مدرس فلسفه علم دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات با تاکید بر آشنایی دانشجویان علوم انسانی با فلسفه علم گفت: ناآشنایی این دانشجویان با فلسفه علم می‌تواند به سطحی شدن علوم و محدود شدن هر چه بیشتر آنها به پژوهش‌های میدانی پراکنده بیانجامد.

هادی صمدی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره ایجاد کرسی‌های فلسفه علم در دانشگاه‌های غربی گفت: هرچند فلسفه‌ علم در نیمه نخست قرن نوزدهم به ‌عنوان رشته‌ای مستقل از معرفت‌شناسی در انگلیس شکل گرفت، اما نخستین دپارتمان‌هایی که به شکلی مستقل از فلسفه با عنوان «تاریخ و فلسفه‌ علم» شکل گرفتند به بعد از جنگ دوم جهانی مربوط می‌شوند که از آن جمله می‌توان به گروه تاریخ و فلسفه‌ علم در دانشگاه ملبورن استرالیا اشاره کرد که در سال 1946 تاسیس شده است.

این نویسنده و مترجم به ورود فلسفه علم در ایران اشاره کرد و گفت: در ایران رشته فلسفه علم در مقطع کارشناسی ارشد در دهه 1370 به همت دکتر مهدی گلشنی در دانشگاه صنعتی شریف و در مقطع دکتری در سال 1386 در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی به همت دکتر موسی اکرمی تاسیس شده است.
 
وی با بیان اینکه «بسیاری از مجادلاتی که درباره علم در جامعه شکل می‌گیرد ریشه‌ در فلسفه علم و عدم توافق درباره‌ ماهیت علم دارد» گفت: به عنوان نمونه می‌توان به دو بحث «طب جایگزین» و «علم دینی» در کشور اشاره کرد که طی چند سال گذشته محل اختلاف در فضای آکادمیک ایران بوده است.
 
صمدی توضیح داد: در سال‌های اخیر این سوال شکل گرفت که آیا هومیوپاتی رشته‌ای علمی همپای طب رایج است؟ پاسخ‌های مثبت و منفی به این پرسش پیامدهای عملی قابل توجهی دارد. پاسخ مثبت این انتظار را برای طرفداران هومیوپاتی ایجاد می‌کند که بخشی از برنامه آموزش پزشکی در دانشکده‌های پزشکی به هومیوپاتی تعلق گیرد و فعالان مشغول در این حیطه، همپای پزشکان طب رایج حق طبابت تاسیس مطب داشته باشند. در مقابل پاسخ منفی این شبهه را ایجاد می‌کند که آیا پزشکی رایج با طرد ناموجه روش‌های درمانی جایگزین، بیماران نیازمند را از خدمات درمانی احتمالی محروم نمی‌کند؟ پرداختن به این سوالات در سطحی بنیادی‌تر به مجادلاتی درباره ماهیت علم بازمی‌گردد که مورد مطالعه فیلسوفان علم قرار می‌گیرد.
 
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، علم دینی را یکی دیگر از ساحت‌های فلسفه علم دانست و گفت: درباره علم دینی نیز پرسش‌هایی مطرح است که پاسخ‌ به آنها را در فلسفه علم می‌توان پی‌ گرفت. رابطه علم و دین با یکدیگر، امکان اطلاق صفت دینی به علوم طبیعی و انسانی، چیستی رابطه میان واقعیت و ارزش و همچنین امکان به مخاطره افتادن عینیت علم توسط علم دینی از جمله مباحثی است که فیلسوف علم به آن‌ها می‌پردازد.
 
وی افزود: در حالی‌ که اندکی از موافقان و مخالفان امکان‌پذیری علم دینی در کشور به مباحث فلسفه علم در این حوزه توجه دارند، اما بسیاری از آنان بدون مطالعه کافی در متون متاخر فلسفه علم و در نظر گرفتن پیامدهای مباحث مطرح در آن متون برای دعاوی خود، به بحث درباره امکان یا عدم امکان علم دینی می‌پردازند. کما اینکه در بحث درباره جایگاه علومی مانند هومیوپاتی و انرژی‌درمانی، بسیاری از کسانی ‌که بر له یا علیه آنها سخن می‌گویند به مباحث فلسفی پایه توجه ندارند و به‌عنوان مثال نمی‌توانند وجوه علمی و فن‌شناسانه طب را از یکدیگر تمیز دهند، درحالی که تمایز علم و تکنولوژی بسیار محل بحث فیلسوفان علم بوده است.
 
صمدی یادآوری کرد: عمده افرادی که در ایران به مباحث فلسفه علم علاقمند می‌شوند دانشجویانی هستند که از رشته‌های فیزیک، مکانیک، ریاضی، و برخی رشته‌های مهندسی در مقطع کارشناسی فارغ‌التحصیل شده‌اند. طی چند سال گذشته از میان ده‌ها دانشجویی که در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه علم ثبت‌نام کرده‌اند، تنها چند نفر را می‌شناسم که فارغ‌التحصیل کارشناسی در رشته‌های علوم انسانی باشند. این درحالی است که ابهام‌های موجود در پارادایم‌های رایج رشته‌هایی مانند روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و اقتصاد به دلیل پیچیدگی بسیار زیاد حیطه‌های مورد مطالعه آنها بیش از فیزیک و شیمی است.
 
وی افزود: ناآشنایی دانشجویان رشته‌های علوم انسانی با فلسفه علم می‌تواند به سطحی شدن علوم و محدود شدن هر چه بیشتر آنها به پژوهش‌های میدانی پراکنده‌ای بیانجامد که رابطه آنها با یکدیگر در هاله‌ای از ابهام است.
 
صمدی در پایان گفت: در دهه‌های گذشته کمبود متخصصان فلسفه علم امکان گنجاندن دروسی مانند «تاریخ و فلسفه روانشناسی»، «تاریخ و فلسفه جامعه‌شناسی»، «تاریخ و فلسفه اقتصاد» و «تاریخ و فلسفه فیزیک»، «تاریخ و فلسفه ریاضیات» را در برنامه درسی دانشجویان ناممکن می‌ساخت. اما در حال حاضر با فارغ‌التحصیلی صدها دانشجوی ارشد و ده‌ها دانشجوی دکتری چنین امکانی، دست‌کم برای دانشگاه‌های بزرگ کشور فراهم است هر چند هنوز در مواردی که چنین دروسی ارایه می‌شوند کمتر اتفاق می‌افتد که تدریس به متخصصان سپرده می‌شود.