بحران اقتصادی جهانی و تاثیرات و پیامدهای آن در اروپا و بخصوص در کشورهای حوزه یورو در سال 2011 به صورت کاملا آشکاری بروز کرده و دستمایه بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این کشورها گردید. این وضعیت به گونه ای بود که تحلیلگران و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی اروپایی مکررا به مقامات و رهبران اتحادیه هشدار می دادند که سیاستهای غیرهوشمندانه آنها در مهار بحران خطر بازگشت اروپا به سالیان دهه 1930 و بروز بحرانهای گسترده اجتماعی و سیاسی را به همراه خواهد داشت.
سخت ترین سال اقتصادی اروپا
شدت گرفتن بحران اقتصادی در قاره سبز و ناتوانی رهبران اروپایی در مهار این مسئله بزرگ زمینه ساز بحرانهای سیاسی و اجتماعی و به مخاطره افتادن ساختارهای دموکراتیک در اتحادیه اروپا شد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده بحران بدهی و کسری بودجه منطقه یورو که از سال 2010 آغاز شد در سال 2011 میلادی همچنان ادامه پیدا کرده و گسترده تر شد به گونه ای که از حاشیه به قلب اروپا یعنی ایتالیا و اسپانیا رسید و دومین اقتصاد بزرگ اروپا یعنی فرانسه را نیز درگیر خود کرد به گونه ای که این کشور هم اخیرا از سوی موسسات اعتبارسنجی تهدید به کاهش رتبه اعتباری طی ماههای آینده شده است.
نشریه دی سایت در مقاله ای 2011 را فاجعه بارترین سال در تاریخ اتحادیه اروپا ارزیابی کرده و نوشت: بحران یورو از حواشی این اتحادیه به قلب منطقه یورو نفوذ کرد. تمام مانورهای سیاسی و اقتصادی یورو کاری از پیش نبرده و تاثیری در بهبود اوضاع نداشت.
هشدارکارشناسان و سیاستمداران اروپایی درباره شکست پروژه اروپایی
وضعیت بحران در قاره سبز در سال 2011 به حدی وخیم بود که ذهن بسیاری از مفسران ، تحلیلگران و سیاستمداران اروپایی را به خود مشغول کرده به گونه ای که بسیاری ازآنها از فروپاشی منطقه یورو سخن به میان می آوردند.
ریچارد کوئست از خبرنگاران شبکه تلویزیونی سی ان ان اخیرا درباره بی مسئولیتی مقامات اتحادیه اروپا و امیدهای واهی ایشان به حل مشکلات اقتصادی منطقه یورو توسط دیگران از ضرب المثلی غربی استفاده کرده و گفت رهبران اروپایی هنگامی که مشکلات کسری بودجه و بدهی های هنگفت کشور یونان را مشاهده کردند به جای اینکه قوطی را از روی زمین بردارند و (خودشان آن را به سطل زباله بیاندازند) آن را با لگد جلو انداخته و از خود دور کردند تا شاید شخص دیگری آن را از زمین بردارد. این رهبران گویی غافل از این بودند که باز هم (در مسیر بحران اقتصادی اروپا) به همان قوطی برخورد خواهند کرد.
وی همچنین خاطر نشان کرد: اگر لگد زدن به این قوطی و پاسخگو نبودن در برابر مشکلات اقتصادی کشورهای اروپایی از سوی رهبران این قاره همچنان ادامه یابد نتیجه ی اجتناب ناپذیر فروپاشی نهایی حوزه یورو و از بین رفتن واحد پولی یورو در انتظار کشورهای عضو این منطقه خواهد بود.
وزیر امور خارجه لهستان نیز چندی پیش با تاکید بر لزوم یکپارچگی و هماهنگی بیشتر در اتحادیه اروپا فروپاشی یورو را بزرگترین تهدید برای اتحادیه اروپا ارزیابی کرده و تصریح کرد که اروپا در لبه پرتگاه قرار دارد.
روزنامه سوئیسی "تاگس انسایگر" نیز در مطلبی نوشت: حدس و گمانها درباره فروپاشی منطقه یورو یا خروج کشورهای عضو از این محدوده دیگر خط قرمز و بحث ممنوعه ای در این اتحادیه نیست. البته عواقب چنین وضعیتی وخیم است.
"مارک کلیف" یکی از کارشناسان اقتصادی در اروپا نیز در این باره اظهار داشته که امروز حتی علاقه مندترین افراد به پروژه واحد ارزی مشترک در اروپا نیز احتمال خروج از این منطقه و یا فروپاشی یورو را صفر نمی دانند.
روزنامه اتریشی کوریر نیز چندی پیش اقدامات رهبران اروپایی را عامل بحران در قاره سبز عنوان کرده و پروژه اروپایی را در مسیر نابودی ارزیابی کرد.
2011 ؛ سال اعتراضات گسترده مردمی در اروپا
کشورهای منطقه یورو همچنین در سال 2011 شاهد ناآرامی، اعتصابات و تظاهرات های گسترده مردمی در مخالفت با برنامه های ریاضت اقتصادی سیاستمداران خود بودند که حتی شروع سال جدید میلادی نیز طعم تلخ سختی های حاصل از بحران را برای آنها ذره ای به شیرینی تبدیل نکرد و ما همچنان در مطبوعات خبرهایی درباره اعتصاب و اعتراضات شهروندان اروپایی می بینیم.
این اعتصابها و اعتراضات گسترده در سال 2011 میلادی جایگاه سیاستمداران اروپایی را متزلزل کرده و در برخی از کشورهای منطقه یورو از جمله یونان،ایتالیا و اسپانیا منجر به سقوط دولتها شد.
می توان سال 2011 را به نوعی سال پوست انداختن نظام سرمایه داری در سایه بیداری ملتهای اروپایی نیز ارزیابی کرد. در سال گذشته بحران مالی اروپا و خشم مردم از نظام سرمایه داری غرب از مهمترین عناوین مطبوعات جهانی بود که مرتبا به آن پرداخته می شد.
روزنامه اتریشی کوریر در مطلبی به بیداری ملتهای اروپایی و رو شدن دست سیاستمداران در برابر مردم اشاره کرده و نوشت: مردم می دانند که سیاستمداران در برابر بحران یورو تا به حال قدرت رهبری و تصمیم گیری خود را نشان نداده اند.
این روزنامه همچنین به شکاف ایجاد شده بین مردم و سیاستمداران اروپایی اشاره کرده و نوشت: در این شکاف رو به رشد ایجاد شده بین شهروندان و سیاستمداران اروپایی مذاکرات بی نتیجه سران اروپایی و بازیهای مخفی آنها در پس واژگان تکنیکی و نامفهوم اقتصادی که به کار می برند سهم بالایی دارد.
این طور به نظر می رسد که سران اروپایی در سال 2011 بیش از گذشته درگیر مسائل داخلی خود بوده و کمتر در تحولات بین المللی نقش آفرینی می کردند به گونه ای که آنها برای مقابله با بحران مالی در سال 2011 بیش از 18 بار تشکیل جلسه دادند که البته تمام آنها بی نتیجه بود.
این وضعیت عامل افزایش شک و تردیدها به پروژه اروپایی و منطقه یورو در بین شهروندان اروپایی و افزایش خشم و نفرت آنها از سیاستمداران شده و به صورت اعتراضات و اعتصابات گسترده در کشورهای یونان، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، انگلیس و بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی خود را نشان داد.
نشریه "دی سایت" چندی پیش در این باره نوشت: در صورتی که اتحادیه اروپا روند سابق را ادامه دهد باید در انتظار اعتراضات رو به گسترش و غیر قابل کنترل مردمی باشد.
بر اساس گزارش موسسه یورو بارومتر اکثر اروپاییان منتظر روزهای سخت تر اقتصادی در سال آینده می باشند. دو سوم اروپاییها معتقدند که بدترین وضعیت اقتصادی هنوز در سالهای آینده در انتظار آنهاست.
بدبینی و نامیدی اروپاییان به آینده به حدی بالا است که تنها با گذشت تنها سه روز از سال نو میلادی ما شاهد اعتصاب گسترده کارگران هلندی و پزشکان یونانی در اعتراض به اوضاع نابسامان اقتصادی بودیم.
وضعیت بحران مالی در سال گذشته به حدی وخیم بود که رهبران اروپایی در آستانه سال نو میلادی هم نتوانستند از پرداختن به این مسئله چشم پوشی کنند و همگی درباره وضعیت اقتصادی اروپا در سال 2012 هشدار دادند.
صدراعظم آلمان در سخنرانی خود به مناسبت سال جدید میلادی سال 2012 را بدون تردید سخت تر از سال گذشته ارزیابی کرده و راه غلبه بر بحران مالی را راهی طولانی دانست که طی آن بدون مشکل نخواهد بود.
سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه نیز با تاکید بر اینکه برای احیای رشد اقتصادی باید تغییرات ساختاری در اقتصاد اعمال شود خطاب به مردم کشورش اظهار داشت "می دانم که زندگی بسیاری از شما که در دو سال گذشته مورد آزمون قرار گرفته، بار دیگر به آزمون گذاشته می شود"
رشد تروریست راست افراطی؛ چالش پر رنگ اروپا در سال 2011
یکی دیگر از مسائلی که سال گذشته سیاستمداران اروپایی را به خود درگیر کرد رشد تروریست راست افراطی و ترس و نگرانی شهروندان اروپایی از اوج گرفتن مجدد این پدیده در اتحادیه اروپا بود. عروج گروههای راستگرای افراطی با تفکرات مهاجر ستیزانه و پیوند خوردن تفکرات آنها با تروریسم، اروپا را در برابر چالشی جدی به نام تروریست راست افراطی قرار داد.
ما در سال 2011 در مطبوعات شاهد اخبار وحشتناک و تکان دهنده ای درباره اقدامات تروریستی منتسب به راستگراهای افراطی بودیم که البته حاصل غفلت سیاستمداران اروپایی از این جریان با تفکرات مهاجر ستیزی بود که چند سالی است توانسته اند با سر دادن شعارهای ملی گرایانه و مخالفت با مهاجرت بیگانگان به اروپا خود را به قدرت نزدیک کرده و در برخی کشورها از جمله هلند وارد مجلس شوند.
چنین شرایطی بستر مناسبی برای تروریست راست افراطی در اروپا به وجود آورده که بارزترین نمونه آن در حادثه تروریستی خونین نروژ در سال گذشته که به دست آندرس برویک انجام گرفت دیده شد.
کشف و دستگیری یک گروه تروریستی راستگرا در آلمان در ماههای اخیر نیز بیانگر تایید این موضوع است. در فاصله سالهای 2000 تا 2006 میلادی 9 مرد با تبار خارجی در شهرهای مختلف آلمان به قتل رسیدند که تلاش پلیس جنایی برای یافتن رد پایی از قاتل یا قاتلان بی نتیجه ماند.
روشن شدن بخشی از فعالیت های این گروه راستگرای افراطی، واکنش سیاستمداران احزاب مختلف آلمان حتی صدر اعظم این کشور را به دنبال داشته و آنجلا مرکل خواستار هوشیاری بیشتر مسئولان و جامعه در برخورد با فعالیت های گروههای افراطی شده است.
چندی پیش در شهر فلورانس ایتالیا نیز دو دستفروش سنگالی به دست تروریستهای افراطی راستگرا به قتل رسیدند. هر چند راستگرایان در اروپا سابقه نسبتا طولانی دارند اما از آغاز سده جاری در پی تاثیرات شدید جهانی شدن و معضلات اقتصادی و سیاسی و همچنین بالا گرفتن موضوعات نژادی و ملی در برخی کشورهای اروپایی زمینه رشد و گسترش افکار افراطی آنها بیشتر محیا شده است.
به این ترتیب در پایان می توان گفت با توجه به افزایش روزافزون تبعات بحران مالی در اروپا و نارضایتی شهروندان این کشورها از اوضاع اقتصادی به احتمال زیاد در آینده شاهد جریاناتی مشابه آنچه در آلمان، نروژ و ایتالیا اتفاق افتاد و تشدید مواضع علیه مهاجران و اعمال خشونت از سوی گروههای ملی و راستگرای افراطی در قبال آنان خواهیم بود.
-------------------
زکیه شریعتمدار تهرانی