کارگردان اپرای عروسکی حافظ معتقد است درباره این شاعر افسانه‌سراییهایی شده که گروه او سعی کرده آنها را اصلاح کرده و از فکر، اندیشه و زندگی حافظ ابهام زدایی کند.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری اپرای عروسکی حافظ به کارگردانی بهروز غریب پور با حضور کارگردان، علی پاکدست عروسک گردان، امیر پورخلجی آهنگ ساز و تهمینه محمدی دستیار کارگردان گروه تئاتر عروسکی آران برگزار شد. 

غریب پور با خواندن این شعر از حافظ که همچو صبحم یک نفس باقی است با دیدار تو، چهره بنما دلبرا تا جان بر افشانم چو شمع، اظهار کرد: برای روی صحنه رفتن حافظ لحظه شماری می کنم و امیدوارم لسان الغیب از من و همکارانم راضی باشد. حافظ به وسعت ایران عاشق دارد و ما به رغم مشکلات فراوان برای راه اندازی مجدد تالار فردوسی و برخورداری آن از امکانات صبوری بسیاری کرده ایم تا با یک فضای فرهنگی جدید روبرو شویم. 

پاکدست نیز در پاسخ به اینکه تصمیم به تجربه کارگردانی مستقل ندارد، با بیان اینکه به شاگردی غریب پور افتخار می کند، گفت: اجازه بدهید فعلا با آقای غریب پور کار کنم و تصمیمی برای کارگردانی نداشته باشم.

غریب پور در ادامه گفت: قرار بود پاکدست با همکاری همسرش مریم اقبالی "نمایش بابابزرگ و ترب" را کار کند. گروه عروسک گردانان ما هر کدام توانایی کارگردانی دارند و پاکدست یار دیرین من نزدیک به 14 سال است با من همکاری می کند آن زمان احیای خیمه شب بازی را با هم آغاز کردیم تا امروز که همراهی و صبوری خانواده او به ادامه این همکاری انجامید. 

وی از وقوع یک دزدی در خانه پاکدست خبر داد و گفت: چند روز پیش خانه آنها را دزد زد و پاکدست ناچار شد لپ تاپ جدید بخرد مقداری پول از خانه آنها دزدیدند با این حال از آنجایی که دختر این خانواده عادت دارد هر روز اپرای عاشورا را گوش کند به مادرش گفته خدا را شکر که دزد اپرا را نبرد! این دوستان نسلی هستند که همواره در خدمت تئاتر عروسکی بودند. 

محمدرسول صادقی مدیر روابط عمومی بنیاد رودکی در ادامه توضیح داد که پوستر اپرا توسط دختر غریب پور طراحی شده و برادر او کیانوش غریب پور نیز از اساتید گرافیک در ایران است.

غریب پور نیز اینطور به سخنانش ادامه داد: بعد از دو کار موفق با بهزاد عبدی برای آهنگسازی اپرای عاشورا و مولوی دغدغه داشتم که برای حافظ حتما پابه پای آهنگ ساز حرکت کنم. عبدی زمان ساخت آن دو اپرا در اکراین به سر می برد و من با او در تماس بودم، اما حافظ به گونه ای بود که باید برای ساخت موسیقی اش گام های بلندتری برداشته می شد.

وی افزود: امیر پورخلجی از پدیده های موسیقی ایران است که به رغم جوانی در زمینه موسیقی کلاسیک و سنتی مهارت دارد و او از تک نوازی ویولن کلاسیک غربی تا عود را برعهده داشته و ما دو سال است با هم همکاری می کنیم.

پورخلجی نیز با اشاره به اینکه فاصله بوجود آمده برای اجرای اپرا به کار دقیق تر و وقت گذاشتن بیشتر در ساخت موسیقی منجر شده، اظهار کرد: فرم کلی اپرا به لحاظ موسیقایی به شیوه اپرای واگنری نوشته شده. در حقیقت در این اثر برای  شخصیت‌ها لایت موتیفی در نظر گرفته‌ام که با هر بار شنیدن آن حضور فیزیکی یا روحانی یک شخصیت را در صحنه حس می کنیم. برای مثال شنیدن لایت موتیف پنج نتی حافظ، حضور و تاثیر پیام او را در صحنه های مختلف نشان می‌دهد که این لایت موتیف با واریاسیون‌های مختلف ظاهر می‌شود.

وی ادامه داد: در این اثر شیوه بیانی که به کار برده شده، از قرن بیستم به بعد مرسوم شده که بخشی از کار به شیوه دیالوگ گفتاری است. در اپرای آلمانی به این روش سینگ اشپیل می‌گویند که در آن از دیالوگگفتگویی به جای رسیتاتیو در بین آریاها استفاده میشود و از شیوه‌های مرسوم اپرای ایتالیایی تبعیت نمی‌کند.

این آهنگساز  یادآور شد: از آنجایی که بعضی از دستگاه‌ها را به سختی می‌توان در ارکستر سمفونیک استفاده کرد به دلیل وجود فواصل ربع پرده که در دسته (مایکروتنها) قرار می‌گیرند و اجرای آن با ارکستر مشکل است، من برخی دستگا‌ه‌ها را بااستفاده از سازهای ایرانی به کار برده ام و دستگاه‌هایی که قابلیت اجرا با ارکستر سمفونیک دارند با ارکستر اجرا شده اند.

پورخلجی در پایان سخنان خود گفت: در این کار ازگروه کر غربی و ایرانی با دو شکل کاملا متفاوت استفاده کرده‌ام تا به یک فرماپرای مستقل ایرانی برسم. تلفیق نمایش با موسیقی و شعر تعریف ابتدایی و ساده‌ای است که می‌توان از اپرا داشت و ما کم کم می‌توانیم قاطعانه بگوییم یک اپرای کاملاایرانی در فرم کلاسیک داریم که تنها در برخی صحنه‌ها که نیاز به حمایت ارکستر دارد از آن استفاده شده.

تعزیه ایرانی نوعی اپرا است

در ادامه غریب پور با اشاره به اینکه تعزیه نوعی اپرای ایرانی است، توضیح داد: وجوه مشترک فراوانی بین اپرای غربی و تعزیه وجود دارد از جمله اینکه خواننده- بازیگر نقش را اجرا می‌کند و متن باید منظوم باشد. در دوره قاجاریه نیز امیرکبیر که به نخست وزیر و صدراعظم اصلاحات معروف بود، فعالیت هایی در این زمینه انجام داد و دستور جمع آوری نسخ تعزیه و تنقیح آن را صادر کرد.

وی ادامه داد: در این دوران تعزیه به اوج خود رسید و از آنجایی که شمار تعزیه خوان ها و نسخه نویس ها زیاد شده و خرافاتی به تعزیه افزوده شده بود، با دستور امیرکبیر اشعار سست پالوده شدند، اما کم کم روشنفکران ایرانی به سوی تجارب غربی رفتند و به جای تعزیه در امتداد غرب قرار گرفتند. از 80- 90 سال پیش تلاش شده تا این اپرا احیا شود اما هیج کدام از این آثار در دل مردم جای باز نکرد با این حال اگر آذری زبان باشید و پیش پدر یا مادربزرگتان از مشتی اقبال نام ببرید آنها به خوبی او را می شناسند.

کارگردان اپرای حافظ با اشاره به همکاری با چکناواریان در رستم و سهراب خاطر نشان کرد: حافظ، مولوی و عاشورا را نماینده الحق اپرای ایران می دانم در راستای سنت چندین ساله تعزیه من به حاجی بایوف ارادت خاصی دارم که در دشوارترین روزها اپرای ایرانی را پایه گذاری کرد.

تهمینه محمدی، دستیار غریب پور اظهار کرد: ما از تعداد زیادی خانم و آقا برای صدا تست گرفتیم تا استعدادهای جدید و صداهای جدید به مخاطب ارائه کنیم و جز چند صدای آشنا از جمله علیرضا قربانی حدود 27 صدای جدید معرفی می شوند. کار در استودیو به تولید 370 ساعت موسیقی منجر شد که از آبان 90 تا اواخر خرداد به طول انجامید.

غریب پور با اشاره به ضرب المثل "گنج در ویرانه است"، گفت: زمانی که نمایش را آماده اجرا می کردیم مدیر وقت تالار بنیاد رودکی  پیشنهاد داد در طبقه هفتم تمرین کنیم و سه ماه مداوم در تالار وحدت اجرا داشته باشیم، گرچه این پیشنهاد بسیار کریمانه و ارزشمند بود اما با ایده های من منافات داشت.

وی تصریح کرد: چراکه نمی خواستم اثری روی صحنه بیاید و به بایگانی تاریخ بپیوندد بلکه فضایی را می خواستم تا کار ماندگاری تولید کنیم. آن زمان امکانات حداقلی در فردوسی وجود داشت و حتی دست یکی از اعضای گروه لای چرخ دنده های بالابر گیر کرد و اگر خدا رحم نمی کرد انگشت شصت او قطع شده بود. با این حال او سه ماه در بیمارستان به سر برد و من هم از سهم کارگردانی خود صرف به بهبود اوضاع کردم.

این کارگردان افزود: اکنون تجهیزات کارگاهی ما به قدری است که می توانیم سفارش بگیریم و عروسک بسازیم. از نظر فنی میز نورپردازی محدودی داشتیم اما اکنون مشکلی وجود ندارد. در گذشته امکان میکس صدا وجود نداشت و ما به روش پخش خانگی عمل می کرده که این مشکل حالا برطرف شده از طرفی فضا آگوستیک نبود و جایگاه تماشاگران نیز از نظر ارتفاع، طول و فاصله از صحنه به نوعی طراحی شده بود که صندلی‌ها پشت هم قرار می گرفت، اما اکنون به شکلی درآمده است که سر تماشاگران مانع دید نشود. سالن را دوبار رنگ کردیم و نمایشگاه دائمی عروسک های اجراهای قبل را نیز در سالن انتظار خواهیم داشت. امروز 500 عروسک داریم که حاصل 5 اپرا و سالیان طولانی کار است.

غریب پور یادآور شد: تئاتر ایران سالی یک میلیارد تومان را می سوزاند و دکورها و لباس ها حفظ نمی شوند با این حال تصور می کنم اقتصاد در تئاتر ایران باید رشد کند و روی صحنه باید کتاب اجرا شود، نه یک مقاله.

وی از موسسه توسعه هنرهای معاصر به عنوان حامی مالی این اثر نام برد و گفت: مرکز هنرهای نمایشی بنیاد رودکی و از خودگذشتکی گروه تئاتر عروسکی آران دیگر حامیان ما هستند. من برای جذب افرادی در بخش خصوصی برای حمایت از کار تلاش فوق العاده ای کردم اما از بیم اینکه مبادا این اشخاص ارتباطی با گروه، دسته یا حزبی داشته باشند که من را ملزم به پاسخگویی کنند، از این موضوع کناره گرفتم.

کارگردان اپرای حافظ در پاسخ به این شبهه که چرا  فقط او در تالار فردوسی نمایش اجرا می کنم، تصریح کرد: زمانی که پاویون ریاست جمهوری در مهرآباد را می ساختم هر کسی می رسید و خسته نباشید می گفت دلم می سوخت که خودم نمی توانم بعدها از 10 متری آن هم به دلایل امنیتی رد شوم یا برای ورود به خانه هنرمندانی که از زمان مخروبه بودن تا موسم 8 سال مدیریت آن کار می کردم باید اجازه بگیرم.

17 سالن نمایش برای ایران ساختم

غریب پور با اشاره به اینکه تالار فردوسی کنونی اصطبل دانشکده افسری دوره رضاشاه بوده، گفت: بعدها اینجا سالن باشگاه پارس و تالار دکور شد تا به امروز به تالار فردوسی رسید. دوستان فراموش می کنند من طی سی سال نزدیک به 17 سالن درست کردم از جمله بسم الله خان، چارلی چاپلین، تماشاخانه مبارک، تالار آوینی تا بوستان و گلستان در مرکز نمایش های عروسکی که اگر جلوی در هر کدام از آنها بروم دربانشان هم من را نمی شناسد، مدیر که جای خود را دارد چون می‌دانید که دربان ها دیرتر عوض می شوند!

این کارگردان تصریح کرد: اما کودکانه است که می گویند غریب پور برای خودش سالن درست کرده است. مثلی داریم از کسی که زمان غذا خوردن گربه ای پیشش می آید میو می کند آن مرد لقمه ای از غذایش را به گربه می دهد بار دیگر که می خواهد لقمه ای غذا بخورد این اتفاق تکرار و تکرار می‌شود. او سرانجام بشقاب را جلوی گربه می گذارد و می گوید حالا من میو!!!

وی ادامه داد: من به عنوان کسی که از 14 سالگی کار می کنم می گویم کسی حق ندارد برای کار به من جا بدهد در صورتیکه محتوای اثرم مطلوب باشد. کارگردان هایی هستند که هر شش ماه یک نمایش اجرا می کنند و شب ها هم در سریال ها دیده می شوند اما قرارداد و مدتی که مشغول این کار هستم، مشخص است و از همین راه امرار معاش می‌کنم. در کنار کارهایی چون مرمت ساختمان تا زندگیم شرافت‌مندانه پیش برود.

غریب پور افزود: کارگردانی آنقدر زمان روی صحنه بردن نمایشش خودخواه بود که دو کامیون شن روی صحنه خالی کرده بود و پنکه های پرقدرتی این شن ها را به اطراف پراکنده می کرد وقتی به او گفتند پروژکتورها از این قضیه آسیب دیده اند، گفت به درک. اجرای من مهم تر است، اما من گفتم تالار فردوسی مهم تر است انگار قرار است من نقش آن گربه را بازی کنم.

پاکدست نیز در این رابطه گفت: ما در دنیا تنها چند سالن عروسک داریم، وین، چین، یک کشور دیگر و ایران. برخی گفتند تالار فردوسی را خراب کنیم و با ساختن یک سالن چند منظوره بگذاریم دیگران هم بهره ای ببرند، اما به نظر من برای ساختن یک چیز نباید چیز دیگری را خراب کنیم.

غریب پور با اشاره به اینکه برخی می گویند لباس عروسک های قبلی را دربیاوریم و لباس تازه برای نمایش های جدید به تنشان بپوشانیم، اظهار کرد: در سال این همه دکور و لباس ساخته می‌شود، اما چقدر از آنها باقی می ماند. هر عروسک ما یک کاراکتر است که باید در آن باقی بماند و چنین امکانی برایمان وجود ندارد.

اروپا امکان میزبانی گروه ما را ندارد

غریب پور با اشاره به اینکه شیوه نخی گروه آرام به دلیل سختی و مهارتی که می طلبد در دنیا منسوخ شده است، اظهار کرد: زمانی که می گفتم در اروپا امکان میزبانی گروه ما وجود ندارد برخی می گفتند این حرف ادعایی بیش نیست، اما وقتی سال قبل در فرانسه پایتخت عروسکی جهان نمایشی کار کردیم آنها مجبور شدند یک سالن ورزشی را با صرف هزاران یورو برای میزبانی ما آماده کنند. برای اپرای مولوی نیز به هلند دعوت شده ایم.

وی درباره اجرای رپورتوآری از آثار خود گفت: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!

کارگردان اپراهای عروسکی تصریح کرد: سکینه گفتی و کردی کبابم من به روح خیلی اعتقاد دارم این را جدی می گویم سال 1349 زمانی که دانشجوی 20 ساله بودم به تالار رودکی می آمدم اساتیدی چون محمد خوش نام، حسین سرشار، فریدون ناصری و استاد سنجری حضور داشتند که امروز روح شان اینجاست و خودشان نیستند. در حقیقت آنها جایی درست کردند که صدها نفر بعد از آنها در آن کار می کنند.

وی افزود: محمد گل اندام یکی از مریدان حافظ بود که شعر او را سینه به سینه نقل کرد. اگر محمد گل اندام بعد از 22 سال پس از مرگ حافظ اشعار او را جمع آوری نمی کرد دیوانی از او در دست نداشتیم. برخی می‌گویند از آنجایی که شکل مکتوب اشعار حافظ به نوعی جرم محسوب می شد گل اندام به هر کسی که یک غزل از او را از حفظ باشد، یک سکه طلا می داد بنابراین عده ای برای دریافت سکه اشعار دیگران را به نام حافظ به گل اندام ارائه کردند. ما با اپرای حافظ از فکر، اندیشه و زندگی حافظ ابهام زدایی کردیم و از آنجایی که گل اندام نیز چنین ثروتی نداشته این موضوع رد می‌شود.

غریب‌پور ادامه داد: عبید زاکانی نیز در این نمایش نقش عمده ای دارد ما در این اپرا ثابت کرده ایم شاعران پارسی گو در یک راستا قرار گرفته اند و ما تنها کشور مسلمانی هستیم که به غنای شعر اسلامی بیش از همه توجه داشته ایم. فردوسی، مولوی، خیام، عطار، نظامی گنجوی و خواجوی کرمای قله های شعر ایران هستند و حافظ نیز یکی از مهمترین آنها است که ما افسانه هایی که راجع به او گفته می‌شود را اصلاح کرده ایم چنانچه در برخی نسخه ها شاهد 628 غزل از او هستیم درحالی که دیوان تصحیح شده توسط هوشنگ ابتهاج و دکتر خانلری نصف این رقم شعر از حافظ گذاشته اند.

وی همچنین دربرگیری زمانی نمایش را از حمله امیرمبارزالدین محمد تسخیر ایران تا مرگ حافظ معرفی کرد و گفت: اداره فرهنگ شیراز پیشنهاد دردناکی را مطرح کرد و گفت از یونسکو برای این کار کمک طلب کنیم! کل بودجه نمایش 250 میلیون است در حالی که با داشتن ارکستر بلغارستان 30 خواننده از جمله علیرضا قربانی، نوازنده های متعدد، گروه کر، 110 عروسک این بودجه به چشم نمی آید و دستمزد بازیکن فوتبال درجه 3 است که به خودی هم گل می زند اما ما می خواهیم به دنیا گل بزنیم و بگوییم حافظ از آن ایرانیان است و برابر بودجه باید صرفا به بچه های نمایش پاداش داد.