به گزارش خبرگزاری مهر، "ونیامین پوپوف" در مطلبی تحت عنوان "اسلام گرایان در قدرت" در روزنامه «نزاویسیمایا گازتا»، می نویسد: گرایش افزایش نقش اسلام سیاسی در زندگی بین المللی در شرایط جاری مشخص شده است. این پدیده برآیند عوامل متعددی است که میتوان در این میان به دو عامل اساسی و اصولی اشاره نمود. عامل اول، شکست کامل ارتشهای سه کشور عربی مصر، سوریه و اردن در سال 1967 از دست کشور کوچک اسرائیل است. در آن زمان در میان نخبگان معنوی و فکری عربی این دیدگاه گسترش یافت که این شکست تحقیرآمیز نتیجه آن است که عرب ها از خدا رو گردانده و سعی میکنند نظریات وارداتی ضد الهی سوسیالیسم، عرب گرایی، ملی گرایی و امثال آنها را پیاده کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که تنها در مسیر بازگشت به ارزش های بنیادین دین اسلام میتوان تمدن نیرومند گذشته عربی و اسلامی را احیا کرد.
در ادامه این مطلب آمده است: در سال 1979 انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست و بعد از آن تحولات در افغانستان اتفاق افتاد. اوایل قرن 21 در ترکیه حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید. باید پیروزی جریان اسلامی در مالزی، موفقیت جنبش حماس در انتخابات آزاد در منطقه خودگردان فلسطین و بالاخره پدیده "بهار عربی" و قبل از همه انقلابهای تونس و مصر را ذکر کرد.
مهمترین عامل دوم، سرنگونی حکام غربگرایی است که سعی میکردند با توسل به روش های استبدادی این کشورها را به غرب نزدیک بکنند. اکنون واضح و روشن شده است که نیروهای اسلامگرایی که به قدرت میرسند، سعی خواهند کرد الگوی توسعه خود را پیدا کنند که البته این امر مانع از برقراری مناسبات آنها با کشورهای غرب نمیشود.
گازتا در ادامه مطلب می نویسد: تحولات عمیقی که بر روی موج بهار عربی در کشورهای خاورمیانه صورت پذیرفت، باعث شکلگیری ساختار جدید سیاسی این منطقه گردید. بر اساس تجزیه و تحلیل اوضاع جاری مصر، تونس، مراکش و کشورهای عربی دیگر میتوان استنباط کرد که چهار گروه مهم وارد پیش صحنه سیاسی شدهاند:
- جنبشها و سازمانهای معتدل اسلامگرایی که طرفدار به روز آوری جامعه هستند ولی ضمن رد الگوی غربی ترجیح میدهند این روند را بر اساس ارزشها و احکام اخلاقی اسلام پیش ببرند.
- گروههای رادیکال اسلامی (سلفیون) که هدف برقراری نظام دولتی اسلامی بر اساس شریعت را مطرح مینمایند.
دو گروه دیگر میتوانند غیر مذهبی نامیده شوند زیرا برقراری دولت بر مبنای دینی را رد میکنند. گروه اول شامل ارتش و سرویسهای وابسته به ارتش است در حالی که مجموعه نیروهایی که مبتکر حرکات انقلابی علیه رژیمهای خودکامه شدند (طیف وسیع محافل لیبرال و دموکراتیک و به خصوص جوانانی که بیش از نیمی از جمعیت کشورهای عربی را تشکیل میدهند)، گروه دوم را تشکیل میدهند.
ونیامین پوپوف در بخش دیگری از این گزارش آورده است: در حال حاضر اوضاع منطقه همچنان پیچیده و متغیر است. جهتگیری توسعه اوضاع و چگونگی حکومتهای آینده به تناسب نیروها بین چهار گروه مذکور بستگی خواهد داشت. از جمله ویژگیهای اوضاع این است که ممکن است بین این جریان ها ائتلافهای موقت تشکیل شده و از هم بپاشند و نیز اینکه شرکت کنندگان در این روند گاهی بر اساس منافع مقطعی خود رفتار مینمایند.
وی می نویسد: اکثر تحلیلگران سیاسی بر این اعتقاد هستند که قطار بهار عربی که از تونس و مصر حرکت کرد، احتمالاً کشورهای دیگر را هم در خواهد نوردید. در این شرایط برقراری گفتگو با نیروهای جدید اصلاح طلب اسلامی برای ما فوق العاده مبرم و حیاتی است زیرا جدا کردن اسلام خارجی از اسلام داخلی کار بسیار دشواری است.
به عقیده نویسنده ارزیابی درست اسلامگرایانی که هم اکنون به قدرت می رسند، از اهمیت کاربردی برخوردار میگردد.
این نویسنده می نویسد: شرایط زندگی باعث میشود که آنها از افراط و تفریط دست کشیده و قبل از همه به مسائل توسعه اجتماعی و اقتصادی و ارتقای سطح بهروزی مردم بپردازند. این اسلامگرایان اصلاح طلب در آینده بیش از پیش از سلفیون رادیکال که زورگویی تبلیغ میکنند، فاصله خواهند گرفت. افراطیون عضو جنبشهای اسلامی، تنها چند صدم درصد تعداد جمعی مسلمانان را تشکیل میدهند. از همین رو است که همکاری با اصلاح طلبان اسلامگرا جوابگوی منافع روسیه است، زیرا هر دو طرف به منزوی کردن افراطیون علاقمند هستند.