به گزارش خبرنگار فرهنگي "مهر" دكتر محمد مددپور استاد دانشگاه در سخنراني خود در اين همايش تحت عنوان " جريانات اسلامي مشروطه و فقدان خودآگاهي نسبت به ذات عرفي مشروطه" گفت : در انقلاب مشروطه دو جريان ديني شكل گرفته است . مفهوم مشروطه در شكل اصلي اش تداعي گر دموكراسي و حكومت مبتني بر قانون است كه از غرب و كشور عثماني به ايران رسيده است . به غير از عده اي معدود ،هر دو جريان اسلامي با ذات مشروطه ناآشنا بودند . البته بعد از اين كه در دوره دوم مشروطه ذات مشروطه آشكار شد برخي از علما با مظاهر آن به مخالفت پرداختند . از جمله اين افراد مي توان از شيخ فضل الله نوري نام برد كه در آغاز به مشروطه قائل بود ولي بعدا از آن روي گرداند . مخالفين شيخ ، يعني علماي نجف ، ميرزاي نائيني ، و حاج آقا نورالله نيز مي دانستند كه برخي از نهادهاي مشروطه مانند سلطنت ، گمرك، ماليات، و ... اسلامي شد ني نيست و شيخ فضل الله در مشروعه طلبي خود تمناي محال مي كند .
وي افزود : با اعدام شيخ فضل الله ، مرگ مشكوك بهبهاني ، و مرگ آخوند خراساني ، و مدرس به عنوان آخرين عالم ديني در آن دوره، بالاخره در دوره رضاشاه سكولاريسم بر انديشه ديني غلبه كرد و بدين وسيله هم علماي مشروطه طلب نجف و هم علماي مشروعه طلب تسليم سكولاريسم شد ند . جريان شيخ فضل الله نيز علي رغم اصالتش عقيم وناتمام ماند ، هرچند در آثار شيخ ، بر ضد استبداد مطالب زيادي وجود دارد ولي وي در برابر استبداد موجود سكوت كرده است .
مدد پور ادامه داد : هرچند گروهي از علما مانند حاج آقا نورالله در باره اوضاع و احوال آن روز واقع بين تر بودند و مي دانستند كه در شرايط آن روز نمي توان نظامي كاملا شرعي و اسلامي برپا داشت ، ولي سير مشروطه ريزش علماي ديني را به همراه داشت . هر دو جريان اسلامي ، مشروطه را برخاسته از ذات اسلام و پيشرفتها و پيروزي هاي غربيان را ناشي از عمل غربيان به اسلام مي دانستند ، انتظارات ناموجهي كه نهايتا موجب از بين رفتن آن شد . اين فكر هنوز در ذهن برخي از افراد وجود دارد كه اگر ما به اسلام عمل مي كرديم اين چنين عقب نمي مانديم و مانند اروپائيان صاحب قدرت مي شديم .