خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: امام خمینی (ره) در روز بیستم جمادی‌الثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا (س) 1321ق/ 1281ش، در خانواده‌ای از اهل علم، مبارزه و تقوا دیده به جهان گشود.

امام خمینی (ره) در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روح‌الله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه‌ای دلسوز (صاحبه خانم) و دایه‌ای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزشهای اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.

دوران کودکی و نوجوانی روح‌الله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز می داد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد.

روح‌الله با بهره وری از استعداد فوق‌العاده، رشته‌های مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت 6 سال جهش فوق‌العاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیتهای برجسته حوزه علمیه قم به شمار می‌آمد.

روح‌الله ضمن تحصیل در اراک در ایام 19 سالگی در مراسم بزرگداشت "رکن اعظم مشروطه" مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیۀ سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت می‌شد.

امام خمینی تا هنگامی که موسس حوزه قم، به درس می نشست، در مجلس او حاضر می شد و شرط ادب را نگاه می داشت. تا این که در دهم بهمن ماه 1315 شمسی، شمع حوزه تازه تاسیس قم به خاموشی گرایید و امیدی که چندی دلها را گرما بخشیده بود، یک مرتبه فرو نشست. امام در آن هنگام، سی و سه بهار از عمر شریفش می گذشت و جز جوانی، مانع دیگری برای احراز مقام مرجعیت و فتوا، مسند ریاست حوزه را از او محروم نکرد. از آن پس تا هشت سال، سه مجتهد بزرگ آن روزگار، حوزه را اداره می کردند: سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری.

در همین سالها - به ویژه پس از سقوط رضاخان - شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیة الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم حائری و حفظ کیان حوزه باشد، این پیشنهاد از سوی شاگردان مرحوم حائری به ویژه امام خمینی پیگیری شد. همه این تلاشها، برای آن بود که اوضاع آشفته حوزه در آن روز، به وحدت بگراید و همه اعضا و اجزای حوزه، گرد یک شمع جمع شوند و آن شمع کسی جز بروجردی بزرگ نمی توانست باشد.

امام خمینی و شاگردان مبرز ایشان، سهم بسیاری در دعوت و آماده سازی زمینه برای ورود آیت الله العظمی بروجردی به قم داشتند.

آغاز نهضت

سیاست و شیوه کشورداری زمامداران، همواره در کانون توجه امام خمینی قرار داشت و ایشان در هیچ دوره ای از زندگی خود، از مسئولیتهای اجتماعی شانه خالی نکرد. لیکن اولین دوره فعالیت سیاسی امام خمینی به لحاظ اهمیت و تاثیرگذاری مستقیم، مربوط به سالهای پس از شهریور 1320 است. شهریور 20، در تاریخ معاصر ایران، اهمیت بسزایی دارد زیرا در این ماه، پرونده سیاه و پربرگ رضاخان بسته شد و پرونده ای سیاه تر و اسف انگیزتر گشوده گردید.

بارزترین نمود برخورد حکومت رضاخانی با امام خمینی تعطیل کردن درس اخلاق ایشان در مدرسه فیضیه بود. نخستین درسی که امام پس از رحلت آیة الله العظمی حائری آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. امام در این درس، به مناسبتهای مختلف اشاراتی گویا، و گاه کنایه آمیز به وضعیت حکومت و اسلام زدایی پهلوی اول مطرح می فرمودند. ماموران شهربانی حکومت تازه تاسیس پهلوی در قم، از ادامه این درس در فیضیه جلوگیری کردند و امام نیز درس خود را به مدرسه حاج ملاصادق منتقل کرد. کتاب "اربعین حدیث" از نتایج این درس اخلاقی - عرفانی است.

تا اینکه شعله های جنگ جهانی دوم به ایران نیز کشیده شد و بخشهای بسیاری از سرزمین ایران اسلامی، به اشغال روس و انگلیس درآمد. در همین هنگام انگلیسی ها رضاخان را از سریر سلطنت به تبعید در جزیره "موریس" کشاندند و همزمان فرزند جوان و مغرور او را به حکومت رساندند. این واقعه، به معنای پایان 20 سال حکومت زور و آغاز 37 سال سلطنت تزویر همراه با اختناق شدید بود. در سالهای نخست حکومت پهلوی دوم، روحانیت شیعه در اوج انزوا و مظلومیت قرار گرفته بود. از یک سو کمونیستها و نویسندگان لائیک، اساس دین و دینداری را با شبهات فکری مواجه ساخته بودند و از سوی دیگر مجالی برای فعالیتهای آشکار دینی، باقی نمانده بود. اوج اسلام ستیزی در این سالها، در تالیف و انتشار چندین کتاب گمراه کننده و صریح علیه دیانت و اسلام بود. مولف یکی از این کتابها، حکمی زاده فرزند حاج شیخ مهدی قمی است.

وی نام "اسرار هزار ساله" را بر کتاب خود نهاد و پاسخی که امام بدو داد، همان کتاب "کشف الاسرار" است. این کتاب، به قدری مهم و موثر افتاد که گاه از حضرت امام به "کاشف الاسرار" یاد می شود و این به دلیل اهمیت و موقعیت "کشف الاسرار" در میان دیگر آثار مکتوب امام خمینی است. کشف الاسرار، در سال 1322 (ه . ش) منتشر شد و مولف عظیم الشان آن، مدتی درسهای رسمی خود را برای تالیف آن تعطیل کرد. بن مایه این اثر گرانسنگ، دفاع از احکام اسلامی و پاسخ به نقدهای حکمی زاده بر اسلام است. امام اجازه ثبت نام خود بر کتاب را نداد و این خود بر شهرت امام به اخلاص و پاکباختگی در راه اسلام افزود. شاید اولین نوشته ای که در قرن حاضر به طور صریح و جدی، حکومت اسلامی را طرح و قابل دفاع کرده است، همین کتاب باشد. کشف الاسرار هم به دلیل طرح حکومت دینی و هم به دلیل انتقادهای صریح امام از حکومت وقت، به حتم از سیاسی ترین کتابهای امام خمینی و آثار مکتوب در آن دوران است.

انقلاب اسلامی ایران

از صبحدم 22 بهمن تا 13 خرداد 1368(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد. این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمی‌گنجد، فقط می‌توان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی می توانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند، اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئه‌ها را خنثی کرد به گونه‌ای که ملت ایران، در سال 1368 در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از 11 سال تحمل سختی‌ها و مشکلات وداع می‌کرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود. عشق و پایداری مردم عمیق‌تر و قصدشان بر ادامه راه امام و انقلاب جدی تر و نظام شان علی رغم همه توطئه‌ها و حوادث پر ثبات تر از هر زمان دیگر بود.