به گزارش خبرنگار مهر، با نزدیک شدن به ایام پایانی سال، جلسات و برنامهریزیهای دولت برای تنظیم بازار و برآورده ساختن مایحتاج مورد نیاز مردم نیز رونق گرفته است. اما مهم این است که عوامل موثر بر تنظیم بازار کدام است. فهیمه بهرامی، پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی وزارت صنعت، معدن و تجارت در یادداشتی به بیان عوامل موثر در تنظیم بازار پرداخته است:
"واضح است منظور از تنظیم بازار برقراری نظم در بازار است. به عبارت دیگر تنظیم بازار به دنبال یک ارتباط متعادل و منطقی بین عرضه، تقاضا و قیمت محصولات که همان شاخصهها و اجزای بازار را تشکیل میدهند، است؛ لذا شناخت ماهیت و عوامل موثر بر تغییرات هر یک از این اجزا بطور یقین در طراحی و تدوین برنامههای تنظیم بازار و همچنین اجرای موثر آنها امری اجتنابناپذیر است.
در واقع تغییر عواملی همچون سطح درآمدی، سطح قیمتها، سلیقه و کیفیت محصولات، سطح قیمت نهادهها و ایام خاص میتواند شرایط تعادلی و نظم بازار را برهم زند. در همین راستا یکی از عواملی که همواره باعث اختلال در شرایط تعادلی بازارها و احتمال ایجاد مخاطره برای رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان میشود، تغییر سطح تقاضا به مناسبت و ایامهای خاص است.
مثال این شرایط مربوط به ایام پایانی سال و استقبال از سال جدید است که بر اساس فرهنگ و عادات دیرینه مردم میزان تقاضا و هجوم آنها به بازارها برای خرید لوازم وکالاهایی که درطول سال نیز از آنها به دفعات استفاده و خریداری می¬کنند افزایش می¬یابد و باعث ایجاد شوک در سطح تقاضا میشود.
اما نکته قابل توجه آن است که هرساله علیرغم تمهیداتی که از سوی سازمانها و ارگانهای مسئول در این زمینه انجام میشود باز هم نوسانات شدید قیمت ناشی از بینظمی در طرف عرضه در واکنش به افزایش شدید تقاضا مشاهده میشود و هزینه عمده این آشفتگی را مصرفکننده پرداخت میکند؛ لذا از پایین بودن کارایی برنامههای تنظیم بازار در چنین شرایطی میتوان چنین استنباط کرد که مدیران و سازمانهای مسئول، در برنامهریزی و اجرای آن، در ایام مذکور هنوز به شناخت دقیق و اصولی عوامل موثر بر تغییرات شدید و غیر معمول ارکان بازار دست نیافتهاند.
در حالیکه این واقعیت را باید پذیرفت که هرچند این ایام در طول یک سال خاص هستند و مصرفکنندگان رفتارهای متفاوتی نسبت به سایر ایام، از خود بروز میدهند؛ ولی به دلیل تکرار هر ساله و ادامهدار این ایام، دیدگاه مدیران و مسئولین ذیربط در این خصوص باید از حالت برنامهریزی خاص و مقطعی به برنامهریزی بلندمدت تبدیل شود.
هرچند که افراد سودجو و دلالان با حضور غیرضروری خود در چنین ایامی و یا در مواقع بحران در خنثی نمودن برخی از ابزارهای تنظیمکننده بازار و یا تشدید مدیریت ضعیف بازار نقش بسزایی را ایفا مینمایند؛ اما توجه به این نکته ضروری است که نیازهای متغیر مصرفکنندگان، وجود نوسان در قدرت خرید آنها و چگونگی ارایه کالاها توسط تولیدکنندگان در بازارهای مربوطه و در چنین ایامی همگی موید آن است که برای ایجاد نظم در بازار باید مطالعه و تحقیقی عمیق در جهت بررسی مفهوم بازار، فرایند، ساختار و عملکرد آن و نیز عناصر موثر بر تنظیم بازار چه به صورت داخلی چه منطقه ای و یا بین المللی به عمل آید، مثلاً در مطالعه بازارهای داخلی باید عوامل تنظیم بازار به خوبی مشخص و برای ایجاد ارتباط درست میان این عوامـــــل برنامه ریزی کارشناسانه شود و دلایل برهم خوردن نظم بازار بررسی شود.
شایان ذکر است در حال حاضر برنامههای متعددی از سوی سازمانهای ذیربط برای تنظیم بازار در ایام خاص ارائه و اجرا میشود که از مهمترین آنها میتوان به فعالیتهایی از جمله برآورد و پیشبینی تقاضا در این ایام با توجه به سنوات گذشته، تشکیل بانکهای اطلاعاتی و بروز کردن آنها از میزان تولید، ذخایر محصولات، کانالهای توزیع و به عبارتی پایش بازار به لحاظ میزان عرضه، سطح تقاضا و ذخایر انبارها، افزایش تعامل بین مسئولان تنظیم کننده بازار با شرکتهای پخش و فروشگاههای زنجیرهای بویژه در ایام خاص به عبارتی بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در شرکتهای پخش و فروشگاههای زنجیرهای در امر توزیع بهنگام و قابل کنترل و توسعه وایجاد زیرساختهای مربوط به نگهداری و انتقال کالا اشاره کرد.
اما با این وجود، به نظر میرسد اثربخشی فعالیتهای یاد شده در امر تنظیم بازار از توان و قدرت لازم برخوردار نباشد؛ لذا با توجه به اینکه عناوین فعالیتهای نامبرده برای امر تنظیم بازار نه تنها مناسب بلکه برخی از آنها مانند برآورد نیاز یا توسعه زیرساختهای مربوط به نگهداری کالا و خدمات به طور قطع ضروری نیز هستند، بنابراین به نظر میرسد ارتباط منطقی و یا مدیریت اثربخش بر فعالیتهای مذکور وجود ندارد و یا اینکه هر کدام از آنها به لحاظ ماهیت تشکیلاتی یا نحوه بکارگیری مشکل دارند.
بنابراین اجرای موارد زیر برای به ثمر نشاندن فعالیتهای یاد شده و همچنین گسترش دامنه ابزارهای تنظیم بازار ضروری به نظر میرسد.
1- تجدیدنظر در شیوه برآورد آمار مربوط به تقاضا و عرضه و بطور کلی شیوه پایش بازار
2- توسعه و رشد بورس های کالایی بویژه به منظور شفاف سازی و فراگیر کردن اطلاعات مربوط به بازار کالاهای مربوطه اعم از سطح عرضه، میزان تقریبی تقاضا و سطح قیمتها
3- امتناع از هر گونه تغییر در تعرفه¬ کالاهای مصرفی در زمان نامناسب(مثلا متقارن یا همزمان با ایام پایانی سال). در واقع زیاد و کم کردن تعرفهها در زمانیکه حجم تقاضا وارد بازار شده عملا تاثیر مثبتی بر قیمت نداشته و چه بسا با اطلاع رسانی نامناسب باعث تشدید ناآرامی در بازار میشود.
4- وسعت بخشیدن به بازه زمانی و جغرافیایی برنامههای تنظیم بازار
5- در نظر گرفتن ایام خاص بویژه ایام پایانی سال در ارائه و یا تمدید مجوز واردات و صادرات کالاهای مورد نیاز بازار"