خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: اسلام‌ با تربیت‌ انسان‌ و جامعه‌ مؤمن‌، پویا و متعهد، فعالیت‌های‌ انسان‌ را در مسیری‌ هدایت‌ می‌کند که‌ در استفاده‌ از نعمات‌ الهی‌ افراط‌ و تفریط‌ به‌ بار نیاورد.

جهتگیری اولیه مکاتب الهی و به ویژه شریعت اسلام، تربیت انسان و تقویت بنیان‌های اعتقادی اوست؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) بخش قابل توجهی از دوران رسالت خود را به این مهم پرداخت.
 
انسان معتقد و تربیت شده در دامان مکاتب الهی، در جایگاه اساسی ترین عنصر جهان هستی، رفتار خود را با عناصر دیگر این جهان، به گونه ای سامان می دهد که هیچ گونه نگرانی درباره تضییع حقوق هم نوعان، تخریب محیط زیست و ناپایداری توسعه به همراه نخواهد داشت.
 
چارچوب کلی شریعت درباره چگونگی رابطه انسان با خداوند، طبیعت و جامعه انسانی شکل گرفته است. در این چارچوب، انسان در مرکز مثلثی تصویر می شود که در رأس بالای آن خداوند قرار دارد و در دو رأس دیگر جامعه انسانی و طبیعت هستند. در این مثلث، رابطه خداوند با جامعه انسانی و طبیعت، رابطه خالقیت، قیومیت و تدبیر است.
 
رابطه انسان با خداوند، طبیعت و جامعه انسانی
 
در مقابل رابطه اینها با خداوند، رابطه عبودیت و مخلوق بودن است. رابطه جامعه انسانی و طبیعت رابطه تسخیر است؛ یعنی طبیعت مسخر جامعه انسانی است. سوی دیگر این رابطه دوطرفه، مسئولیت و امانت است؛ یعنی جامعه انسانی نیز وظایف و مسئولیت هایی در برابر طبیعت دارد و به آن به صورت امانت الهی می نگرد. رابطه انسان در مرکز این مثلث، در جایگاه عضوی از جامعه انسانی، با خداوند و طبیعت، رابطه بندگی و مسئولیت و با سایر افراد جامعه رابطه تعاون، احسان و عدالت خواهد بود.
 
عدالت به معنای عام آن بر همه این روابط حاکم است. مسئولیت انسان در برابر طبیعت و نگاه امانت به آن سبب می شود مسخر بودن طبیعت برای او، به تخریب آن نینجامد و فارغ از هرگونه افراط و تفریط به بهره برداری از آن بپردازد. انسان در مکتب اسلام، نه مانند زیست گرایان افراطی است که هرگونه استفاده از طبیعت و گونه های جانوری و گیاهی را منع می کنند و نه چون اقتصادگرایان که رشد اقتصادی را به قیمت تخریب محیط زیست اجازه می دهند.
 
در این مجال با توجه اهمیت موضوع مسئولیت انسان در برابر طبیعت پرداخته می شود و مسئولیت‌های دیگر در شماره های بعدی مورد توجه قرار می گیرد.
 
 

 مسئولیت انسان در برابر طبیعت

منابع طبیعی، ثروتی است که طبیعت برای استفاده انسان ها فراهم ساخته است و عامل انسانی، در پدید آمدن آن نقشی ندارد. ازبین بردن منابع طبیعی و آلوده ساختن محیط زیست، یکی از بزرگ ترین مشکلات عصر حاضر است که زندگی بشر را به خطر می اندازد.

به عقیده دانشمندان، بیشتر نابسامانی های طبیعی، مانند: سیل ها، پیشروی آب دریاها، کاهش سفره های زیرزمینی و آسیب پذیری لایه اوزن، به علت نابودی و آلوده سازی محیط زیست است. از نگاه آموزه های دینی، محافظت از منابع طبیعی و محیط زیست، از مهم ترین مسائل اخلاقی ـ اقتصادی به شمارمی رود.

قرآن کریم در بیان پاره ای از مسائل اقتصادی، با نگاهی جامع و فراگیر، انسان را از هر گونه فساد در زمین باز می دارد و می فرماید: «وَ لا تُفْسِدُوا فِی اْلأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها؛ در زمین، پس از اصلاح آن فساد مکنید» (اعراف: 85)

بدیهی است که نابودی منابع و آلودن محیط زندگی، از مصداق های فساد در زمین هستند. در روایت های اسلامی، زمین، منبع خیر و برکت و همچون مادری مهربان دانسته شده که نگهداری سالم آن بر همگان لازم است. رسول خدا(ص) در این باره می‌فرماید: «از زمین محافظت کنید، چرا که زمین اصل و منشأ شماست.» در جای دیگر نیز فرمود: «جز به هنگام ضرورت، درخت را قطع مکنید.» و در حدیثی از ایشان: «آبیاری درخت همانند سیراب کردن مؤمن تشنه دانسته شده است.»

بنابراین، از مجموع آموزه های دینی که بر حفظ و مواظبت از طبیعت و منابع طبیعی تأکید شده است، استفاده می شود که همه انسان ها در برابر طبیعت مسئول هستند و باید در حفظ آن کوشا باشند. گفتنی است، جاذبه های زیبای طبیعت، اعم از جنگل ها، دشت ها، صحراها، گل ها و گیاهان، از عوامل مهم ایجاد آرامش و نشاط در آدمی هستند. از این رو، نابودی غیرمنطقی و غیراصولی این نعمت های دلربای خداوندی، به معنای از بین بردن نشاط و امنیت خاطر مردم و گرفتارساختن آنها به اندوه و ناامیدی و افسردگی خواهد بود.

انسان معاصر و تخریب محیط زیست

با این وجود امروزه تخریب محیط زیست به بحرانی جهانی تبدیل شده که روز به روز بر عمق و دامنه این بحران افزوده می‌شود، به این دلیل حفاظت از آن به چنان ارزش اخلاقی تبدیل شده که حمایت کیفری از آن ضروری است.

انسان معاصر به عنوان ارباب بلامنازع طبیعت ظاهر شده و برای دستیابی به اهداف و رفع نیازهای رو به رشد خود راه چپاول را در پیش گرفت و در نتیجه رابطه انسان و طبیعت از یک رابطه متعادل و برابر به رابطه ای نابرابر تبدیل شد که انسان حاکم طبیعت شناخته می‌شد، به این ترتیب دستیابی به توسعه پایدار را با مشکل روبرو ساخت.

محیط زیست یکی از عوامل اصلی توسعه پایدار است که در حیات انسانی نقش موثری را ایفا می‌کند و به وسیله‌ای اساسی برای دستیابی به توسعه زود هنگام بر اساس دیدگاه‌های سود محور موجود در جهان سرمایه داری تبدیل شده است. در صورتی که روند فعلی بهره‌برداری و تخریب محیط زیست با تکیه بر سرمایه داری ادامه یابد نه تنها مانع از تحقق توسعه پایدار خواهد شد، بلکه آینده حیات را در زمین در معرض خطر نابودی قرار می دهد.

ایده توسعه پایدار

از آنجا که‌ توسعه‌ اقتصادی‌ در دهه‌ اخیر با تخریب‌ محیط‌ زیست‌ همراه‌ شده، ‌اقتصاددانان‌ برای‌ جبران‌ این‌ کاستی‌ ایده‌ توسعه‌ پایدار را عنوان ‌کردند. در توسعه پایدار امکان‌ تداوم‌ توسعه ‌به ‌گونه‌ای‌ است‌ که‌ تخریب‌ و آلودگی‌ محیط‌ زیست‌ به‌ حداقل‌ رسیده‌ و منابع‌ تجدیدناپذیر با حداکثر کارآیی‌ مورد استفاده‌ قرار گیرند.

اقداماتی‌ که‌ برای‌ نیل‌ به‌ چنین‌ اهدافی‌ صورت‌ می‌گیرد نوعی‌ هشیاری‌ بعد از غفلت‌ است‌ که‌ اقتصاددانان‌ و اندیشمندان‌ غربی‌ به‌ دنبال ‌آن‌ بوده‌اند. مجموعه‌ تعالیم‌ اسلامی‌ به ‌گونه‌ای‌ است‌ که‌ در صورت‌ پیاده ‌شدن‌ آنها، نه‌ تنها توسعه‌ پایدار به‌ شکل‌ مطلوب‌ آن‌، بلکه‌ مزایای ‌فراوان‌ دیگری‌ را به‌ دنبال‌ خواهد داشت‌. می‌توان ‌گفت‌ با اجرای‌ تعالیم ‌اسلامی‌، استفاده ‌از منابع‌ طبیعی‌ به ‌صورت‌ بهینه‌ و در حدی‌ خواهد بود که‌ طبیعت‌ بتواند آن‌را جبران‌ نماید و در منابع‌ جبران‌ناپذیر به ‌صورت‌ کارآمد از آنها بهره‌برداری‌ خواهد شد.

اسلام‌ با تربیت‌ انسان‌ و جامعه‌ مؤمن‌، پویا و متعهد، فعالیت‌های‌ انسان‌ را در مسیری‌ هدایت‌ می‌کند که‌ در استفاده‌ از نعمات‌ الهی‌ افراط‌ و تفریط‌ به‌ بار نیاورد. در عین‌ حال‌ دیدگاه‌های‌ اسلامی‌ در برخورد با عوامل‌ ناپایداری‌ توسعه‌، مبین‌ این‌ مطلب‌ است‌ که‌ با پرورش‌ و تربیت‌ انسان‌ متعهد، هدف‌گذاری‌ مطلوبی‌ در هدایت‌ و کنترل‌ تکنولوژی‌ به ‌عمل‌ آورده‌ است‌. به ‌نحوی‌ که‌ کمترین‌ آسیب‌ را برای‌ طبیعت‌ در بر داشته‌ و در عین‌ حال‌ با اعتدال‌ در مصرف‌ و قناعت ‌اسلامی‌ همگام‌ با تلاش‌ و فعالیت‌، بیشترین‌ بازدهی‌ را برای‌ طبیعت‌ و جامعه‌ داشته‌ باشد.