به گزارش خبرنگار مهر، در روزگاری که برخی به نام انواع عرفان ها به دنبال راحتی ها و آمال و گاه هوس های حقیرانه خویش هستند مردی پا به میدان گذاشت که عرفان را نه در جلسات و تمرین های و میان برهای مادی گرایانه آموخت که درد را به جان خرید و داشته های خویش را در جنوب لبنان صرف کودکان یتیم و زنان بی پناه کرد.
این را خواندم مردی راحتی را برای تجربه سختی ها رها کرد و در آخر عارف شد. مصطفی پای از آرامش و راحتی زندگی در آمریکا کشید تا در خدمت کودکان یتیم لبنان و رنج کشیدن رنج های آنان، خرقه پشمینه بر دوش کشد و اینگونه چمران، چمران شد.
رهایی راحتی خرقه پشمینه چمران در راه عرفان
رهایی راحتی و زندگی مرفه ای که چمران در آمریکا داشت، خرقه پشمینه ای بود که چمران با پوشیدن آن قدم در راه عرفان نهاد.
درایت چمران این بود که زندگی و خویش را وقف مردم بی پناه و رنج کشیده کند تا به مسلک عرفا در آید. مردی که اگر نوشته های جانسوز اورا نخوانی تحفه ای را در زندگی از دست داده ای و او را کمتر شناخته ای.
از آمریکا تا جنوب لبنان
امروز روز شهادت چنین مردی است، مردی که اوج سختی را به اوج لذت و راحتی ترجیح داد و گویا برای دنیای دیگری ساخته شده بود، پست و مقام را ترک کرد و رهسپار جنوب لبنان شد.
31 خرداد یادآور بال گشون مردی است که آخرتش را به دنیا نداد، با اینکه در راه خدمت به علم بود اما توان ماندن در سرزمین کفر را نداشت و ماندن در میان مظلومان را به سپری کردن عمر در دیار ظالمان ترجیح داد.
مردی که دل از عمق عافیت طلبی کند تا رنج مظلومان و مبارزان در راه عقیده را بچشد.
دهلاویه در خون فیزیکدان در غلتید
آن روز یکی از تپه های دهلاویه در آتش و دود لرزید و با خون یکی از فرزندان رشید و غیرتمند کشورمان گلگون شد. از آن پس هر سال 31 خرداد یادآور بال گشون مردی است که دنیا و زیبایی و رفاه فریبنده را رها کرد تا رنج های همنوعان خود را به جان بخرد، امروز روز شهادت دکتر چمران، نابغه فیزیک وعارف دل باخته، اهل روستای چمران شهرستان ساوه است.
دکتر چمران زندگی را عقیده و جهاد در راه آن می دانست و خود با این عقیده، زندگی آرام اما بی عقیده آمریکا و غرب را رها کرد تا در سرزمین آدم های زجر کشیده جان خویش را فدا کند و بر سر عقیده اش هم جان داد.
امام راحل بزرگ مرد دوران معاصر درباره دکتر چمران نوشت: "چمران عزیز با عقیده پاک و خالص، غیروابسته به دستجات و گروه های سیاسی، با عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد در راه آن را از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست، و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید."
31 خرداد، دهلاویه و ارتفاعات الله اکبر، الله اکبری بر حقانیت راه کسانی داشت که دل به راستی و درستی و گام در راه خدمت بی منت گذاشته بودند؛ اول رستمی و سپس چمران.
صدای الله اکبر بلندی های الله اکبر ودهلاویه در تاریخ پیچید
فریاد بلندی های الله اکبر و دهلاویه در 31خرداد سال 60 هنوز گوش های تاریخ را می لرزاند و هنوز در تاریخ شنیده می شود.
برگ برگ تاریخ امروز سوخته از ندای جانسوز بلندی های الله اکبر و دهلاویه است که در شهادت مصطفی چمران سر داد.
شهرت چمران بر گرفته از محل زادگاه پدر و نیاکانش در روستایی کوچک و صمیمی در ساوه به نام "چمران" بازمی گردد.
واگویه تاریخ از زندگی چمران
تاریخ از زندگی چمران چنین می گوید: دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان 15 خرداد از پدر و مادری ساوه ای متولد شد.
تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد.
چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا، "برکلی" با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما شد.
حضور در لبنان، انقلاب اسلامی، حضور در جبهه های حق علیه باطل و شهادت وی مهم ترین برش های زندگی چمران است.
15 خرداد نقطه عطف رجعت چمران
وی پس از قیام 15 خرداد سال 1342 رهسپار مصر شد و مدت دو سال سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را آموخت. وی به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد و بلافاصله مسئولیت تعلیم چریکان مبارز ایرانی را برعهده گرفت.
ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی ضرورت پیدا کرد و از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان شد تا چنین پایگاهی را ایجاد کند. او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان امل را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی کرد.
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال به ایران بازگشت و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب به کار گرفت.
چمران وزیر شد
پس از درگیری با ضد انقلاب در پاوه، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر و فرماندهی منطقه نیز به دکتر چمران واگذار شد.
وی بعد از پیروزی در این صحنه وزیر دفاع شد.
نمایندگی مردم تهران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و نمایندگی حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع از دیگر مسئولیتهای اوست.
دکتر مصطفی چمران پس از شروع جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران به جنوب کشور رفت.
رهایی چمران از بند دنیا
وی سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یک ماه پس از پیروزی در ارتفاعات الله اکبر، در جلسه فوقالعاده شورای عالی دفاع در اهواز از عدم تحرک و سکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادهای نظامی خود را، از جمله حمله برای آزادسازی بستان ارائه داد.
وی سیویکم خرداد 1360 در دهلاویه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید و دنیایی را از رفتن خود غمگین کرد.
دل کندن چمران از همه مادیات و دل سپردن به همه معنویات، آن چیزی است که زندگی چمران ر ا متحول کرد. گویی وی از میان فیزیک، فضا و علومی که اکنون گرفتار مادیات دنیایی شده اند، چون پیشینیانش راهی به سمت نور ور وشنایی باز کرد و این ممکن نبوده است مگر با تعالیم دینی که وی آموخته بود.
شهید چمران با نبوغی که داشت در همه بخش های زندگی خویش پیشرفت کرد و با اینکه در مقطعی وزیر شد، اما خود را در بند گرفتاری ها و وابستگی های دنیایی غوطه ور نکرد. خود را از رفاه، غرور و قدرت پست و مقام جدا کرد تا دنیای دیگر خویش را آباد کند.
انتشار بیش از 29 کتاب از چمران و درباره چمران
تاکنون بیش از 29 کتاب از چمران یا درباره چمران به چاپ رسیده است.
اینجا چه میکنی گل سرخ، افلاکیان زمین، پروانههای سوخته، یادگاران، پاوه سرخ، سردار 14، چمران به روایت همسر شهید و.. از جمله کتاب هایی است که درباره وی نوشته شده است.
و کتاب هایی چون، " خدا بود و دیگر هیچ نبود، بینش و نیایش، مبانی، آفات و راهکارهای انقلاب اسلامی از دیدگاه شهید چمران، علی زیباترین سرود هستی و لبنان " از جمله کتاب هایی است که خود نوشته یا از سخنان و نوشته های وی جمع آوری شده است.
تکه هایی از هزاران سطر نوشته چمران
"خدایا تو را شکر می کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم" .
"خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است" .
"خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است".
"خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد، شرف ندارد".
"خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است".
"خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم".
"خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند" .
"خدایا من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پر کاهی در مقابل طوفان ها هستم. به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا به راستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم".
و در جای دیگری می گوید:
"خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک می جوشد، می لرزد، می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد."
"خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راه ها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است، بتوان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدایی رسید."
.....................
شکوفه راستین