اين ناشر در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : مدتي پيش مطلبي از خانم سيمين دانشورخواندم كه در آن آمده بود : بعد از مدتها كه از چاپ كتاب « جزيره سرگرداني » مي گذرد، تازه يك نقد اصولي بر روي اين كتاب نوشته شده است . منتقدان وكساني كه اسم خودشان را منتقد مي گذارند ، يا كارشان اين است كه بر اساس علاقه به نويسنده از كتاب تعريف مي كنند يا براساس دشمني از كتاب بد مي گويند.
مدير نشر " توس " در ادامه گفت : اين گونه نقدها ( كه متاسفانه تعدادشان هم كم نيست) به هيچ وجه در ادبيات ما راهگشا نيستند؛ نه خواننده از اين نقد ها استفاده مي كند و نه ناشر . همانطور كه گفتم اگر نقد خوبي روي يك كتاب نوشته شود همه مي توانند از آن استفاده كنند. حتي من هم كه ناشرم اصلا از اين كه يك منتقدي بيايد عيب كتابي راكه چاپ كرده ام به من گوشزد كند ناراحت نمي شوم.
باقر زاده در پاسخ به اين سوال كه به عنوان يك ناشر چقدر از نقد استفاده مي كنيد، گفت : اگر منتقدي پيدا شود كه كتاب من را اصولي نقد كند، سعي مي كنم كه خودم را در چارچوب ذهني ام محبوس نكنم وديدگاهم را اصلاح كنم ؛ به اين ترتيب سعي مي كنم نگاهم براي انتشار كارهاي بعدي نگاه متفاوتي باشد.
به گزارش مهر ، وي درباره جريانات غالب بر فضاي نقد ادبي كشور گفت : آنچه كه مرسوم است اين است كه اغلب نقدهايي كه نوشته مي شود ، روي حب وبغض است . يك عده هستند كه ناگهان شروع مي كنند براي يك نويسنده تبليغ كردن ( البته اين كار منفي نيست وباعث مطرح شدن كتاب مي شود اما اسمش را نمي شود نقد گذاشت ) و يا عده اي با نويسنده اي مخالف هستند ، شروع مي كنند درمطبوعات از كتاب او بد نوشتن. اين كارها مخاطب را از واقعيت دور مي كند. يك نفر كه چند نقد مثبت درباره يك كتاب مي خواند كنجكاو مي شود ومي رود كتاب را تهيه مي كند ولي مي بيند كه انتظارش را برآورده نكرد، از ادبيات سرخورده مي شود و اين وقت است كه نسبت به نقد هاي ديگر هم بي اعتماد مي شود.
مدير انتشارات توس افزود : نقد ساحت مخصوص به خود دارد كه متاسفانه در ايران به آن توجه نمي شود. ومطبوعات هم كه به اين جريان دامن مي زنند ، ما كمتر شاهد هستيم كه مطبوعات نقد هاي اصولي منتشر كنند.
اين ناشر درباره ي رابطه ي منتقد وناشر گفت : منتقد به نظر من بايد راه خودش رابرود و ناشر هم كار خودش را انجام دهد، اگر اين رابطه از حالت عادي خود خارج شود ( مثل آنچه كه امروز شاهدش هستيم ) نقد ها شكل تبليغ به خود مي گيرند . اگر ناشر صاحب بينش باشد بايد از نقد پند بگيرد وكاستي هاي كارش را اصلاح كند. البته خود منتقد ، شهرت او وهمچنين نشريه اي كه نقد را در آن چاپ مي كند هم خيلي مهم است .
باقرزاده با اشاره به يك نمونه نقد گفت : من فقط يك بار نقد خوبي خواندم وروي كارم اثر گذاشت ؛ مرحوم سعيدي سيرجاني نقد خوبي برروي « مجموعه نظامي گنجوي » نوشت و من از اين نقد اصولي ومنطقي استفاده كردم ؛ من فهميدم كه نگاهم به كتاب تحت تاثير القائات مصحح بود واين كتاب را چاپ دوم نكردم ، هرچند سالها بود كه كتاب ناياب شده بود ، آن رابه مصحح برگرداندم .