به گزارش خبرنگار مهر، کرمان زمین در یکی از روزهای سال 1312 شاهد تولد کودکی بود که سالها بعد به یکی از چهره های خدوم و تاثیر گذار کشور تبدیل شد و چنان در آسمان کویر درخشید که مایه افتخار و فخر هر کرمانی و ایرانی است.
کرمان هر چند شاهد طلوع چهره های برجسته ادبی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی و اجتماعی طی دوران معاصر به بوده است که همچون زنجیری طلایی دوران درخشان گذشته این سرزمین کهن را تاکنون ادامه داده اند اما در این میان چهره ای علمی و سیاسی همچون حجت الاسلام دکتر محمد جواد باهنر همچون خورشیدی تابان می درخشد.
شهید باهنر نماد و اسوه ای از خصوصیات مردمان کرمان است، سخت کوش، متدین، ولایتمدار، صبور و دارایی منشی بلند و دور اندیش. وی در یک خانواده پیشه ور و با زندگی ساده متولد شد اما از کودکی تشنه آموختن بود به دلیل اینکه در آن زمان امکانات تحصیل محدود بود وی مراحل ابتدایی آموزش خود را در مکتب گذراند و در پنج سالگی آموختن معارف دینی را آغاز کرد و در نهایت دروس حوزوی و دینی خود را با راهنمایی آیت الله حقیقی از علمای کرمان در مدرسه معصومیه کرمان ادامه داد.
وی که همزمان با آموختن معارف اسلامی تحصیلات آکادمیک خود را نیز پیگیری می کرد پس از کسب دیپلم برای ادامه تحصیل در سال 32 به قم رفت در محضر عالمانی از جمله امام خمینی(ره)، آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی به ادامه تحصیل پرداخت.
شهید باهنر و شهید رجایی
شهید باهنر دروس حوزوی را در محضر مراجع تقلید طی کرد
شهید باهنر در یادداشتی در خصوص دوران تحصیلش در قم می گوید: " سال اول اقامتم در قم، در مدرسه فیضیه سکونت داشتم و توانستم «کفایه و مکاسب» را خدمت چند تن از استادان آن روز، مرحوم آقای مجاهدی و آقای سلطانی و دیگران، تمام کنم. از سال 33 به درس خارج رفتم، اساتید ما در درس خارج، عمدتاً رهبر بزرگوارمان آیهت الله العظمی امام خمینی بودند که ما اولین درس خارج درس فقه و درس اصول را از محضر ایشان استفاده کردیم و تا سال 41 ، یعنی بیش از 7 سال، در خدمت ایشان بودیم، در مدت دو سال محضر درس ایشان را درک کردم. هنوز هم بسیاری از یادداشتهای درس آن روز به عنوان یادگار، ذخیره علمی خوبی برای ما باقی مانده است.
همچنین، سر درس مرحوم آیت الله بروجردی که درس فقهی بود، حاضر میشدیم. با اینکه به خاطر مرجعیت ایشان و گستردگی درس، از نظر شاگردان، کلاس صورت خاصی پیدا کرده بود، ولی تا پایان سال 40 که سال فوت ایشان بود، درس ایشان را ادامه دادیم، استاد دیگر ما، علامه طباطبایی بود که درس فلسفه «اسفار» را مدت شش سال در خدمت ایشان خواندیم، از درس تفسیر ایشان نیز استفاده کردیم. یادم هست، اولین روزهایی که درس تفسیر را شروع کردند، ابتدا درس میگفتند، سپس مطالب در جمع طلاب مورد بحث قرار میگرفت، بعد از رفع اشکالات، درس را مینوشتند که بعدها به صورت «المیزان»، دوره تفسیر عالی درآمد. ما از ابتدای سورةبقره به بعد در محضر ایشان بودیم و من یادداشتهای فراوانی دارم که خاطره پرباری از آن دوران است.
در آن دوران، درس امام پر شور بود، چون ایشان عمدتاً به تربیت طلاب میپرداختند و معروف بود، طلبههایی که میخواهند بیشتر درس بخوانند و اهل فکر و تحقیق و کار هستند، در درس ایشان شرکت میکنند. و امروز، عمده کسانی که به صورت علمای جوان شهرها یا ائمه جمعه یا افراد شورای عالی قضایی، فقهای شورای نگهبان و مسئولان روحانی و بنام مملکت و تعداد متنابهی از نمایندگان مجلس که سنشان مقداری بالاتر است (و) به انقلاب خدمت میکنند، همه، شاگردان آن روز امام هستند. ما بهترین خاطرات علمی و تحصیلی خود را از دوران 9 سالهای که در قم بودیم، داریم."
علاقه شهید باهنر برای ادامه تحصیل در دانشگاه
وی از جمله چهره های روحانی بود که از ابتدا در کنار درس حوزه و تعالیم دینی تحصیلات دانشگاهی را نیز پیگیری کرد و در رشته الهیات ادامه تحصیل داد و در نهایت موفق به کسب دکترای الهیات از دانشگاه تهران شد.
همراهی دروس حوزه و دانشگاه این چهره را به ستاره در دنیای معرفت و علم تبدیل کرد و از آن پس دوران درخشش شهید باهنر آغاز شد.
شهید باهنر که در آغاز فعالیتهای خود شروع به تالیف کتب دینی کرده بود در فعالیتهای دینی و فرهنگی نیز نقش گسترده ای آغاز کرد و در تاسیس موسسه های دینی و مذهبی و همچنین تالیف دهها کتاب نقش تاثیر گذار خود را ایفا کرد.
شهید باهنر در خصوص دوران تحصیلات دانشگاهی و کلاسیک که بسیار به آن اعتقاد داشت در گوشه ای خاطراتش می گوید: " در اولین سال ورودم به قم (سال 33 )، کلاس دوازدهم را به طور متفرقه امتحان دادم و دیپلم کامل گرفتم و بعد از مدتی در دانشکده الهیات به ادامه تحصیلات دانشگاهی پرداختم، ولی چون درسهای الهیات برای ما تازگی نداشت، ما اصولاً به تحصیلات قم ادامه میدادیم و هفتهای یکی دو بار در بعضی از دروس که لازم بود، به تهران میآمدیم و شرکت میکردیم.
حدود سال 37 بود که دوره لیسانس دانشگاه را تمام کردم، بعد از مدتی که در قم مشغول بودم، توانستم دوره دکتری را هم ادامه دهم. همچنین، یک دورةه فوقلیسانس امور تربیتی را در دانشکده ادبیات تهران گذراندم. ما همه علاقهمند بودیم که حوزةه قم، از نظر نوع مطالعات و مسایل طرح شده و همچنین، از نظر تحقیقات علمی، فکری و فلسفی تحرک جدید داشته باشد که خوشبختانه این نهضت از چند سال قبل شروع شده بود.
تالیفات دینی و فعالیتهای مذهبی و علمی
اولین جهش این حرکت، از طرفی توسط امام و از طرف دیگر، توسط علامه طباطبایی و شاگردانشان آقایان منتظری، بهشتی، مشکینی و دیگران بود. ما نیز به لحاظ اقتضای سنمان، در دورههای دوم درس این اساتید بزرگ شرکت کردیم و تقریباً، بعد از شش سال که از آغاز این حرکت میگذشت، به این جریان پیوستم. نهضت تالیف و تحقیق و ترجمه و کارهای مطبوعاتی تازه شکل میگرفت و ما به کمک چند نفر از دوستان، از جمله آقای هاشمی رفسنجانی و آقای مهدویکرمانی و عدهای دیگر از دوستان، مکتب تشیع را به راه انداختیم و از سال 36 سالنامه و بعدها فصلنامه منتشر کردیم که بعد از انتشار هفتمین سالنامه آنرا توقیف کردند و نکته جالب اینجا بود که آن روزها تیراژ کتابها بین 1000 الی 3000 بود، ولی وقتی ما اولین سالنامه را اعلام کردیم و قبوض مربوطه را فروختیم، (چون بودجه نداشتیم، از طریق فروش قبوض درصدد تهیه مخارج چاپ سالنامه شدیم) و مردم در هر صورت مقالات و نویسندگان را مشاهده کردند، به قدری استقبال شد که مجبور شدیم 10000 نسخه چاپ کنیم، و باز تقاضا به قدری زیاد شد که مجدداً 50000 نسخه دیگر منتشر کردیم. در آن روز تیراژ 15000 بسیار جالب و شاید واقعاً، بینظیر و به هر حال، جریان تازهای بود"
آغاز فعالیتهای انقلابی شهید باهنر
فعالیتهای دینی و علمی شهید باهنر وی را از شناخت جریانات تاثیر گذار دوران خود غافل نکرد و از سال 41 شهید باهنر رسما همکاریهای خود را با نهضت بزرگ انقلابی به رهبری امام خمینی (ره) را آغاز کرد و پس از تالیف مقاله های مختلف و سخنرانیهای تاثیر گذار در حسینه ارشاد و مسجد هدایت انجام می شد در نهایت پس از عکس العملش در خصوص فجایه رژیم طاغوت در حادثه فیضیه دستگیر شد.
خانه پدری شهید باهنر که تبدیل به موزه باهنر شد
برخوردهای اینگونه رژیم طاغوت در اراده شهید باهنر خللی ایجاد نکرد بطوریکه وی بارهای به زندان محکوم شد و حتی در سال 1350 رژیم که نمی توانست جلوی سخنرانی های وی را بگیرد مجبور شد این عالم را ممنوع المنبر کند اما شهید باهنر از فعالیتهای مجدانه خود برای مبارزه را طاغوت دست برنداشت.
وی در سال 57 و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام راحل به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی معرفی شد و دوران جدیدی از فعالیتهای دینی و علمی خود را آغاز کرد.
این مبارز شهید در دوران طاغوت در خصوص دوران مبارزات خود نیز حکایتهای جالبی را در خاطراتش بیان کرده است " در کنار این فعالیت، طبق عادتی که طلاب آن روز داشتند، ما هم به منبر میرفتیم و سخنرانی میکردیم. خاطرم هست، اولین بار که سال 37 توقیف شدم، مقارن با سالی بود که دولت ایران، اسرائیل را برسمیت شناخته بود. در آبادان، در منبری سخنرانی میکردم که شدیداً به این مسأله حمله کردم که توسط شهربانی آبادان دستگیر شدم، این اولین برخورد من با رژیم بود. آن روزها هنوز مسألة دستگیری روحانی بسیار نادر بود.
در سال 41 به تهران آمدم، چون در آن روزها، صحبت از این بود که نمایندهای از حوزه علمیه قم برای تبلیغات اسلامی به کشور ژاپن برود و بنده را پیشنهاد کرده بودند، به این منظور به تهران آمدم تا مقدمات کار را فراهم کنم. لازم بود که یک دوره زبان انگلیسی که زبان دوم آنها بود، ببینم. منتهی این سفر به علت مشکلاتی که پیش آمد، به تاخیر افتاد و به آغاز مبارزات روحانیت به رهبری امام بزرگوارمان در اواخر سال 41 منتهی شد. یعنی 6 الی 7 ماه از سکونت من در تهران گذشته بود که مبارزه آغاز شد. بهتر دیدم که در ایران بمانم و در جریان مبارزه همکاری کنم.
اوج مبارزات انقلابی
سال 42 که اوج مبارزات بود و واقعه خرداد در همان سال اتفاق افتاد، ما از آن تعداد روحانیونی بودیم که از قم اعزام شدند به شهرهای مختلف، تا محرم آن سال را به محرم حرکت و قیام تبدیل کنیم. من مامور شدم که به همدان بروم. دستور این بود که از روز ششم ماه محرم، سخنرانیها اوج بیشتری پیدا کند و مبارزه شدت گیرد، چون گفته بودند که نگذارید جلسات پرجمعیت شوند، اگر بخواهید از اوایل شروع کنید، قبل از اینکه مردم اجتماع کنند، شما را دستگیر خواهیم کرد. از روز ششم که سخنرانیها اوج گرفت. ظاهراً روز هفتم بود که ما دستگیر شدیم. هنوز حوادث 15 خرداد پیش نیامده بود که مردم اجتماع کردند و ما آزاد شدیم. و مجدداً به سخنرانیهایی که داشتیم ادامه دادیم. تا روز 12 محرم آن سال، همه جا این مسأله اوج گرفته بود وما به شدت تحت تعقیب بودیم که دوستان ما را مخفیانه به تهران فرستادند و در آنجا دستگیر نشدیم.
در پایان سال 42 که مصادف با سالگرد مدرسه فیضیه بود. (چون فروردین سال 42، رژیم به مدرسه فیضیه حمله کرد که مصادف بود با روز ولادت امام جعفر صادق (ع)، طبعاً بیستم اسفند سال 42 که روز وفات امام صادق بود، سالگرد حادثه مدرسه فیضیه نیز میشد.) به همین مناسبت، در بازار تهران در مسجد جامع سخنرانی برگزار کرده بودند و من مسئول اجرای سخنرانی آنجا بودم. طی سه شب که سخنرانی انجام میشد، اجتماع عظیمی گرد هم آمده بود که در آن سالها، در نوع خود بسیار جالب بود، شب سوم، پلیس زیادی به اتفاق سرهنگ طاهری معدوم که مسئول دستگیری من بود، به آنجا آمدند و بعد از دستگیری، مرا به زندان قزلقلعه انتقال دادند."
شهید باهنر اما پس از ممنوع المنبر شدن دست از مبارزات خود و همچنین فعالیتهای علمی نکشید و در کلاسهای درس خود در حوزه سخنرانی های آتشین بر علیه رژیم را ادامه داد و همچنین با ورود به آموزش و پرورش در راستای تالیف کتب دینی با جدیت بیشتر وارد عمل شد که نتیجه آن نیز تالیف دهها کتاب دینی شد.
شهید باهنر در این خصوص در مکتوباتش گفته است که "مسئله دومی که برایم پیش آمد، ادامه تحصیلات دانشگاهی بود و در دو رشته که قبلاً گفتم و دیگری خدمات فرهنگی، که دوستان روی آن تاکید فراوانی داشتند. ابتدا آیهالله دکتر بهشتی به آموزش وپرورش راه یافته بودند و سربندهای کار را در اختیار داشتند، همچنین، آقای دکتر غفوری در آنجا مشغول بودند، در حدود 7 الی 8 ماه گذشته بود که این مسأله به من نیز ارجاع شد و در جریان کار قرار گرفتم. قرار شد برای برنامهریزی تعلیمات دینی و نوشتن کتابهای دینی، به طور جدی کار کنیم. از اولین سالهایی که وارد آموزشوپرورش شدم با مشکلات فراوانی روبهرو بودم. دوستان مقدمات را فراهم کردند و من توانستم در قسمت برنامهریزی راه پیدا کنم.
خانه پدری شهید باهنر در محله شهر کرمان
جالب بود که ما در این فرصت توانستیم از بخشهای کوتاهی که در اول ابتدایی به عنوان مسائل دینی بایستی وارد شود تا آخرین سالهای تحصیلی دبیرستان، کتبهای تعلیمات دینی بنویسیم. وهمینطور، برای دورههای تربیت معلم و دیگر رشتههای تحصیلی که وجود داشت. این از فرصتهای جالبی بود برای ما و تاریخچة مفصلی دارد که حاکی از درگیریهایی است که در این رابطه با دستگاه داشتیم. ولی به یاری خدا موفق شدیم. مطالب کتابها و خود کتابها را بدون کوچکترین دخالت دستگاه، بنویسیم. مطالب آن کتابها حتی در بعضی از حوزههای مبارزاتی مخفی آن روز، به عنوان مطالب آموزشی، تعلیم داده میشد. مطالبی را که در دوره دبیرستان و راهنمایی گنجانده بودیم، نسبتاً تحرک خوبی داشت"
ساده زیستی و بصیرت خصوصیت بارز شهید باهنر
اما شهید باهنر در دوران پیروی انقلاب فعالیتهای پر رنگ تری را در بحش آموزش و پرورش و تالیف کتابهای درسی و دینی ایفا کرد.
شهید باهنر پس از پیروزی انقلاب در مسئولیتهای عضویت در شورای انقلاب، تنظیم مدارس، نهضت سوادآموزی، نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان، نمایندگی شورای انقلاب در وزارت آموزشوپرورش، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و وزارت آموزش و پرورش در کابینه شهید رجایی به نحو شایستهای انجام وظیفه کرد و بالاخره پس از انتخاب به عنوان نخستوزیر توسط شهید رجایی طولی نکشید که این دو یار دیرین و دو مبارز صدیق در هشتمین روز از شهریورماه 1360 با انفجار بمبی توسط عامل گروهک تروریستی منافقین خلق در آتش عشق الهی سوختند.
.............................
گزارش: اسما محمودی