دوران مدرن با رنسانس آغاز شد، آنگاه که نویسندگان و هنرمندان و دانشمندان موفق شدند تا سلطه متحجرانه قرون وسطایی را که بنام دین و خدا بر مردم روا داشته می شد، کنار بزنند و با صدرنشین کردن انسان و ارج گذاشتن به اندیشه ها، آرزوها و تمایلات و تمنیات بشری، طرح دیگری برای زیستن براندازند. مدرنیته بر خودبنیادی خرد جزئی انسان استوار بود؛ خردی که در پی کشف حقایق متعالی عالم نیست، بلکه در جست و جوی رسیدن به حداکثر کامیابی در دنیاست.
امروزه باورها و افکار خرافی چنان بر ذهن بشر سایه افکنده است که به جرأت می توان گفت: دنیای کنونی نه دنیای علمی و آگاهانه است، بلکه یک جهان سرشار از تفکرات خرافی پیشرفته و سازمان یافته است. بخش عظیمی از روزنامه ها و مجلات غربی را طالع بینی و پیش گویی های غیر منطقی تشکیل می دهد و جالب این است که خوانندگان این گونه روزنامه ها و مجلات به مراتب بیشتر از خوانندگان روزنامه های علمی و ادبی است.
با تهی شدن دنیای غرب از معنویت و استغراق در مادیات و مادیگری، موج عظیم استقبال از معنویت جدید آغاز گشت، به طوری که در ایالات متحده آمریکا، تا سه سال پیش، نزدیک به 10 هزار فرقه به وجود آمد و از آن پس، با سرعتی دور از ذهن، تکثیر یافت. اغلب این فرقه ها با مبانی شرقی و فرهنگ آمریکایی پدید آمدند. این مکاتب(انسان گرایی الحادی)، هندوئیسم(انسان گرایی الهی) و عرفان مسیحی(خداگرایی انسان انگار) و عرفان های یهودی مبتنی بر انگاره های مصر باستان رواج یافتند.
دو مکتب عمده ای که می توان در چارچوب عرفان طبیعت گرا به تحلیل کشید، یکی عرفان بومیان آمریکا و آفریقاست که البته نظیر عقاید و مراسم آنها در پهنه وسیعی از جهان از استرالیا تا سیبری به چشم می خورد؛ این مکتب را به علت گزینش شیوه های توهمی برای شناخت و ارتباط با نیروی طبیعت با وصف وهمجو توصیف می کنیم.
مهم ترین باورهای مکاتب عرفانی طبیعت گرا عبارتند از: اعتقاد به خدا با پرستش ارواح نیاکان(زیرا به نیروی طبیعت پیوسته و نیک و بدشان در عالم تأثیرگذارند)، مناسکی در مددجویی از نیروهای طبیعی، عقیده به اشیایی که منبع نیرو هستند(مانا) و جانمندانگاری مظاهر طبیعی.
شامانتیسم
شامان کسی است که از قدرت جادویی برخوردار بوده و می تواند با نیروهای مؤثر بر طبیعت ارتباط برقرار کند و در مداوای بیماران و رفع مشکلات قوم خود و طالب روزی و افزایش برکت، آن نیروها را به کار گیرد. از آنجا که مهم ترین کار شامان ها شفای بیماران و حفظ حیات و رفع خطرات از مردم است، لازم است که خودشان به نوعی این مراحل را پشت سر گذارند، یعنی در حالت خلسه، مرگ توهمی را تجربه کنند و حیات مجدد را بچشند؛ حتی بعضی شامان ها در تجارب وهمی خود که آنرا برتر از تجارب واقعی می دانند، تکه تکه شده و دوباره اجزای بدنشان به هم می پیوندد.
در شامانتیسم، اعتقاد به اجنه ها و دیوها و ارواح که به اشکال مختلف(بیشتر به صورت حیوان) ظاهر می شوند و فقط شامان ها قادر به رؤیت آنها هستند، اصل بنیادی است و بنای این مرام یک سره بر این پایه بوده و بدون آن استوار نمی ماند. امروزه همین باورها منشأ پیدایش گروه هایی از جوانان، به ویژه در آمریکا شده است که خود را شیطان پرست معرفی کرده و به راستی در ظاهر و رفتار و کنسرت هایشان شیطان را مجسم نموده اند.
بی سبب نیست که امروزه شمار کتاب هایی که با عنوان روان شناسی و تعالی روح و ... منتشر می شوند و با شیوه های نوین به اصطلاح علمی خرافات را رواج می دهند، کم نیست؛ کتاب هایی مانند سفر روح که به زعم نویسنده، سیری است در جهان مادی معنوی و دیدار از طبقات مختلف برزخ با هیپنوتیزم و یا کتاب استادان بسیار زندگی های بسیار که در آنها با اصطلاحات به ظاهر علمی و با روش هیپنوتیزم، فردی را تا چندین نسل قبل به جهان باز می کردانند و مثلا تناسخ روح را اثبات می کنند.
این امر چندان عجیب نیست، آنجا که در پشت اسکناس های یک دلاری آمریکا، آرمی گرافیکی حک شده که متأثر از فرقه کابالای یهودی است و چون در بین این فرقه به ظاهر عرفانی یهودی که بنیانگذار فراماسونری غرب است، سیزده و سی و سه اعداد مقدسی هستند. تعداد ستاره های پرچم آمریکا نیز سیزده است. سیزده پر و سیزده شاخه زیتون در پشت اسکناس های یک دلاری تعبیه شده است.
بنابراین لذت گرایی، زرسالاری، نفی دین و شریعت، حس گرایی روش شناختی و تجربه گرایی معرفت شناختی و بسیاری از مقولات دیگر را می توان به عنوان مبانی و مدرنیته معرفی کرد.
عرفان پست مدرن، که مهم ترین مبلغ آن در غرب، «ماهاریشی ماهاش» است، نوعی از هندوئیسم به شمار می رود که با برخی از آموزه های بودیسم ترکیب و بنام مدیتیشن متعالی ارائه شده است، اما آموزه های ماورای طبیعی هرگز. از یک سو هندوئیسم و از سوی دیگر اومانیسم و سکولاریسم به عنوان مبانی این عرفان قابل طرح است.