به گزارش خبرنگار مهر، روایتها و داستانهای زیادی از زندگی شهدا و ایثارگران منتشر شده ولی واقعا برخی شهدا هنوز هم ناشناخته مانده اند و نسل امروز اطلاعات چندانی از این قهرمانان وطن ندارند. یکی از این شهدا شهید محمود کاوه است. شاید بهتر باشد روایت زندگی محمود کاوه را اینگونه آغاز کنیم. به قول معروف محمود بچه بازاری بود و بخشی از دوران کودکی اش را در کنار پدر در بازار مشهد گذراند. البته پدر محمود در دوران طاغوت برای مبارزات علیه رژیم شاه با چهره هایی مانند شهید هاشمی نژاد و حضرت آیت الله خامنه ای ارتباطات نزدیکی داشت و گاهی هم پسرش را با خودش به محفلهای سیاسی می برد.
مسئول محافظین بیت امام
مربی آموزش نظامی
مسئول عملیات سقز
مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا
فرمانده تیپ ویژه شهدا
فرمانده لشکر ویژه شهدا
اصابت گلوله به ناحیه شانه چپ مرداد ماه ۱۳۶۳ پاکسازی منطقه عمومی دارلک از توابع مهاباد
اصابت ترکش به ناحیه دست راست وسر بهمن ماه ۱۳۶۳ منطقه عملیاتی بدر
اصابت ترکش به صورت اسفند ماه ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی والفجر
اصابت ۱۲ ترکش نارنجک به ناحیه سر اردیبهشت ۱۳۶۵ منطقه عمومی حاج عمران عراق موسوم به تک حاج عمران
حال پس از گذشت بیش از 25 سال از شهادت این سردار رشید فیلم سینمایی از زندگی محمود کاوه ساخته شده است. "شور شیرین" راوی قسمتی از حماسه دلاوریهای شهید کاوه است و الزاما پایانبندی تراژیک ندارد. به این معنی که برای تحریک آلام مخاطب، کارگردان در پایان فیلم، کاوه را به شهادت نمیرساند؛ مجموعا کارگردان در "شور شیرین" کوشیده کاوه را به جامعه معرفی کند.
حمیدرضا عمّارلو متولد سال 1368 بازیگر نقش شهید محمود کاوه است
همسر شهید محمود کاوه می گوید: آقا محمود را از دو سال قبل از خواستگاری میشناختم. چون مددکار سپاه بودم و برای سرکشی به خانوادههای رزمنده و شهدا میرفتم به منزل کاوه هم سر میزدم. مادرش گله میکرد که محمود نه تلفن میزند و نه مرخصی میآید. همین رفت و آمدها و به خصوص خواهر بزرگش که مدتی همکار ما بود زمینهای برای آشنایی بیشتر خانواده آنها شد و بالاخره به خواستگاری آمدند. زمان خواستگاری من خجالت می کشیدم و به گلهای قالی خیره شده بودم.
خطبه عقد را امام (ره) خواندند
خطبه عقد را امام برایمان خواند. آقای آشتیانی رفت نزدیک امام و گفت: دامادمان آقای کاوه ست. محمود کاوه. می شناسیدشان که؟ امام نگاهش کرد و لبخند زد، سرش را گرفت طرف آسمان، چیزی زیر لب زمزمه کرد که به دعا میمانست. یک قرآن با خودمان برده بودیم امام امضایش کرد. هنوز یادگار نگهش داشتهام.
در طول سه سال زندگی تنها 100 روز در کنار هم بودیم
همسر شهید کاوه می گوید: در طول سه سالی که با هم بودیم شاید صد روز در کنار هم نبودیم تازه برای هر روز فقط یک تا دو ساعت در خانه بود که اتاق را هم مقر فرماندهی کرده بود. به منطقه تلفن میزد یا نیرو جمع میکرد، متن سخنرانی را آماده میکرد و یا دوستانش را میدید حتی موقع خواب هم آرامش نداشت.
"زهرا کاوه" فرزند شهید از تصویرش با لباس سپاه می گوید
زهرا کاوه، دانشجوی فوق لیسانس رشته حسابداری، متأهل و دارای 2 فرزند است. در مورد پدرش می گوید: پدر را از طریق مادر، عمهها و پدربزرگ شناختم. جالبترین بخش زندگی پدر برای من سن پدر است. اینکه در این سن کم، کسی بتواند تا این اندازه پیشرفت کند. من خودم 28 سال سن دارم و هنوز در ابتدای راه هستم. ولی شهید کاوه در 25 سالگی، مدارج بالایی را طی کرده بود. در مورد عکسی که در کودکی با لباس سپاه از او گرفته شده می گوید: این لباس را مادرم به من پوشانده بود.
-----------------------