آیت الله مصطفوی با بررسی خداشناسی استدلالی در بیانات امام رضا(ع)، به جایگاه ویژه آن حضرت در اشاعه معارف اهل بیت پرداخت و گفت: امام رضا(ع) عالم آل محمد(ص) نام دارد، همه ائمه عالم بودند ولی ظهور علم آنان فراهم نشد اما ظهور علم امام رضا(ع) چه در مدینه و به ویژه در سفر به خراسان برای طبقات مختلف فراهم شد.

به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله دکتر سیدحسن سعادت مصطفوی از اساتید حوزه و دانشگاه در نشست "فلسفه الهی در کلام امام رضا(ع)" که دوشنبه 3 بهمن ماه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد به بررسی برخی مناظرات امام رضا (ع) در اثبات عقاید حقه مکتب اهل بیت و خداشناسی استدلالی در بیانات امام رضا(ع) پرداخت.

این استاد فلسفه و مدرس حکمت سینوی گفت: امام رضا عالم آل محمد(ص) نام دارد، همه ائمه عالم بودند ولی ظهور علم آنان فراهم نشد اما ظهور علم امام رضا(ع) چه در مدینه و به ویژه در سفر به خراسان برای طبقات مختلف فراهم شد.

وی با تشریح برپایی مجالس مناظره بین علمای ادیان مختلف و ترجمه کتب ارسطو و دیگر کتب فلسفی و علمی یونانیان در زمان مأمون تأکید کرد: در یکی از سمینارهای علمی که با حضور امام رضا(ع) صورت گرفت همه علمای یهود و مسیحی و مجوس و حتی بی دینان حضور داشتند و یک بحث آزاد علمی برپا شد. "عمران صابی" که  از علمای برجسته آن زمان بود با مناظره ای که امام رضا داشت شرط مسلمان و شیعه شدنش را قانع شدن از پاسخهای امام رضا(ع) به سؤالاتش قرار داد و در پایان مناظره با امام شیعه شد.

آیت الله مصطفوی با اشاره به حدیثی از کتاب "وافی" فیض که مشتمل بر کتب اربعه است به تشریح مناظره امام رضا(ع) با "احمد بزنطی" پرداخت و گفت: بزنطی سؤال کرد که خدا چه مکانی دارد و چه کیفیت وجودی دارد و بر چه چیزی تکیه دارد؟ و امام رضا(ع) در پاسخ در مورد زمان سخن نفرمود چون وقتی بحث مکان مشخص شود زمان نیز حل خواهد شد.
 
وی افزود: امام رضا فرمود: خداوند خودش مکان ساخته چگونه می تواند مکان داشته باشد و اگر خدا مکان داشته باشد مکان خدا را چه کسی ساخته؟ پس خدا مکان ندارد. حضرت در مورد زمان سخن نفرمود چون بحث زمان محل اختلاف است که آیا اصل زمان یک واقعیت عینی است یا امری انتزاعی است. اگر بنا باشد خدا مکان داشته باشد و مکان لازمه وجودش باشد پس خودش نمی تواند مکان خلق کند پس باید اول مکانش را یکی دیگر خلق کند و اگر خودش مکان را خلق کند نقد کلام می شود و تسلسل می شود لذا خدا مکان ندارد چون خالق مکان است زمان ندارد چون فوق زمان است و محیط بر زمان و خالق زمان است.
 
استاد حکمت سینوی با اشاره به اینکه "کیف" یعنی حالات و صفات نفسانی مثل پیری، جوانی، خوشحالی و ناراحتی و… در واقع عوارضی که بر ما وارد می شود و ما را تغییر می دهد، گفت: موجودی که کیف داشته باشد متأثر می شود یعنی حالتی یا چیزی را که نداشته به دست می آورد و یا حالتی یا چیزی را از دست می دهد مثل موجودات عالم. ما دائما در حال تغییر هستیم و تغییر یعنی حرکت که به معنی زوال حدوث است.

وی  افزود: حضرت در پاسخ به این سؤال که خداوند بر چه اعتماد کرد و بر چه قرار گرفته است؟  فرمود: خداوند بر قدرتش تکیه دارد. عرش خدا قدرت خداست " ان الله العرش استوی …." روایات اسلامی تأکید دارد که "مکان عرشه علی الماء" عرش خدا روی آب است و عرش خدا قدرت خداست و "ماء" علم است و قدرت با علم خدا یکی است. خدا مثل ما نیست که علم و قدرتش جدا باشد مثلا ما علم به چیزی داریم اما قدرت به وجود آوردن آن را نداریم مگر یک جا آن هم در صور ذهنی علم ما عین قدرت ما می شود اما در عالم خارج چنین قدرت آنی را نداریم.
 
وی تأکید کرد: شاید سؤال شود که آیا صفات خدا عین ذات خدا نیست؟ پس این روایت نشان می دهد قدرت غیر از خداست؟ در پاسخ باید بگوییم که صفات خدا عین ذات خداست؛ درست. اما هر صفتی یک ظهوری دارد عالم مظهر صفات خداست؛ خدا از حیثیت قدرت یک ظهوری دارد که آن ظهور قدرت است که عرش الله است نه خود قدرت. ظهور العلم است که کان عرشه علی الماء نه خود علم. در وجود ما ظهور صفات به تدرج بروز می کند اما در خدا تدریج نیست و همه عالم مظهر قدرت و علم حق است.

وی به تشریح بخشی از متن کتاب "عیون اخبار الرضا" شیخ صدوق پرداخت و گفت: در یکی دیگر از مناظرات امام رضا(ع) با "عمران صابی" که از علمای برجسته زمان خود بود و بعدا مسلمان و شیعه شد، از امام سؤال می کند که نسبت ما با خدا چیست؟ حضرت فرمود: خالق است. پرسید: آیا وقتی خداشناس می شویم ما در مقام سیر و سلوک با خدا یکی می شویم (اتحاد) و یا او در ما حلول می کند؟
 
آیت الله مصطفوی توضیح داد: اتحاد و حلول هر دو کفر است و مرحوم ملاصدرا اتحاد را عقیده جهلیه صوفیه می خواند. خدا واجب الوجود بالذات است. هیچگاه ممکن بالذات، موجب بالذات نمی شود چون محال عقلی است.  اینکه خدا حلول می کند هم غلط است. واجب بالذات چگونه در ممکن بالذات حلول می کند؟ ممکن بالذات ذاتش عدم و لا اقتضای محض است در حالیکه وجود ذات حق فعلیت تام است و ذات حق تعالی فوق مالایتناهی و نامحدود است چطور در وجود متناهی ما یک لایتناهی ظهور می کند؟ و این محال عقلی است.
 
وی افزود: امام رضا(ع) برای اینکه نسبت موجودات عالم با خداوند را روشن کند مثل آن را بیان می فرماید و می گوید: وقتی به آیینه نگاه می کنی نسبتت به صورت آینه چگونه است؟ آیا شما در آینده رفتی و متحد با او شدی یا تو در آن حلول کردی؟ خیر بلکه آن صورت نمودی از تو است و تو را حکایت می کند ضمن اینکه متباین یا عین تو هم نیست. چیزی که نه عین تو و نه غیر توست بلکه نمود توست.
 
استاد فلسفه و عرفان تصریح کرد: برای همین است که امیرالمؤمنین (ع) می فرماید خداوند "داخل فی الاشیا لا بالممازجه و خارج عن الاشیا لا بالمباینه" خدا داخل اشیاء است ولی حلول در آنها نمی کند اما هیچ چیزی از او غافل نیست خارج است اما از ما جدا نیست. عالم جلوه خداست که عرفا از همین نظر امام رضا (ع) بهره گرفتند و می گویند "عالم مرأت خداست"
 
آیت الله مصطفوی در پایان در مورد شخصیت امام رضا(ع) گفت: برای هیچ امامی حتی امیرالمؤمنین شرایط و زمینه ای محقق نشد که بفرماید من امام بر حقم الا برای امام رضا این امکان ایجاد شد. امام رضا وقتی به نیشابور تشریف آوردند در حدیث سلسة الذهب بر این مسئله تأکید فرمودند و خود را امام برحق معرفی کردند. لذا سفر امام(ع) به نیشابور منشأ برای شیعه شدن مردم ایران شد.