فرشته نوبخت در جلسه نقد رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» گفت: یکی از نکات مثبت این رمان قصه‌گو بودن آن است. این نکته در روزگار ما یک ویژگی مثبت به حساب می‌آید؛ چون در حال حاضر با ضعف قصه‌گویی در آثار داستانی‌مان روبرو هستیم.

 

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی» نوشته سلمان امین‌ عصر شنبه 24 تیر با حضور فرشته نوبخت و نویسنده اثر در سالن اجتماعات فرهنگسرای شهر در پارک شهر برگزار شد.

نوبخت در این برنامه گفت: من از خواندن این رمان واقعا لذت بردم. مدت‌ها بود که می‌خواستم آن را بخوانم، ولی به دلایلی که یکی از آن‌ها نام کتاب بود، کتاب مرا پس می‌زد چون در اخبار رسانه‌های مختلف درباره شرکت‌های هرمی، بسیار می‌شنیدم و فکر می‌کردم که نویسنده می‌خواهد درباره این موضوع تکراری همان حرف‌ها را بزند. اما وقتی بالاخره رمان را خواندم، نظرم عوض شد. نویسنده از زاویه متفاوتی به موضوع نگاه کرده و عشق و دیگر مسائل را هم وارد بازی کرده است.

وی افزود: امین در این رمان روی نقطه‌ای دست گذاشته است و از جریانی اجتماعی نوشته است که به نظر نوعی خطر کردن است. چنین نگاهی و همچنین ادبی کردن چنین ماجرایی مستلزم یک نوع ویرانگری است. نویسنده باید چنین جریانی را لایه‌دار کند و به آن عمق ببخشد. شاید اگر نویسنده می‌گذاشت چند سال بیشتر از ماجراهای مربوط به شرکت‌های هرمی بگذرد، با کار راحت‌تری روبرو بود و مخاطب‌ هم راحت‌تر با رمانش روبرو می‌‌شد.

این منتقد در ادامه گفت: یکی از ویژگی‌های این رمان، تعلیق خوب آن است. نویسنده موفق شده است تعلیق خوبی را بر کارش حاکم کند و من مخاطب که مقدار زیادی از موضوع به دلیل نام کتاب، برایم لو رفته است، مشتاق خواندن کار بشوم. یکی از دستاویزهای نویسنده برای اعمال این تعلیق زبان است. با این که این کتاب، اولین تجربه رمان‌نویسی سلمان امین است، ولی در به کار گیری زبان موفق بوده است و لایه‌های طنز را هم در آن داخل کرده است. این رمان ممکن است از لحاظ ادبی، رمانی مانند «ناتوردشت» را به ذهن مخاطب متبادر کند، ولی یک نسخه امروزی شده از آن را و دیگر این که لحن طنز و منتقدانه راوی آن،‌ گویی می‌خواهد خشم او را از وضعی که در آن گرفتار شده، نشان بدهد که این موضوع هم تا حدودی ایجاد جاذبه می‌کند.

نویسنده مجموعه داستان «کلاغ» افزود: امین روایت قصه را خیلی خوب می‌شناسد و می‌توان گفت که یک قصه‌گوست. این عامل در این روزگار، امتیاز بزرگی برای یک نویسنده است چون در شرایطی هستیم که شاهد ضعف قصه‌گویی هستیم. یکی از نکات این رمان هم، قوت فضاسازی و صحنه‌پردازی آن است. بنابراین ناچاریم وقتی کتاب را می‌خوانیم، با آن همراه شویم. نویسنده جزئیات زیادی را در متن آورده و سعی کرده بازتابی از واقعیت‌های عینی جامعه را در رمانش منعکس کند که ضمن روایت، از چیزی هم نگذشته است.

نوبخت گفت: یکی از تعاریفی که از رمان داریم، این است که نمایاندن جریانی از زندگی است که روی زندگی انسان‌های زیادی تاثیر می‌گذارد و رمان قصد دارد همین تاثیرها را نشان می‌دهد. در این رمان سرگذشتی را از راوی می‌بینیم که شخصیت‌های دیگری هم در کنارش هستند و تا اندازه‌ای روایت می‌شوند اما حضورشان فقط تا حدی است که پیش برنده روایت سرگذشت راوی یا همان شخصیت عباس باشند. شخصیت‌های دیگر رمان تا حد چند دیالوگ باقی مانده‌اند و نویسنده از آن‌ها عبور می‌کند. در حالی که انتظار می‌رود از شخصیتی مانند لاله، اطلاعات بیشتری داشته باشیم، در زمینه او فقط به چند جمله خبری اکتفا می‌‌شود. گویی چنین شخصیت‌هایی فقط برای این که قصه را پیش ببرند،‌ در داستان حضور دارند.

وی گفت: به نظرم یکی از نقاط بزرگ ضعف کار در این است که پی‌رنگ قوی و استخوان‌دار ندارد و بزرگ‌ترین ضربه را از همین جا خورده است. «قلعه مرغی؛ روزگار هرمی»‌ سعی دارد که یک رمان واقعگرای اجتماعی باشد، اما در این ساحت موفق نبوده است. دلیلش هم این است که هسته اصلی رمان، عشق عباس به یک دختر است و رمان قرار است به بهانه شخصیت‌هایی که وارد آن می‌شوند، قضیه شرکت‌های هرمی را پیش بکشد و روابط انسانی را مطرح کند. وقتی این‌گونه وارد داستان شویم، این دو شخصیت چگونه می‌توانند رابطه فیمابین‌شان را بسط و گسترش بدهند. بنابراین المان‌هایی که نویسنده در پی ایجادشان است، جا نمی‌افتند. نویسنده به این روی، تا جایی پیش رفته که گاهی شیفته زبان و روایتی شده که خواسته از شخصیتش ارائه بدهد.