد. اتفاقی که با تبلیغات درست از شبکه قرآن و دیگر شبکه‌ها می‌توانست به شکل بهتری رخ دهد. از طرفی در حالی سریال در دهه اول محرم پخش شد که هیچ اثر محرمی و مرتبط دیگری روی آنتن نبود و بنا بود "سرگشته" همزمان با شبکه قرآن از شبکه دیگری نیز روی آنتن برود.

سید جلال‌الدین دری نویسنده این مجموعه که نگارش سریال‌هایی چون "سراب"،‌ "پول کثیف"، "کمکم کن" و... را برعهده داشته است، به همراه سیدافضل میرلوحی تهیه‌کننده "سرگشته" با حضور در خبرگزاری مهر،‌ از روند ساخت این سریال گفتند. سخنانی که به ویژه از سوی دری بیشتر رنگ و بوی گلایه از بی‌مهری‌ها داشت.

 

* از ترکیب تئاتری بازیگران "سرگشته" شروع کنیم؛ پیشینه تئاتری نویسنده هم در این نوع انتخاب بازیگران دخیل بود؟ به نظر می‌رسد قدرت بازی‌ها ناشی از سابقه تئاتری بازیگران است.

میرلوحی: از ابتدا قرار ما بر این نوع انتخاب بازیگران بود. کار متن سنگینی دارد که حتی خواندن از رویش هم گاه دشوار به نظر می‌رسد. بنابراین ما فرمی چیدیم که تصویربرداری به صورت سکانس پلان انجام شود. این فرم به تئاتر نزدیک است و در آن از کات زدن و عوض کردن مدام دوربین خبری نبود. بی شک چنین شیوه‌ای نیازمند توانایی بالای بازیگران است و باید کسانی سر کار می‌آمدند که تداوم حس را لحاظ کنند. حتی پیش از حضور محمد حسین حقیقی بنای ما با آقای دری این بود که فرم ساخت کار این چنین باشد.

* لزوم نگارش فیلمنامه به صورت سکانس پلان چه بود؟

دری: زمانی که من توسط میرلوحی به کار دعوت شوم از ابتدا گفت "سرگشته" سریالی تاریخی است که قرار است پول نداشته باشد! و پول آن کمتر از سریال‌های تاریخی یا حتی برخی از سریال‌های معاصر است. با وجود اینکه سریال‌های معاصر ماه رمضانی برای 1000 دقیقه هر دقیقه یک میلیون و پانصد می‌گیرند. آن هم با وجودی که تصویربرداری از این خانه به آن کوچه سختی چندانی ندارد، اما سریال تاریخی ما با برآورد خنده‌دار یک میلیون تومان بسته شده بود!

چنین چیزی می‌طلبید که من از خیلی چیزها پرهیز کنم. در این شرایط دست نویسنده بسته می‌شود و من باید قابلیت این را داشته باشم که اتفاقات را در کمتر لوکیشن مثل تئاتر قرار دهم. در سریال به صورتی که محسوس نیست ما از لوکیشن داخلی خانه نوال به لوکیشن دیگری می‌رویم و سعی کردیم به این طریق قصه را روایت کنیم واین طور نوشتن کار را برای نویسنده دوچندان سخت می‌کند.

در کنار اینها برخی پلان‌های گذری و عبوری را هم گرفته‌ایم. دقت کنید که ما قصه‌ای تاریخی را بدون نمایش جنگ و خونریزی روایت کرده‌ایم. مثلا فکر کنید عکرمه و جابر هر دو نشسته‌اند و قرار است جنگ را نبینیم اما بفهمیم چنین اتفاقی افتاده است! برای همین صرفا جابر می‌رود که از جنگ خبر بیاورد. من ناچار بودم به دلیل  مشکلات مالی و برآورد پائین شبکه قرآن از خیلی چیزها پرهیز کنم. می‌خواستیم برای این شبکه کاری کنیم تا به عنوان یک شبکه تولید کننده سریال معرفی شود و در این عرصه راه بیفتد. تا همه بگویند شبکه قرآن به آبروی اسمش یک اثر آبرومند ساخت.

این سریال با انگیزه شخصی افرادی ساخته شد. معاونت سیما و شورای طرح و برنامه هم کار را پذیرفتند و و ارزیابی خوبی از آن داشتند. تا این حد که می‌خواستند آن را از شبکه قرآن بگیرند و به شبکه دیگری بدهند. حتی در کد تولید آن آمده: پخش از یک شبکه دیگر. دوستان معاونت سیما آن زمان هم حدس می‌زدند کار خوبی باشد.

حال چرا مدیران سازمان که کار حاضر و آماده‌ای به دستشان رسیده و آن را شهید کرده و بدون هیچ تیزر و تبلیغی پخش کردند؛ نه خبری از آن داده‌اند و نه اجازه دادند شبکه دیگری آن را پخش کند باید از آنها پرسید. آن هم در حالی که در دهه اول محرم هیچ کار محرمی روی آنتن نبود. "تا رهایی" که برای دو سال پیش بود و کار آقای میری هم که به پخش در دهه اول نرسید. سریال شهید تندگویان هم که برای سه سال پیش بود، به سفارش وزارت نفت که هیچ ارتباطی به محرم نداشت. با این همه در حالی که هیچ کاری امسال برای محرم تولید نشده بود "سرگشته" را در سکوت و بی‌خبری روی آنتن فرستادند حتی زحمت یک خسته نباشید گفتن به عوامل را هم به خود ندادند.

اصلا حتی اگر بخواهیم به این کاری نداشته باشیم که با این شیوه زحمت 150 نفر دیده نمی‌شود، از این باید ناراحت بود که "سرگشته" از پول بیت المال ساخته شده. پس چرا نفی می‌شود؟! باید دید مدیران سازمان می‌توانند بعدها چنین تیمی را دور هم جمع کنند؟ اسکندری و حقیقی و کبیری دوباره می‌آیند؟ آیا می‌توانند برای سال آینده با همین بودجه اندک کاری با همین کیفیت تولید کنند.

حتی بنده روی احترام به میرلوحی و علاقه به مسائل تاریخی و مذهبی این کار را نوشتم. در غیر این صورت از ابتدا می‌دانستم شبکه قرآن پول ندارد و من برای شبکه چهار هم می‌نوشتم از این بیشتر می‌گرفتم. این باعث می‌شود خستگی به تن گروهی که حتی پولشان را هم کامل نگرفته‌اند بماند. "سرگشته" در سکوت بی‌خبری و بی‌پولی و توهین به عوامل  ساخته شد. که چه شود؟!

گروهی با خلوص کار کرده‌اند و کارشان حتی در همان شبکه هم درست پخش نشده. خیلی‌ها نمی‌دانند شبکه قرآن کجاست! دلیلش این نیست که مردم ما قرآنی نیستند بلکه این شبکه را نمی‌شناسند. تنها ایجاد یک شبکه که فایده ندارد! باید شبکه جا بیفتد اما این اتفاق بعد از هشت سال هنوز برای شبکه قرآن رخ نداده است. می‌توانست با "سرگشته" این اتفاق بیافتد. به شرطی که سریال از شبکه دیگری روی آنتن می‌رفت و با درج "تولید شبکه قرآن" مردم بیشتر با آن آشنا می‌شدند. بعضی از شبکه‌های ما اصلاً روی آنتن آنالوگ جواب نمی‌دهد مثل شبکه قرآن که همه جای تهران هم جواب نمی‌دهد.

من اصلاً می‌گویم "سرگشته" کار متوسطی است اما به این ایام که ربط داشت! هیچ کار دیگری هم نبود و برای این کار پول خرج شده بود. حتی به ما خسته نباشید هم نگفتند درحالی که برای سریال‌هایی که اسم نمی‌برم می‌بینید پس از کار چقدر مدیران وحتی ریاست سازمان برای آنها جشن تقدیر می‌گیرند ما تقدیر نمی‌خواستیم اما می‌خواستیم که کار درست پخش شود. این رفتار نشان می‌دهد که مثلا کاری مثل شب‌های برره(با احترام به عوامل سازنده آن) از کار اسلامی و امام حسینی برای عده‌ای با ارزش‌تر است. البته رفتارها این گونه اثبات می‌کنند وگرنه کسی از دل دیگری خبر ندارد.

میرلوحی: اما موضوع این است که اگر عقب‌نشینی کنیم همین معدود آثاری که ساخته می‌شوند هم از بین می‌رود. فضای کارکردن در ژانر دینی با حساسیت‌های بالا و نگاه مردم و سابقه ذهنی‌شان مشکل شده است.

دری:ائمه ما معصوم بوده‌اند. هنوز هم معصوم و مظلوم هستند! اگر ما به جای این کار، اثری سطحی می‌نوشتیم که یک نفر دم در تکیه‌ آش نذری  می‌داد رویش هم صدای زنجیر و نوحه می‌گذاشتیم، همه شبکه‌ها پخش می‌کردند! اما چون برای این کار زحمت کشیده شده سعی کرده‌ایم کار هنری‌تر و محتوایی‌تر باشد، این گونه برخورد می‌کنند.

میرلوحی: ما اصلاً کار را سردستی نگرفته‌ایم. موسیقی ما برای هر قسمت جداگانه توسط آقای بکان ساخته شده و جزو معدود کارهایی به شمار می‌رود که موسیقی هر قسمت آن جداگانه نوشته شده است. سر فریم، فریم چانه می‌زدند که باید از کدام ساز استفاده شود. در حالی که موسیقی که از تلویزیون‌ مونو پخش می‌شود و باید با دقت گوش دهید تا به زحمتی که کشیده شده پی ببرید. این طور نبود که چهار تا فضای غم و شادی و استرس و... ساخته و مدام به تناوب استفاده شود. ترانه را برای آقای قربانی که در تور اروپایی موسیقی به سر می‌برد ایمیل کردیم. ایشان تمرین‌هایشان را انجام دهد و دو روزی که در تهران به سر می‌برد کار را اجرا کنند.

دری: برای این کار هزینه شده. می‌شد از خواننده‌ای استفاده کنیم که حتی برای اجرا از او پول هم بگیریم! اما وقتی تهیه‌کننده زیر بار می‌رود که حتماً علیرضا قربانی با تجربه و جنس صدای خود بخواند مشخص است اوضاع فرق می‌کند. مثلاً فکر کنید من نوشته‌ام: نوال سوار بر شتر سفید می‌آید. وقتی می‌بینم دقیقاً چنین شتری در کار استفاده شده با خود می‌گویم اگر می‌نوشتم سبز حتماً می‌رفتند سبز می‌آوردند! در حالی که در بسیاری از کارها می‌گویند ولش کن؛ "الاغ"می‌گذاریم حالا نویسنده یه چیزی نوشته است‌!

میرلوحی: همین شتر سفید چه داستانی دارد. ما آن را از کاشان با یک خاور آوردیم. شتر سفید کم و نادر است اما حقیقی اصرار داشت حتماً شتر سفید بیاوریم و در دو سه سکانسی که داشتیم استفاده شد. گفتم کاش دری رنگ شتر را مشخص نمی‌کرد!

دری: اتفاقاً برای اینکه شتر سفید نایاب است و نوال همسری ثروتمند دارد به چنین شتری اشاره کردم . آنها هم رفته‌اند و شتر را آورده‌اند و این یعنی اهمیت دادن! اما ممکن است یک مدیر روی این موضوع دقت نداشته باشد و به آن پی نبرد.

میرلوحی: شترهایی هستند که هودج رویشان می‌گذاری و مشکلی هم ندارند. اما این شتر سفید بود و برای قصابی بود که او را دوست داشت و نگهداری‌اش می‌کرد. بعد ما رویش هودج گذاشتیم و او بلند نمی‌شد! مسئول کار با حیوانات می‌گفت من باید چند روز روی این کار کنم تا از اینکه آدم رویش بگذارند نترسد. شتر است و حرف آدم سرش نمی‌شود! خلاصه بساطی داشتیم! شتر هم دیوانه شود همه چیز را به هم می‌زند!

دری: واقعیت این است که تهیه‌کننده در این کار در حالی که می‌توانست به سادگی هزینه پیدا کردن چنین شتری را در جیبش بگذارد و اصلاً اسب را جایگزین کند. اما عدم انجام چنین کاری یعنی تهیه‌کننده می‌خواسته اثر خوبی تولید کند. علاوه بر این درآوردن حس و حال با یک دوربین با شیوه تصویربرداری سکانس پلان هم بسیار دشوار است.

میرلوحی: نورپردازی چنین شیوه‌ای هم مشکل ویژه خود را دارد و هر بار کافی است کسی یک گاف بدهد تا کار به برداشت سی‌ام برسد.

دری: مقصود از این حرف‌ها این است که این همه زحمت کشیدیم ولی آن طوری که باید، به کار اهمیت داده نشد...

 

---------------

ادامه دارد...

گفتگو: مریم عرفانیان