خبرگزاری مهر، سرویس سیاسی - سخن از عملیات کربلای 1 وآزاد سازی مهران برای سردار حمید رضا رستمیان چندان هم راحت نبود .نمی دانم این جاماندن از تبار عشق چقدر برای او وهمراهانش دشوار است .در طول گفت وگویمان با سردار تنها سرود:« یاران چه غریبانه رفتند از این خانه» بود که از میان کلاماتش ،زمزمه می شد وبر جان دلمان می نشست .ایشان اما در جبهه دیگر مشغول هستند وبا آهی از نبود وفراغ وجدایی همچنان در کسوت پاسداری از اسلام وکشور در لشکر 25 کربلا همان لشکر تک تازی که در دوران دفاع مقدس حماسه های بی بدیلی از خود به جای گذاشت، در حال خدمت هستند .همه تلاشمان برای هم صحبتی با ایشان پیرامون دلاوری های لشکر 25 کربلا در عملیات کربلای 1 که با افتخار به آزاد سازی مهران انجامید به ثمر نشست .
آنچه در پی می آید حاصل گفت وگوی خبر گزاری مهر با سردار حمید رضا رستمیان فرمانده ادوات درعملیات کربلای 1 در زمان جنگ و فرمانده فعلی لشکر 25 کربلا است که در قالب گفتاری از این سردار دفاع مقدس
ای کاش من هم یک پاسداربودم
حمید رضا رستمیان متولد آذر1344 هستم ،ازسال 1360افتخار حضور در جبهه را پیدا کردم .16 ماه ابتدای حضورم در جبهه به صورت داوطلبا نه وبسیجی بوده است، اما در سال 1361افتخار این را داشتم که لباس مقدس پاسداری را به تن کرده ودر کسوت یک پاسدار درطول دوران دفاع مقدس در جبهه ها ی حق علیه باطن حضور داشته باشم .همان افتخاری که امام خمینی دروصفش فرمود:« ای کاش من هم یک پاسداربودم.» اولین حضورم درجبهه به عملیات بیت المقدس باز می گردد، همان عملیاتی که به آزاد سازی خرمشهر عزیزمان انجامید و عملیات بیت المقدس 7 در منطقه شلمچه در تاریخ 22خرداد1367هم شد آخرین عملیات وحضورم در دوران دفاع مقدس .
اما د رحال حاضر هنوز افتخار آن را دارم که لباس پاسداری را به تن داشته ودر لوای پرچم مقدس کشور وتحت امر ولی مسلمین امام خامنه ای عزیزدر لشکر 25کربلا همان لشکر به یاد مانده از یاد گاران پر افتخار کشورم خدمت نمایم . در پی پیروزی که در عملیات غرور آفرین والفجر8توسط رزمندگان غیور اسلام به دست آمد وبه تصرف شهر استراتژیکی فاو وبه هم خوردن توان سیاسی –نظامی به نفع جمهوری اسلامی انجامید وهمچنین عدم تحمل ضربه سنگینی که بر پیکر دشمنان بعثی وارد شد ،رژیم بعث در بین طرفداران ودوستان خود منزوی شد وبرای جبران ناکامی به دست آمده از این شکست در عملیات والفجر 8 ،رژیم عراق تاکتیک جدیدی را اتخاذ کرد وبه موضع جدید تهاجمی روی آورد که به دفاع متحرک نامیده می شود .به همین جهت سعی کرد تا مشکلات پیش آمده رااز طریق این تاکتیک برای خود جبران نماید.
مهران در برابر فاو
صدام در تاریخ 27اردیبهشت 1365در منطقه مهران دست به تهاجم زد وشهر مهران وبرخی از ارتفاعات آن را تصرف کرد .صدام در طی مصاحبه های مکرری که انجام داد اعلام کرد که تصرف مهران در برابر تصرف فاو صورت گرفته است واعلام مبادله را هم داشت که درصورت پس دادن فاو مهران را پس خواهد دادیعنی اگر مهران را می خواهید باید فاو را پس بدهید . هر چند ارزش استراتژیکی وموقعیتی سیاسی ،نظامی واقتصادی فاو با مهران قابل مقایسه نبودو فاو از ارزش واهمیت بسیار بالایی بر خوردار بود ،اما دشمن بعث شهرمان را تصرف کرده وهمه تلاش نیروها این بود که این شهر را باز گردانند .فرمان امام خمینی (ره ) هم تکلیف بچه هارا روشن کرد ایشان فرمودند :«مهران باید آزاد شود »
لشگر 25 کربلا، قدرتمند و خط شکن و خط نگهدار است
به همین جهت باید مهران از دست دشمن رها می شد .از زمان حمله عراق تا تصرف مهران توسط نیروهای خودی ،یک ماه طول کشید .برای اینکه دشمن در منطقه تصرف شده زمین گیر شود ونتواند به اهداف خود دست یابد وخط پدافندی ایجاد کند،نیرو های لشکر 25 کربلا به علت نزدیکی وتوان بالا ماموریت یافتند تا منطقه را نا آرام کرده ودشمن را همان جا متوقف نمایند واجازه پیشروی به دشمن را ندهند .تا نیروها توان وآمادگی لازم را جهت باز پس گیری مهران واجرای عملیات کربلای یک داشته باشند .
از آنجا که نقش لشگر 25 کربلای مازندران در عملیات های کلیدی دوران دفاع مقدس بر کسی پوشیده نیست، توان بچه ها در لشکر 25 کربلا همان طور که امام خمینی (ره)، فرمودند،" لشگر 25 کربلا لشگری قوی و قدرتمند و خط شکن و خط نگهدار است»جزم شد تا با همت وارد عمل شده ودشمن رابه سرعت 2تا 3کیلومترجلوتر از مهران –ایلام ودهلران متوقف نمایند . در طول یک ماه بحث ،آماده سازی ،طراحی ومهیا نمودن مقدمات عملیات درروز سه شنبه 9تیر ماه 1365 اعلام شد که شب 10 تیر ماه 1365 در ساعت 22و30 دقیقه عملیات کربلای یک با رمز غرور آفرین یا ابالفضل العباس آغاز شد.
هدف لشکر 25 کربلا، تصرف ارتفاعات مهم قلاویزان بود.دشمن پس از اشغال مهران استحکامات وموانع زیادی در منطقه ایجاد کرده بود که این کار ما رابرای نیرو ها بسیار دشوار می کرد منطقه عملیاتی کربلای یک ، از جنوب به ارتفاعات قلاویزان ،از شمال به ارتفاعات نمه کلان کوچک ،از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان وپاسگاه مرزی بهران آباد واز شرق به جاده مهران –دهلران منتهی می شد.کربلای یک شامل جبهه وسیعی می شد که مقطعی از آن به عهده لشکر 25 کربلا بود .که با شش گردان دراین عملیات مهم نقش آفرینی کرد . هدف لشکر 25 کربلا هم تصرف ارتفاعات مهم قلاویزان بود .این وظیفه خطیر بر عهده نیروهای توانمند لشکر سپرده شد که در صورت دست یابی به ارتفاعات وتصرف آن به راحتی می توانستیم بر شهر مهران تسلط پیدا کرده وشهر آزاد می شد .مسئوولیت سنگینی بر دوش بچه ها ی لشکر بود ،زیرا ارتفاعات از ارزش نظامی بر خورد ار واز شاخص ترین ارتفاعت در این عملیات بود.برای همین کار به نیرو های ما سپرده شد .
مواضع دشمن در ارتفاعات شکسته شد
قرار گاه نیروی زمینی نجف اشرف به فرماندهی شهید نور علی شوشتری هم هدایت عملیات را بر عهده داشت. از آنجایی که ارتفاعات قلاویزان نقش مهمی در این عملیات ایفا می کرد ،برای یگان هایی که هر چه سریعتر به ارتفاعات دست یایند وآن را تصرف کنند جایز ه ای تعیین شد که در صورت پیروزی هر یگان خودرو های تویوتا ی سازمانی که بسیار هم مورد نیاز بود اهدا می شد . لشکر27 محمد رسول الله (ص)،لشکر علی ابن ابیطالب (ع)،لشکر ثار الله (ع)،لشکر 10سید الشهدا (ع)،لشکر 5نصر ولشکر 25 کربلابه فرماندهی سردار مرتضی قربانی در این عملیات حاضر شدند .وخوشبختانه به لطف خداوند در ساعات اولیه خطوط ومواضع دشمن در ارتفاعات شکسته شد وعملیات با موفقیت ادامه یافت وتمام لشکر ها وگردان های حاضر به مواضع واهداف از پیش تعیین شده دست یافتند . وکمر دشمن در کربلای 1 شکست .
کربلای 1،مهر باطل بر دفاع متحرک عراق
تیپ های شرکت کننده در این عملیات :تیپ یکم، تیپ پیاده شهید حاج حسین بصیر وتیپ دوم ،تیپ پیاده شهید محمد رضا اختری وگردان های حاضر در لشکر 25 کربلا شامل گردان حمزه سید الشهدا به فرماندهی سردار ذبیح الله نانوا کناری ،گردان یا رسوال الله (ص) به فرماندهی شهید علی اصغر بصیر ،گردان امام حسین (ع)به فرماندهی فتح علی رحیمیان ،گردان امام محمد باقر (ع)به فرماندهی شهید علیرضا بل باسی ،گردان قائم (عج)به فرماندهی شهید جعفر شیر تباروگردان مسلم ابن عقیل (ع)به فرماندهی سردار علی اکبر نژاد که اولین لشکری بود که توانست به اهدافش دست پیدا کند گردان حمزه سید الشهدا (ع) در این عملیات خط شکن بود وپس از گذر گردان های امام حسین (ع)وگردان یا رسول الله (ص)از موانع عبور وارتفاعات به تصرف در آمد تا اینکه پس از پیشروی به ار تفاعات 210قلاویزان رسیدند.در این عملیات که پس از 8الی 9روز به همت نیرو های اسلام به پایان رسید ،غیر از مهران بخشی دیگر از ارتفاعات جبل حمرین وقلاویزان وارتفاعات بلند منطقه آزاد شد .که با این کار هم مهران وهم جاده های مواصلاتی کامل ا از دید مستقیم دشمن رها وبا استقرار بر این ارتفاعات شهر های زرباطیه وبدره عراق در تیررس مستقیم ما قرار گرفت وموفقیت های زیادی هم حاصل شد . این عملیات مهر پایان وباطلی بر دفاع متحرک عراق بودونقطه امید وار کننده ای برای نیرو ههای خودی.
لشکر 25کربلا و80 مرد آسمانی
توان نظامی دشمن در مواجهه با نیروههای ما بسیار قوی بود .تیپ های کماندوئی ،زرهی ،مکانیزه ،تکاور،وگارد ریاست جمهوری که از توانمندی بالایی هم بر خوردار بودند درمقابل عزم وارده نیرو های اسلام زانو زده وبا تلافات سنگینی در این عملیات مواجه شدند .
لشکر 25 کربلا با افتخار 80شهید را در این عملیات تقدیم کرد .از فرماندهان شهید می توان به شهید محمد رضا عسگری فرمانده تیپ 2لشکر ،شهید علی اصغر بصیر فرمانده گردان یا رسول الله (ص)،شهید محمد یا امیر اسدزاده جانشین گردان ادوات ،شهید احمد نادعلی زاده معاون گردان ادوات ،شهید رحیم بردبار فرمانده گردان تخریب لشکر 25 کربلا وشهید حسینی مسئوول طرح و عملیات لشکر اشاره کرد که جایشان در بین مان بسیار خالی است .
ذکر چند خاطره
ما بخشی از نیاز های وتجهیزات نظامی خود رادر عملیات ها ازغنیمت های به دست آمده از دشمن به دست می آوردیم .در کل حساب 50 درصدی روی آن غنیمت ها باز می کردیم .که خیلی هم دشوار به دست می آمد .سلاح های آنها هم بیشتر سلاح های ضد زره ،موشک های خمپاره انداز 120و81میلیمتری و...بود که تقریبا با سلاح های ما هم خوانی داشتند .
در حین عملیات شهید حاج حسین بصیر فرمانده تیپ را در سلسله ارتفاعات قلاویزان ملاقات کردیم و بعد از احوالپرسی ودیده بوسی با آن اخلاق خوش وزیبا وبا روحیه اش به ما گفت :«بچه ها در شیار آن طرف تر بسیاری سلاح و خمپاره اندازهایی از دشمن باقی مانده ،بروید سراغشان »ما هم خیلی مسرور به راه افتادیم ورفتیم تا رسیدیم کلی خدا را شکر کردیم که همچین هدیه ای را برای ما مهیا کرده بود .
غنیمتی بود برا ی خودش . من در عملیات فرمانده محور ادوات بودم وشهید حاج حسین بصیر هم فرمانده لشکر بود .ما با هم بسیار در ارتباط بودیم .در جلساتی که بر گزار می کردیم وبرای عملیات برنامه ریزی می نمودیم همدیگر را بسیار می دیدیم .
ایشان چهره ای نورانی وروحانی داشتند ،همیشه ذکرخدا بر لبانش جاری بود با کلامشان به بچه ها نیرو وانرژی می دادند .کلامشان بسیار اثر گذار بود او الگوی من بوده وهمیشه در تمام زندگیم از بیانات وسفارشات ایشان بهره می برم .
امداد غیبی
در هر عملیاتی یک سری توفیقاتی بود که حاصل می شد ،که خارج از توان وظرفیت های بشری بود .در عملیات کربلای 1، یکی از بچه ها وهمرزمانم ، خاطره جالبی برایم تعریف کرد که بیشتر شبیه امداد غیبی بود .او می گفت:« روی یکی از تپه ها در ارتفاعات پرنده ای زیبا نشسته بود، نزدیک ش رفتم پرواز می کرد ومی نشست تقریبا 500 متری را همراهش رفتم وبه دنبالش بودم تا اینک در محلی نشست وشروع کرد به آواز خواندن نزدیکش رفتم .باورم نمی شد آنجا پیکر چند تن از بچه ها روی زمین بود .پرنده آمده بود تا ما را به پیکر دوستان شهید مان برساند .
حرف آخر
دلتنگی هایم بیشتر در خلوت هایم به سراغم می آید، آنجا که خاطرات وعکس ها را مرور می کنم وبر فرصت های از کف رفته حسرت می خورم .گاهی هم توفیق می شود وبا دوستان مان دور هم جمع می شویم، خاطرات ،یاد بچه ها وشهدا وشب های عملیات را زنده می کنیم .شهدا انصافا دارای اخلاص ودرجه تعبد وبندگی بودند که به آنچه باید دست یافتند ..ارزش ،بزرگی وعزت را برای کشور به ارمغان آوردند .آنها به حق یاران امام حسین (ع)بودند. من هم کم توفیق بودم ولیاقت نداشته واخلاص کمی هم داشته ایم که به خیل دوستان شهید مان نرسیدیم .ما مانده ایم وآنها رفتند .فقط امیدوارم در مسیر دوستان شهید مان بمانیم وبه سفارش امام خامنه ای در زنده نگه داشتن یاد وخاطره شهدا همواره گام بر داریم که اجرش کمتر از شهادت نیست .