نوروز جشن زمان و هنگام نو شدن و برآمدن امید و خوشی است. از اینروست که در آیین نوروزی، جامههای نو بر تن میکنند و مراسم ویژه این جشن را برپا میسازند و غذاهای ویژهای میخورند. نوروز جشن مکان و جشن همه مردمانی است که جرعهنوش فرهنگ ایرانی هستند.
"نوروز" که ایرانیها از کهنترین روزگار تا امروز جشن آن را در آغاز بهار برپا میکنند، همواره از گرامیترین و پرشکوهترین آیینها بوده است. "نوروز" که شادترین جشن پایدار ایرانی است، نماد دوستی و یادآور بازگشت دوباره به زندگی است.
"نوروز"هنگام آشتی، دیدار با آشنایان و دوستان و بستگان و زدودن زنگ کینه از دلهاست. دادن و گرفتن "عیدانه" به نشانه دوستی است، حتی اگر این هدیه، شاخهای گل یا برگ تبریکی باشد.
نوروز، روز پایان آفرینش و جشن پیدا شدن انسان روی زمین است. ایرانیها پیش از فرارسیدن روزهای جشن، هفت گونه بذر را در ظرفی کوچک میکاشتند تا در روزهای عید سبز و شاداب شود. دیدن جو و گندم سبز را بهویژه در نوروز خجسته میدانستند. کاشتن جو از سایر بذرها بیشتر بود، زیرا نخستین غلهای که در سال جدید میرسید همین گیاه بود و سرسبزی بیشتریداشت.
سبز کردن گیاهان آیین ویژهای داشت و به تعداد افراد خانوار قدری بذر گیاه کنار گذاشته میشد و به دست کسی که او را خوش قدم و خوشیمن میدانستند، آماده میشد تا سرآغاز برکتی بیشتر در زندگی خانوار باشد؛ به ویژه برای دخترانی که به خانه بخت میرفتند ظرفی که روی آن بذر گیاه بود، میفرستادند. "نوروز" جشن بهاری همه ایرانیان از هر تیره و تباری است. چند سال پیش در طرح موضوعی تپههای عباسآباد عرصهای گنجانده شد که نام آن را "بوستان اکو" گذاشتند.
اکو نام مجموعهای از 10 کشور منطقه است که پیمان مشترک همکاری دارند. پیشنهاد شد مناسبت مشترکی را انتخاب کنند که میراث معنوی جمعی همه ماست و این همان جشن "نوروز" است که در همه این سرزمینها گرامی داشته میشود. این نظر را همه نمایندگان اکو با شوق بسیار پذیرفتند و نام آن بوستان را "نوروز" نهادند و از آن پس نشریه سازمان، "اکو نوروز" نامیده شد.
نوروز با افسانه جمشید که در روزگاری زرین فرمانروایی میکرد، پیوند داشت؛ روزگار زرینی که سرانجام بازمیگردد و نوروز، خاطره وعده آن روز است.
نوروز، رستاخیز نهایی و پیروزی نیکی را خبر میدهد. نوروز، روز دیدار با درگذشتگان نیز هست. ایرانیان شادی جشن سال نو را نهتنها با زندگان، بلکه با مردگان نیز تقسیم میکنند. از اینروست که در چنین ایامی به دیدار از گورستان میروند و شمع یا چراغ سر قبرها روشن میکنند و در آنجا گل مینهند و آرامگاه درگذشتگان را با آب و گلاب میشویند و گاه زمانی از سال نو را در کنار خاک آنان به سر میآورند.
مردم در پایان سال خانهتکانی میکنند و آن را پاک میروبند. پیش از برپایی جشن نوروزی به گرمابه میروند و خلاصه آنکه تن، محیط، مسکن و پیرامون خود را از پلیدی پاک و پیراسته میکنند. مردم در آیین تحویل سال به خواندن دعاها و کتاب مقدس مینشینند تا دیوان و اهریمنان و شیطانها را از درون و بیرون زندگی خود دور کنند و آغاز زندگی تازهای را جشن بگیرند.
در کنار کدام سفره هفتسین است که در آن قرآن نباشد؟ وقتی بخواهند پولی را عیدانه به کسی هدیه کنند، آن را از لای برگهای قرآن بر میدارند. دعای تحویل سال را با یاد دگرگونکننده قلبها میخوانند و از او میخواهند که در سالی که پیشرو دارند، بهترین احوال را روزی آنها کند.
آب، که گهگاه سکههای نو را در آن میگذارند، در فلات کمباران ایران تجلی آرزوی کشاورزان و شهروندان ایرانی است که همواره چشم آنها به آسمان است. سکه نو، نشانه برکت و دارندگی است، سیب و انار از میوههای بهشتیاند و نماد عشق و دانایی. ماهی نشان ماه حوت (اسفند) است که سال کهنه را به پایان میبرد، دمی میزند و آن را کنار میگذارد. آینه نشان پاکی و یادآور قلب بیغبار است. سمنو و سنجد نشان عشق و زایش هستند. گذاشتن تخممرغ در کنار سفره هفتسین نشانهای از نطفه، نژاد و زایندگی است.
افروختن شمع گرمابخشی و روشنیبخشی به کانون خانواده است. این شمع را نباید خاموش کنند بلکه باید بگذارند تا آخر بسوزد، اما اگر ناگزیر باشند باید آن را به دو برگ سبز خاموش کنند. در سنت قدیم تهران همانند روزگاران کهن ساسانی، نوشیدن جرعهای شیر پاک از آیینهای نخستین روز نوروز بود.
در آغاز سال، تندخویان، انگشتی ماست میخورند و خونسردها انگشتی شیره یا عسل، تا هر دو همانند بهار به اعتدال برسند. یکی از دلایل ماندگاری نوروز این است که روزی که پیامبر بزرگوار اسلام در سال دهم هجری، علی امیرالمومنین علیهالسلام را به جانشینی خود برگزید، مصادف با پایان زمستان و آغاز بهار بود. بنابراین سالگرد شمسی غدیر نوروز ایرانی است.
...............................
احمد مسجد جامعی عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران