به گزارش خبرنگار مهر، وقتی می رسم استاد رفته است اداره ارشاد، جایی که 30 سال برایش کار کرده و عصر وقتی می پرسم اگر مزاحم نیستم بیایم. با خوشرویی از پشت امواج تلفن دعوتم می کند به گفتمانی از جنس ذوق،به رنگ عرفان و طعم آسمان.
علی اکبر اسماعیلی قوچانی 67 بهار را با رنگ و نسیم و خط و قلم گذرانده است. نخستین عنوان استخدامیش نگارش، بعد هنر آموز خطاط بوده و آنگاه در کتابخانه ها کلاس خوشنویسی می گذارد.
وقتی درس و مشق ابتدایی رادر قوچان سپری می کرده، مرحوم عبدالحسین توفیقی استاد خوشنویسی اش می شود و بعد که پایتخت نشین می شود، استادان سید حسن میرخانی، ابراهیم بوذری و مرحوم معصومه زنجانی بقیه فوت و فن نوشتن را به او می آموزند.
طلیعه های نور
در برای ورود و خروج خانم های تذهیب کار باز است. بانوی منزل هم سلامت را به گرمی کلام خدا پاسخ می دهد.
استاد مرا به نشستن در کارگاهی دعوت می کند که منیره اعظم رجبیان سرپرستی اش را برعهده دارد.
منیره می گوید:بیشتر از 40 هنرمند اینجا افتخار تذهیب کاری قرآن را برعهده دارند، او که تمام روز این جا و از 9 شب در کوهسنگی مشغول فعالیت هنری است؛ می افزاید: به صورت اتفاقی با کتابت این قرآن آشنا شدم، آمدم و ماندگار شدم، می پرسم دستمزد چقدر و از کجا می گیری؟، لبخند می زند که "قرآن حساب می کند".
و حرفی برای مسئولانی که حمایتتان نکردند چه طور؟ با صبوری می گوید:3 سال صبر کردیم، با هیچ مسئولی حرفی ندارم، قرآن خداست و به امید خداتمام می شود.
استاد حیاط خلوت خانه اش را کارگاه تذهیب کرده. پذیرایی را محل نگهداری اوراق تمام شده. ورودی ساختمان را محل نگهداری پارچه و اتاقکی را کارگاه نگارش آیات بزرگ این کتاب نفیس.
وقتی به مسجد محل می رود که آن جا کار را آغاز کند، می شنود: جا نداریم و مسئولان مسجد محله ای دیگر می گویند: باید اجاره بدهی.
حالا او مانده و دخترکانی که نقش و نگار زرین معجزه پیامبر را عاشقی می کنند و خودش. استادی با چشمی دردمند که او را از سربازی معاف کرده.
اسماعیلی ادامه می دهد:مدتی در اصفهان و کارهای تزئینات هتل عباسی با حضورخاور شناس فرانسوی پروفسور پوپ برعهده داشتم.
دهها اثر گرانمایه
استاد، فوق لیسانس افتخاری خوشنویسی دارد وصاحب35 جلد کتاب که 30 عنوان آن به چاپ رسیده است. از آثار وی می توان به جوامع الحکم، قرآن جیبی، خودآموز خوشنویسی، کلک خوشنویسی در مقام معلم، تجلی خوشنویسی در چهل حدیث رضوی و عناوین با ارزش دیگر اشاره داشت.
او کتابهای 114 بسم الله الرحمن الرحیم و 114 صلواتش را عشق می ورزد و نشانم می دهد. تابلوهای رنگ روغن، سیاه قلم و آثار لایه چینی اش گرداگرد این خانه انس چهره نمایی دارد.
انگار موزه ای است این منزل کهنسال که در و دیوارش با من شعری از دل می خواند.
استاد 4 فرزند دارد 2 دختر و 2 پسر.پسران اهل گرافیگ و چاپ سیلک و دختران مادر و خیاط.5 نوه هم به پدر بزرگ مهربان و هنرمندشان افتخار می کنند.
چندی پیش، استاندار به دیدارش می آید با هیئتی همراه.6 مسئول به او قول مساعدت می دهند و می روند.
استاندار تهران هم ناشناس می آید و هنرمندی اش را ستایش می کند. ماحصل این آمدنها می شود تیتر دروغین برخی روزنامه ها که نوشته اند این قرآن به آستان قدس هدیه می شود. همین.
اسماعیلی اینها را می گوید و می افزاید: تکذیبیه ندادم اما آرزو می کنم این اثر نفیس درزادگاهم باشد؛ قوچان. استانداری مرا به ارشاد حواله داد و من هم که کفش آهنی ندارم.
او که یک بار پیش از این نیز کتابت این قرآن را آغاز کرده اما پارچه های نامرغوب کار رانیمه می گذارد پس از بازنشستگی و ازعید غدیر سال 88 دوباره نیتی نومی کند. ازهیج جا بودجه ای نمی گیرد واکنون در نیمه راه قرار دارد.
هر برگ 2 میلیون تومان
هر برگ از این قرآن زیبا، دو کیلو نیم وزن و دو ونیم در یک و 75 سانتی متر اندازه اش می شود. برای اتمام کار 600 برگ لازم است. استاد هر سوره را با یک مدل بسم الله کتابت کرده و هر جز رادر 20 صفحه به اتمام می رساند که به همین دلیل شاید به تعداد صفحه ها افزوده شود.
استاد اظهار می دارد:هر برگی که تمام می شود،2 میلیون تومان خرج برمی دارد، یادم می آید کسی از روئسا گفته بود کجای این قرآن نفیس است و من پیغام دادم اگر کسی تنها یک برگ پارچه اش را بسازد 10 میلیون می خرم، الان هم روی حرفم هستم.
هر جز این کتاب عزیز، یک نوع تذهیب دارد. استاد از سال 50 دوست داشته چنین اثری را کتابت کند.
می بینم او کار عکس هم انجام می داده.عکسهای سیاه و سفید را رنگ آمیزی می کرده و می فروخته. اما حالا آن قدر اثر خوشنویسی دارد که به قول خودش اگر بچیند تا حرم مطهر می رسد.
استاد آرزو دارد بسم الله های هر سوره بالای صفحه قرار بگیرد همان گونه که تا به حال انجام شده. او عنایت خداوند در به ثمر نشستن این آرمان را شاهکار توصیف می کند.
ناامید از مسوولان
می گویم حرفی ناگفته به مسوولان بگویید. با نامرادی پاسخ می دهد: از آنها نا امیدم، فایده ای ندارد.
علی اکبر اسماعیلی دهها نمایشگاه از مشهد تا آستارا و از آن جا تا کرمان بر پای داشته است.
وی همچنین در لندن، اسلام آباد و لاهور پاکستان، ترکیه، سوریه و اخیرا در بلغارستان بیننده ها را مدهوش آثار زیبای خوشنویسی خویش ساخته است.
او یادآور می شود: در بلغارستان به دانشگاه هنر دعوت شدم وقتی راس ساعت برای سخنرانی حاضر شدم همه برای وقت شناسی یک ایرانی مسلمان کف زدند، بعد که برایشان با قلم و مرکبی اثری نگاشتم آنها دنبال بقیه ابزار کارم بودند و متعجب از این که تمام لوازم من همین است.
وی به رهبری مذهبی در آن کشور که از تبلیغ اسلام توسط هنر استاد نگران بوده است؛ می گوید: ما تمام ادیان الهی و پیامبرانش را قبول داریم اما پیامبر ما دین را کامل و شما در نیمه راهید.
استاد می افزاید: دو برگ از این قرآن را به آن نمایشگاه برده بودم و می دیدم که مثل امام زاده ای دورش می چرخیدند.
وی هنر خوشنویسی را منحصر به فرد و مقدس می داند و می افزاید:مردم این مهم را درک نکرده اند و گرنه همه دنبال این هنر می رفتند،من نقاشی هم می کنم اما فقط زیبایی کار برای من و بازدید کننده می ماند اما در نگارش، بایستی بهترین مطلب را انتخاب و با مطالعه نوشت، خط نوعی آموزگار است.
وی داشتن سواد و دانستن نقاشی را دو اصل مهم در خوشنویس شدن ذکر می کند و به نوجوانان و جوانان توصیه دارد: به کاری بپردازید که علاقه اش را دارید و از دین خارج نشوید.
یک آرزوی کوچک
باید از او خداحافظی کنم. ای کاش کسی، هنر دوستی، مسوولی بیاید و استاد سپید موی خطه خط را به آرزویش شاد کند. میدانی از شهر که نماد "الله اکبر" دست ساخته او آذینش سازد. همین.
...........................
گزارش: عزت خیابانی