به گزارش خبرنگار فرهنگي "مهر" حجت الاسلام علي ابوالحسني پژوهشگر دوره مشروطه در آغاز سخنان خود گفت : بررسي تاريخ مشروطيت بدون بررسي انديشه دو شخصيت بزرگ آن روزگار ، يعني آخوند خراساني و شيخ فضل الله نوري ، ابتر و ناقص است . سهم هر دوي اين علما شاخص و برجسته است ؛ اين دو در آغاز مشروطيت هم راي بودند ، ولي بعد از مجلس اول و يكه تازي سيد حسن تقي زاده ، شيخ فضل الله نوري با آن به مخالفت پرداخت . از طرف ديگر، خوشبيني آخوند خراساني به مشروطيت و حاميان آن تا جايي پيش رفت كه جناح سكولار اعدام شيخ فضل الله را به پاي آخوند خراساني نوشت .
سيد احمد يزدي براي پدرش صاحب العروه مي نويسد روابط شيخ وآخوند پيش از مشروطيت بسيار گرم و صميمانه بوده است و شيخ مرجعيت آخوند را قبول داشته است . نامه هاي شيخ و آخوند نيز نشانگر اين امر است كه اين شيخ بوده كه آخوند را تشويق به مبارزه براي مشروطيت كرده است.
وي افزود : آيا اين دو فقيه به دو نوع اسلام قائل بودند يا اختلاف در جاي ديگري بود ؟ آيا خراساني حكم به مفسد في الارض بودن و اعدام نوري داد؟ يا جوسازي هاي سكولار ها به اين شايعات دامن زد . به نظر من اختلاف آخوند و شيخ از تشخيص موضوع ناشي مي شد ، يعني اختلاف در شناخت جريان ها و مبداء آنها بود . شيخ نسبت به جريانهاي مشروطه خواه بد بين بود ، ولي آخوند به علت دوري از ايران نسبت به آنها خوشبين بود . البته پس از شهادت شيخ ، آخوند بر عليه جناح تقي زاده موضع گرفت و ارگان رسمي آنها را تحريم كرد و حكم به اخراج تقي زاده از مجلس دوم داد .
ابوالحسني ، در ادامه سخنراني خود گفت : بين آخوند و شيخ در شناخت اسلام تفاوت ماهوي وجود نداشت ، هرچند كه بدون اختلاف هم نبودند ،اما اين اختلافها به حدي نبود كه به تكفير و اعدام منجر شود . نظر آخوند اجراي قانون اساسي با نظارت و اصلاح فقها بود. آيت الله بروجردي روايت مي كنند در آغاز مشروطيت در حمايت از مشروطه سوالي تنظيم مي شود ، آخوند به طور مطلق از آن حمايت مي كند و صاحب العروه به صورت خيلي خفيف اعلام تاييد مي نمايد . وقتي از وي سوال مي كنند كه چرا شما مانند صاحب العروه به طور مشروط و خفيف اعلام تاييد نكرديد ؟ گفت : من هم مانند ايشان علم غيب ندارم ، ولي مجلسي كه در آن شيخ فضل الله نوري باشد هيچ قانون خلاف اسلامي در آن به تاييد نمي رسد .
وي در پايان سخنان خود گفت : دليل قاطعي به نقل از ميزا احمد كفايي ، فرزند آخوند وجود دارد كه آخوند از شهادت شيخ بسيار ناراحت و اندوهگين شد ، به نقل از فرزند ايشان ، شدت اين ناراحتي حتي در زمان اشغال ايران توسط روسها نيز از مرحوم آخوند ديده نشده است . روابط آخوند و مشروطه خواهان پس از شهادت شيخ به سردي گراييد ، چرا كه وي تندروي مشروطه خواهان را مسبب آن مي دانست .