چاپ دوم کتاب «در ستایش گفت‌وگو» به قلم خسرو ناقد، توسط موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، گفت‌وگو به منظور ایجاد تفاهم، طبیعی‌ترین و پربارترین بهره‌ای است که آدمی می‌تواند از ذهن خود ببرد. اما به کارگیری این طبیعی‌ترین کارکرد ذهن و استفاده از آن، خود هنری است که باید توانایی کسب آن را آموخت. نرم کردن خوی و مداومت و مدار شرط اول این کار است. اگر گفت و گویی، از همان آغاز به منظور متقاعد کردن «دیگری» صورت بگیرد، حتی اگر با تندخویی همراه نباشد، گفت‌وگونیست، جدل است، مناظره است که چیره شدن بر کسی در دلیل و خاموش گرداندن او، هدف است و غایت کار.

گفت‌وگورویدادی میان ذهنی است که دست کم میان دو تن اتفاق می‌افتد. گرچه داشتن زمینه‌ای مشترک با «دیگری»، گفت‌وگورا امکان پذیر می‌کند، اما داشتن زمینه‌ مشترک به معنای داشتن نظرهای مشترک نیست، بلکه هدف پی بردن به دیدگاه‌های «دیگری» است. در واقع، گفت و شنود تجربه‌ای مشترک است که نتیجه آرمانی آن، فهم جهان و معنای درک زندگی است.

ما در گفت‌وگو نه تنها دیگری، بلکه بیش از هر چیز خود را می‌نمایانیم و خویشتن خویش را می‌یابیم. گفت‌وگوبا «گفتن» نسبت دارد، و انسان با «گفتن» است که انسانیت خود را می‌آفریند. انسان دارنده «لوگوس»‌ است؛ اما لوگوس تنها به معنی عقل نیست، بلکه معنای نطق و سخن نیز در آن نهفته است. از این رو انسان نه تنها حیوان عاقل نیست، بلکه حیوان ناطق نیز هست و همین وجه تمایز انسان با دیگر جانواران است. پس با گفت‌وگوما مهم‌ترین وجه انسانی خود را بروز می‌دهیم، سخن می‌گوییم و خود را، انسان را، می‌آفرینیم. زیرا سخن گفتن بدون مخاطب ممکن نیست و مخاطب، زمانی مخاطب است که او نیز بتواند سخن بگوید و با ما به گفت‌وگونشیند، وگرنه فرقی میان او و شیء بی‌جان مانند سنگ نیست. پس ما در گفت‌وگو«من» خود را می‌یابیم و یا دقیق‌تر این که، خود را می‌سازیم.

اگر روزی روزگاری گذارتان به آلمان افتاد، حتما سری هم به شهر وایمار در شرق این کشور بزنید. از شهرهای بسیار زیبا و تاریخی اروپاست. البته نه به بزرگی و عظمت ابرشهرهایی چون برلین، پاریس یا لندن؛ اما فرهنگ‌شهر آلمان است. حتی چند سال پیش از این، یونسکو این شهر را به عنوان «نخستین فرهنگ‌شهر اروپا» برگزید. وایمار شهر کلاسیک‌های آلمان است، شهر ولفگانگ گوته و فریدریش شیلر؛ شهر فرانتس لیست است؛ آن‌جا که نیچه جان سپرد و جمهوری وایمار پا گرفت.

در وایمار سراغ پارک شهر را بگیرید. از پارک شهر تا میدان بتهوون راه چندانی نیست، یکی از میدان‌های زیبایی شهر است. در گوشه میدان بتهوون دو صندلی بزرگ به چشم می‌خورد که رو به روی هم قرار گرفته‌اند. یکی رو به شرق دارد و دیگری رو به غرب. هر دو صندلی را از یک قطعه سنگ خارا تراشیده‌اند؛ از یک جنس با رگه‌هایی از بلور نیلگون. جلوتر بروید! صندلی‌ها خالی است و شما را به نشستن و نظاره کردن دعوت می‌کند. نگاه کنید! درست در میان فرش خارا، میان دو صندلی، غزلی از حافظ نقش بسته است، با خط زیبای نستعلیق؛ و در دو سوی فرش دو قطعه شعر از گوته به چشم می‌خورد به زبان آلمانی. گویی که این دو بزرگ، دو از اغیار در این گوشه از جهان به گفتگو نشسته اند. میزبان گوته است که در وایمار ساکن است و میهمان حافظ.

این کتاب از سه فصل کلی تشکیل شده است. فصل اول با عنوان «فرهنگ» شامل عناوین زیر است: سفر رویایی گوته به مشرق زمین، اقبال شیمل، از سعدی تا سیمین، شاهنامه در آلمان، ترجمه‌ای شاعرانه از قرآن، قرآن و مسیحیان، صندلی‌های سنگی شهر وایمار، دیدار با «دیگری»، داستان زندگی زنان ده‌کوه، میرا و مهاتما.

فصل دوم کتاب «ادبیات» نام دارد که در برگیرنده عناوین زیر است: جهان و جهان‌بینی جمال‌زاده،‌ باد ما را خواهد برد، دلباخته مردمان کوچه‌های جهان.

فصل سوم هم «جامعه» نام دارد که شامل مطالبی با عناوینی که در ادامه می‌آیند، می‌شود: مدرنیسم غرب و روشنفکران سرزمین‌های شرق مسلمان، دریافت‌های گوناگون از دیانت اسلام، گهواره اسلام مدرن، از بحران هویت تا هویت کاذب، دستیار حقیقت؟، فرهنگ گفت‌وگوپادزهر خشونت.

در قسمتی از این کتاب در بخش «میرا و مهاتما» می‌خوانیم:

لحظه دیدار با گاندی فرا می‌رسد. مدلین در همان لحظه نخست چنان جذب شخصیت او می‌شود که در نامه‌ای به پدرش درباره گاندی می‌نویسد: «این چشم‌ها پدر، این چشم‌ها تمام چهره آدمی را نگاه می‌کنند و از میان آن عبور می‌کنند و به اعماق وجود نفوذ می‌کنند.» گاندی پنجاه و شش ساله، این بانوی جوان انگلیسی را «میرا» می‌نامد. میرا، در اسطوره‌ها و افسانه‌های هندی، زنی گاوبان است که برای یافتن «کریشنا» خداوندگار عشق و مهرورزی و بانی آیین عبادت عرفانی، زندگی دنیوی را ترک می‌گوید و در جست و جوی ندای آسمانی دل، به کوه و بیابان می‌زند. اینک مدلین انگار که میرا در اسطوره‌هاست. ساکنان آشرام او را «میرا بن» صدا می‌زنند: خواهر میرا. میرا به سرعت خود را با مناسبات اجتماعی و وضعیت سیاسی هند تطبیق می‌دهد و با آیین و آرمان‌های زاهدانه هندویان انس و الفت می‌گیرد. هنوز یک هفته از اقامت او در آشرام نگذشته است که گیسو کوتاه و سر برهنه از مو می‌کند و تصمیم می‌گیرد «سوگند تجرد» یاد کند. او با کار و شیوه زندگی زاهدانه و عبادت و مراقبه در آشرام هیچ مشکلی ندارد. کار با چرخ ریسندگی دستی را زود می‌آموزد و با امساک و خویشتن‌داری و ریاضت‌کشی، روزگار می‌گذراند....

چاپ دوم «در ستایش گفت و گو» با 294 صفحه، شمارگان 550 نسخه و قیمت 7 هزار و 500 تومان به بازار آمده است.