این همان راه خدا و معرفت است که هر امام، مبیّن آن است؛ بلکه نفس خودِ امام صراط است براى تابعین، تا پیروان از راه نفس او همان راهى را روند که خود رفته است. و چون نفس امام نزدیکترین راه به سوى خداست پس امام صراط مستقیم است که حقّاً از مو باریکتر و از شمشیر برّندهتر است.
طهرانی می گوید که قرآن داراى دو مرتبه است: یک حقیقت قرآن، و یک ظاهر قرآن. ظاهر قرآن همین است که قرائت مىشود و معانى ظاهرى آن درک مىگردد؛ هر کس علم و تقوایش بهتر باشد به مرتبه عالىترى از آن مىرسد و معانى عمیقترى را مىفهمد.
و سپس می افزاید: أئمّه أطهار علم بر حقائق قرآن دارند، و نفس شریف آنها در عوالم توحید و صفات و أسماء و کیفیّت نزول ملائکه و تقدیرات و تدبیرات عوالم به دست آنها راه داشته و متحقّق به آن معانى هستند؛ بنابراین آنها حقیقت قرآنند.
ایشان در ادامه با خاطر نشان کردن این نکته که روایات بسیار زیادی در باب تأویلات قرآن وارد شده است که منظور تأویلات قرآن درباره اهل بیت و دشمنان ایشان است، به روایتی از حضرت امیرالمومنین اشاره می کند که فرمودند: «قرآن بر سه بخش نازل شده است: یک بخش از آن درباره ما و درباره دشمن ماست، و یک بخش دیگر در سنّتها و مثال هاست، و بخش سوّم در واجبات و احکام است.»
تفسیر صراط مستقیم
علامه طهرانی سپس در تفسیر کریمه شریفه: (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) روایتی را از حضرت صادق علیه السّلام نقل می کند که فرمودند: «صراط مستقیم و راه راست که در آیه اهدنا الصراط المستقیم وارد است، طریق به سوى معرفت خداست. و آن صراط بر دو گونه است: صراطى است در دنیا، و صراطى است در آخرت. امّا آن صراطى که در دنیاست، عبارت است از امام واجب الإطاعة؛ هر کس وى را شناخت و در دنیا از او پیروى نموده، در سایه هدایت او آرمید و به گفته او عمل کرد، از آن صراطى که عبارت است از پل و جسرى بر روى جهنّم عبور خواهد نمود. و هر کس وى را در دنیا نشناخت، گامش در وقت عبور از صراط در آخرت مىلغزد و در آتش دوزخ سقوط مىنماید.»
ایشان می افزاید: بنابراین معنى اخبارى که مىفرماید صراط در این آیه مقصود صراط على بن أبىطالب و یا نفس مقدّس او یا أئمّه صراط مستقیمند خوب ظاهر مىشود. و در روایت دیگرى است: «ما فقط، صراط مستقیم مىباشیم!» و در بعضى از احادیث است که: «صراط، خود أمیرالمؤمنین علیه السّلام است.»
تأویل آیه وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزان
علامه طهرانی در تأویل آیاتی از قرآن روایتی را از حضرت امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه مبارکه وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزان از «تفسیر قمی» نقل می کند که حضرت فرمودند:
«مراد از آسمان، رسول خداست که او را بلند مرتبه داشته و به سوى خود برد؛ و مراد از ترازو و میزان، أمیرالمؤمنین علیهما صلوات الله است که او را بر خلقش قرار داد.
گفته شد: مراد از ألّا تطغوا فى المیزان چیست؟! فرمود: آن است که عصیان امام را مکنید!
گفته شد: مراد از و أقیموا الوزن بالقسط چیست؟! فرمود: آن است که امام را به عدالت برپا دارید!
گفته شد: مراد از و لا تخسروا المیزان چیست؟! فرمود: آن است که از حقّ امام کم نگذارید، و به وى ستم روا مدارید!»
و می افزایند: در تفسیر کریمه شریفه: وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَة فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئا، از حضرت صادق علیه السّلام روایت است که: چون از او راجع به این آیه سؤال شد، فرمود: «ایشانند انبیاى فرستاده شده از جانب خداوند، و اوصیاى انبیاء.»
چرا صراط مستقیم تأویل و تفسیر به أمیرالمؤمنین علیه السّلام شده است
مؤلف انوار الملکوت در ادامه با بیان اینکه نظایر این آیات از آیاتى که تفسیر و تأویل به أئمّه طاهرین و أمیرالمؤمنین شده است در قرآن مجید بسیار است، براى روشن شدن این مطلب (یعنى صراط مستقیم و میزان که تفسیر به أمیرالمؤمنین علیه السّلام شده است) مقدماتی را توضیح می دهد که:
مقدّمه اوّل آنکه: الفاظى که در لغت وضع شده است آنها داراى معانى کلیّه هستند، نه آنکه معنى آنها خصوص فردى خاصّ باشد؛ مثلًا لفظ «چراغ» را که وضع کردند براى یک معنى کلّى بود که عبارت است از موجودى نورانى که در تحت خود موجودات ظلمانى را روشن مىکند. [حال اعم از چراغ فتیله ای، چراغ نفتی، چراغ برقی و...] لفظ «میزان» نیز اینطور است. میزان یعنى ترازو و آلت سنجش، پس میزانیّه لفظ عامّى است و میزان سنجش هر چیز متناسب با خود اوست. میزان سنجش آب غیر از حرارت، و میزان سنجش ضربان قلب غیر از ترازوى هیزم کشى است. اگر بخواهیم محبّت را اندازه بگیریم و مقدار آن را با میزانیّه صحیحى در افراد معیّن کنیم چه میزانیّهاى لازم است و باید به چه شکلى بوده باشد؟ اگر بخواهیم خضوع و خشوع و عبودیّت و تقوى و صدق و غیرت و حمیّت و ایثار و انفاق و جهاد و شجاعت و فناى از هستى مجازى و بقاء بوجود حقّ و تجلّى اسماء و صفات و درجه معرفت را اندازهگیرى کنیم هر یک از آنها چه میزانیّهاى لازم دارد و به چه شکل باید بوده باشد؟ پس از آنکه دانستیم میزانیّه هر چیز حتماً باید متناسب با خود او بوده باشد.
مقدّمه دوّم آنکه: در آیات قرآن و أخبار ائمّه طاهرین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین وارد است که: در دنیا خدا میزانى براى أعمال قرار داده، و در آخرت نیز اعمال را توزین مىکنند؛ ولیکن در هیچ آیه و خبرى دیده نمىشود که ترازوى اعمال در یک کفّهاش حسنات و در کفّه دیگر بدی ها و سیّئات است. بلکه آیات و اخبار دلالت دارد بر آنکه حسنات داراى ارزش و ثقل بوده و سیّئات بىارزش و بىثقل است؛ و در آن عالم ربوبى آنچه دست را مىگیرد حسنات است، و سیّئات در آنجا تاب مقاومت و ایستادگى ندارد. کسى که اعمال نیکوى او زیاد باشد میزان او سنگین، و کسى که کم باشد سبک است؛ و سیّئات موجب سبکى میزان مىگردد: وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُون.