حجت الاسلام سید مهدی حسین زاده مدیرعامل مرسسه علمی- فرهنگی علامه عسکری در گفتگو با خبرنگار مهر به تبیین دیدگاههای علامه عسکری درباره نحوه شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه الزهرا(س) پرداخت که در پی می آید:
*خبرگزاری مهر: جناب آقای حسین زاده، نظر علامه عسکری در مورد فدک و نحوه واگذاری آن به حضرت زهرا (س) چه نظری داشتند؟
** حجت الاسلام حسین زاده: علامه عسکری در این باره با استناد به برخی از کتب تاریخی بر مالک بودن حضرت زهرا(س) بر فدک و اینکه پیامبر(ص) این زمین را به ایشان بخشیده است، تأکید می کند که من به بخشهایی از سخنرانی های مستند علامه در این مورد اشاره می کنم.
علامه در یکی از نوارهای صوتی که از وی بر جای مانده به این پرسش پاسخ می دهد و می گوید: پیامبر(ص) از زمینهایى که داشت، به ابوبکر وعمر و عثمان وعایشه و حفصه بخشیده بود( طبقات ابنسعد 2/58؛ الفتوح البلدان 1/18 ـ 22 ) و به دیگران نیز؛ و (حتی) به یکى از اصحابش در وادى القرى گفت: بایست و تیرت را پرتاب کن؛ هر جا به زمین نشست، تا آنجا از آن توست.
امّا پیامبر(ص) به حضرت زهرا (س) چیزى واگذار نفرموده بود و در این باره این آیه نازل شد: « وَآت ذَا القُرْبى حَقَّه » [سراء/26] حقّ نزدیکانت را بده. آرى حضرت خدیجه، مادر حضرت زهرا (س)، آنچه را که از مال دنیا داشت در راه اسلام داده بود ؛ پس، از جانب خداوند در آیه « وَآت ذَا القُرْبى حَقَّهُ » به پیامبر(ص) امر شد که در قبالِ آن فداکارى و ایثار، حق حضرت زهرا را بدهد. پیامبر (ص) نیز فدک را به حضرت زهرا بخشید.
*: پس چه شد که آن را از حضرت زهرا(س) پس گرفتند؟
**: حکم شرعى داریم که کسى که مالى در دست اوست، شرعا ، مالک و صاحب آن است ؛ این حکم به عنوان « قاعده ذوالیَد » نامیده مىشود. علامه با اشاره به این حکم شرعی می فرماید: فدک را پیامبر (ص) به حضرت زهرا (س) بخشیده بود وآن حضرت (س) در آن تصرّف کرده بود، لذا "ذوالیَد" بود.( هنگامى که فرمان مصادره فدک از جانب ابوبکر صادر شد ، کارگران حضرت زهرا( س) را که در آن مشغول به کار بودند بیرون کرد ( شرح نهج البلاغه ابنابىالحدید 11/211 ).
خلیفه اول روایتی را نقل کرد که: پیامبران ارث به جا نمی گذارند لذا از این رو ابوبکر، فدک را از آن حضرت پس گرفت حضرت زهرا (س) فرمود : « فدک را به من بازگردانید ، زیرا پیامبر (ص) آن را به من بخشیده است » . به آن حضرت گفتند : شاهد بیاور ؛ ولى از کسان دیگر ( یعنى کسانى که پیامبر، در زمان حیات خود ، اموالى را بدیشان بخشیده بود) شاهد نخواستند! حضرت زهرا (س) اُمّ اَیْمَن را شاهد آورد. (بنا به نوشته مروج الذهب 2/200)
علامه با استناد به کتاب مسعودى در این باره چنین نقل مىکند : حضرت زهرا (س) علاوه بر على (ع) وام ایمن ، حسنین را هم به عنوان شاهد آوردند و گواهى دادند و گفتند که پیامبر (ص)، فدک را در زمان حیات خود به فاطمه (س) بخشیده است.(مروج الذهب 2/200 ؛ وفاء الوفا 2/160) ابوبکر گفت: نمىشود ! در شهادت دادن باید دو مرد یا یک مرد و دو زن باشند. (سیره حلبى 2/400 ؛ الفتوح البلدان ص 43 ؛ معجم البلدان ج 4 ، در ترجمه فَدک). در روایتى دیگر آمده است که خلیفه، پس از اقامه شهادت شهود، تصمیم گرفت که فدک را به حضرت زهرا (س) باز گرداند ؛ پس در ورقهاى از پوست، قباله فدک را به نام حضرت زهرا (س) نوشت ، لکن عمر سر رسید و مانع شد و قباله را پاره کرد.(سیره حلبى 3/400 ؛ شرح نهج البلاغه ابنابىالحدید 16/274)
*: بعد از غصب فدک حضرت زهرا(س) چگونه عمل نمود؟
**: علامه عسکری با ارائه مستنداتی به نقل از اهل سنت می گوید: 10 روز پس از وفات پیامبر(ص) آنگاه که فاطمه (س) همه شهود و دلایل خود را در مطالبه حقّش ارائه کرد و ابوبکر از پذیرش آنها خوددارى نمود و چیزى از ما ترک رسول خدا (ص) و بخشش او را به وى باز پس نداد، آن بانو تصمیم گرفت که موضوع را در برابر همه مسلمانان مطرح کند و اصحاب و یاران پدرش را به یارى طلبد. از این رو، بنا به گفته محدّثان و مورّخان، رو به سوى مسجد پیامبر (ص) آورد .
داستان فدک و حضور فاطمه (س) در نزد ابوبکر، پس از گذشت10 روز از وفات پیامبر (ص) اتفاق افتاد ؛ و درست این است که بگوییم هیچ کس از مردم ، از زن ومرد ، پس از بازگشتِ فاطمه (س) از آن مجلس ، درباره میراث آن بانو ، حتّى یک کلمه سخنى بر زبان نیاورده است.( ابنابىالحدید در شرح نهج البلاغه با اشاره به این مسئله می گوید این در نتیجه یارى نکردن انصار، حضرت زهرا (س) را بود. )
*: در خصوص بیماری حضرت زهرا(س) و دلیل عیادت خلفا از ایشان توضیح بفرمایید؟
**: ماجرای بیماری حضرت نیز بر می گردد به ماجرای آتش زدن در خانه حضرت امیر و ضربت خوردن آن حضرت به دست غلام خلیفه دوم. پیامبر به حضرت امیر دستور داده بود که ردا بر دوش نکند تا قرآنی که در خانه پیامبر بود جمع آوری کند، قرآن روی تخته، پوست، کاغذ و کتف گوسفند نوشته بود، اینها را جمع کرد و سوراخ کرد و سوره کرد، 7 روز طول کشید، در این 7 روز علی از معرکه غایب بود. در روز دوم رحلت پیامبر، ابوبکر را به مسجد پیامبر آوردند، مسجد پیامبر حکم دارالحکومه را داشت، نماز خواند یعنی احتلال کرد. حضرت علی با آنهایی که بیعت را قبول نداشتند در خانه پیامبر بست نشستند چون خانه دختر پیامبر(ص) است و خدا فرموده «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» و یگانه بازمانده پیامبر، دخترش است، احترام ایشان محفوظ می ماند. اما آنها آمدند پشت در خانه آتش آوردند که علی بیعت کند و حضرت امیر مأمور بود حرکتی نکند.
در این عصر کار به حضرت زهرا(س) واگذار شده بود. در آن خانه حضرت امیر و زبیر بودند ولی حضرت امیر مأمور بود که بیرون نیاید و دختر پیامبر باید قیام کند، حضرت امیر در بدر و احد تعداد زیادی از آنها را کشته بود در بدر نصف کشتههای مشرکین بدست علی و بقیه از همه مسلمانها بود، نصف اسرا بدست حضرت امیر اسیر شدند. چون آن حضرت، در بدر، احد، خندق کشتار زیادی داشت اینها دل پری از علی(ع) داشتند و قریش که مهاجرین بودند اگر قیام میکرد کشته میشد و هیچ نتیجهای دست نمیداد.
پیامبر(ص) به حضرت امیر وصیت کرده بود که هیچ کاری نکند. در خانه آتش آوردند در خانهای که به مسجد پیامبر باز میشد، در خانهای که پیامبر وقت هر نماز جلو صحابه میرفت، دو دستش را در دو طرف در میگذاشت و میگفت «السلام علیکم یا اهل البیت» این گونه احترام میکرد، در این خانه آتش آوردند که بیرون بیایند و بیعت کنند. کسی بیرون نیامد، آتش را به کلون در رساندند. حضرت زهرا(س) آمد پشت در، چنان در را فشار دادند که در شکست و حضرت زهرا بین در و دیوار صدایش بلند شد...
اما وقتى حال حضرت زهرا ( س ) رو به وخامت گذارد و بیمارىاش شدّت گرفت ، ابوبکر وعمر خواستند که سابقه خوبى براى خود درست کنند و بگویند که به دیدن زهرا (س) رفتیم ودر آخر ، با هم صلح کردیم وحضرت از ما گذشت . لذا از حضرت امیر (ع) تقاضا کردند که براى آن دو از حضرت زهرا (س) اجازه بگیرد تا بیایند به احوالپرسى وى . حضرت زهرا (س) میل نداشت. حضرت امیر (ع) اصرار کرد . زهرا (س) فرمود: « خانه ، خانه شماست وبانوى [ خانه ] هم ، بانوى شماست ».
ابوبکر وعمر آمدند . حضرت زهرا (س) روى به دیوار و پشت به آنها کرد . گفتند : آمدهایم که رضاى شما را حاصل کنیم ، حضرت (س) فرمود : « من با شما حرف نمىزنم مگر که قول بدهید که آنچه را که مىگویم ، اگر راست است ، به راستىِ آن شهادت بدهید » . قبول کردند .
حضرت زهرا (س) فرمود : یادتان مىآید که پیامبر (ص) فرمود : « رضاى فاطمه ، رضاى خداوند است ، وخداوند به سبب غضب فاطمه ، غضب مىفرماید ؟ » گفتند : بلى ، حضرت (س) فرمود : خدایا ، شاهد باش که من بر این دو نفر غضبناکم ! واز این دو راضى نیستم. ( بخارى در صحیح خود مىنویسد : پس از آن که دختر پیامبر میراث خود را از خلیفه خواست واو گفت که از پیغمبر شنیدم که ما میراث نمىگذاریم ، زهرا دیگر با او سخن نگفت تا مُرد " صحیح بخارى 5/177" ) .
ابوبکر، چون همیشه ، تظاهر به گریستن کرد . عمر او را سرزنش کرد وسپس برخاستند ورفتند . این آخرین کارى بود که آن دو انجام دادند. (بحار الانوار 43/170 ـ 171 به نقل از دلایل الامامَة . نیز رجوع شود به : علل الشّرائع صدوق 1/178 ؛ الامامة والسیاسة ابنقتیبه دینورى 1/14 ؛ اعلام النساء عمر رضا کحّالة 3/1214 ؛ شرح نهج البلاغه ابنابىالحدید 16/273 )
*: دلیل شبانه دفن شدن حضرت زهرا (س) و مخفی ماندن قبر آن حضرت چیست؟
**: حضرت زهرا (س) فرمود: وصیّت مىکنم که ابوبکر وعمر بر من نماز نخوانند و بر جنازه من حاضر نشوند ، و جنازه من شبانه دفن شود. (بحار الانوار 43/159 و182 و183 ونیز بنگرید به : مناقب ابنشهرآشوب 1/504)
حضرت على (ع) به وصیّت حضرت زهرا (س) عمل کرد ( طبقات 8/18 ـ 19 ؛ انساب الاشراف ص 405 ؛ صحیح بخارى 5/77 ) و او را در خانه خودش دفن کرد .( کافى 1/461 ؛ مناقب ابنشهرآشوب 3/365). سپس در بقیع چند صورت قبر ساخت و بر آنها آب پاشید تا مانند قبر تازه به نظر آیند. (بحار الانوار 43/183)
اَصبَغ بن نُباتَه ، از امیرالمؤمنین سؤال کرد که چرا شبانگاه حضرت زهرا (س) را به خاک سپردند ؟ حضرت على (ع) فرمود :چون حضرت زهرا (س) از آن قوم خشمگین بود ، حضور آنان را بر جنازهاش خوش نداشت ؛ وهر کس که از آن قوم پیروى کند ، حرام است که بر کسى از فرزندان زهرا (س) نماز بگزارد. آرى ، پنهان داشتن قبر دختر پیامبر (ص) ناخشنودى او را از کسانى چند نشان مىدهد وپیداست که او مىخواسته است ، با این کار ، دیگران نیز از این ناخشنودى آگاه شوند.
*: به نظر شما ما در جامعه حاضر چگونه می توانیم از آن بانوی بزرگ الگوبرداری نماییم و به ایشان تأسی نماییم؟
**: حضرت زهرا(س) یک الگوی بانوی کامل اسلام را دارد. غیر از نگاهداری اسلامش، که بانوان ما باید از او درس بگیرند. حتی در ازدواج حضرت زهرا ما باید درس بگیریم. اگر درس میگرفتیم این فسادهایی که در جامعه امروزه ما هست، نمیشد. زناشوییها را آسان میکردیم مثل زندگانی حضرت زهرا و حضرت امیر(ع). روز اول ازدواج حضرت زهرا با حضرت امیر پیامبر(ص) آمد در خانه، آن وقت زنها میرفتند با مَشک آب میآوردند، هیزم میآوردند، گندم آسیاب میکردند و تنور را روشن میکردند و نان میپختند این خوراکهای امروز نبود میوهای، خرمایی، گاهی یک گوشتی گیرشان میآمد. پیامبر فرمود: کارهای بیرون خانه با علی و کارهای داخل خانه با فاطمه. این خودش یک معنایی دارد.