خبرگزاری مهر- گروه دین واندیشه: به دلیل لزوم رفتار جنسی متناسب با شان شریف انسانی و تاکید شدید بر منع ارتباطات جنسی آزاد، قوانینی در اسلام وضع شده است که مقدمه ایجاد عفاف فردی و اجتماعی می‌گردد

چارچوب رفتارهای جنسی در اسلام

حضرت علی بن ابیطالب (ع): "من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته؛ هر کس ارزش خوش را درک کرد و خود را با ارزش دید شهوات برایش بی‌مقدار می‌گردد."

به دلیل لزوم رفتار جنسی متناسب با شان شریف انسانی و تاکید شدید بر منع ارتباطات جنسی آزاد، قوانینی در اسلام وضع شده است که مقدمه ایجاد عفاف فردی و اجتماعی می‌گردد از آن جمله:

الف) تاکید بر ارزش اخلاقی حیا در روابط با جنس مخالف

ب) پرهیز از ارتباط غیرضروری با جنس مخالف به ویژه در خلوت

ج) پرهیز از عواملی که بستری را فراهم می‌نماید که فرد گرفتار عشقی با سرانجام نامشخص گردد، زیرا توان فکری او در احساس متمرکز می‌شود که چه بسا به پیوندی دایمی منجر نمی‌شود.

د) توصیه به پنهان کردن جلوه‌های جنسی در روابط اجتماعی مانند: رعایت حجاب توسط زنان، خودداری از استعمال بوی خوش تحریک کننده، خودداری از سخن گفتن با صدای محرک زنانه، تماس بدنی هرچند اندک با جنس مخالف، کنترل نگاه ها و پرهیز از نگاه مبتذل جنسی و نیز عدم استفاده از رسانه‌های دیداری و شنیداری که محرک غرایز جنسی هستند و فرد را بیش از نیاز طبیعی خویش به دنبال رفتارهای جنسی می‌کشانند.

ذکر این اوامر و نواحی در حقیقت بین رعایت حریم الهی در ارتباط با جنس مخالف می‌باش که پیامد مثبت فراوان دارد، این آثار مثبت را می‌توان چنین برشمرد.

1- پاسداشت حرمت زنان و رعایت شخصیت انسانی آنها و پرهیز از نگاه ابزاری به زن برای ارضای لذت خویش.

2- پاسداشت حرمت و شرافت خویش و پرهیز از تظاهر رفتار غریزی به گونه‌ای که متناسب با شان انسانی نباشد و محدوده زمانی و مکانی را در نیابد.

3- توجه زنان به حقوق زوج‌ها و پرهیز از ارایه جاذبه‌های جنسی خود در جامعه که در مواردی منجر به سردی روابط جنسی و عاطفی بین زوج‌ها می‌گردد.

4- ایجاد امنیت اجتماعی برای زنان و در نتیجه بالا رفتن سطح مشارکت اجتماعی آنان.

5- آزادی و آزادگی زنان و پرهیز از عمل کردن مطابق امیال لذت طلبانه جنس مخالف در نحوه رفتار و پوشش

همچنان که در زمینه فایده‌های رعایت ضوابط دینی در روابط با جنس مخالف مطالبی ارایه گردید، آیات و روایات و نیز تجارب بشری، آثار منفی روابط آزاد و نامشروع زنان و مردان بر اساس لذات فردی را چنین بر شمرده‌اند:

- تنزل شخصیت زن به دلیل عرضه جاذبه‌های جسمانی مادی؛ حاصل این نحوه حضور، بی توجهی به شایستگی‌ها و توانایی‌های انسانی زن خواهد بود. در چنین جامعه‌ای حرمت انسانی زنان پاس داشته نمی‌شود و زن هدف هوسها و نگاه‌های آزمندانه و خریدارانه قرار می‌گیرد.حال آنکه در جوامع با حاکمیت دین، برای رویت زن و دسترسی به او زحمت بسیار باید کشید تا در نهایت به وسیله ازدواج با او، به وصال رسید.

- تنزل شخصیت مرد به دلیل تقویت جنبه‌های شهوانی او.

- روابط مردان با زنان در سطح جامعه به جای آنکه براساس برادری و یاوری باشد بر مبنای کامجویی و تسلط طلبی قرار می‌گیرد.

- انتخاب زنان در مشاغل چه بسا براساس جاذبه‌های جنسی صورت می پذیرد نه توانایی و شایستگی شغلی و بدین گونه تبعیض در میان افراد یک جنس واقع می شد و علاوه بر آن به دلیل نادیده گرفتن توانایی شغلی افراد، بر اقتصاد جامعه هم آسیب وارد می‌شود.

ایجاد سوء ظن در شوهر نسبت به زن و سردی روابط عاطفی آن دو؛ چرا که مرد بارها شاهد نگاه جنسی مردان دیگر به همسر خویش خواهند بود.

- دلسردی زن و مرد نسبت به خانواده و در نتیجه کوتاهی در تربیت فرزندان؛ پرواضح است فرزندانی که در خانواده‌ای خالی از عشق و دلبستگی پدر و مادر نسبت به یکدیگر بزرگ شده‌اند، در معرض بحران‌های عاطفی و روحی بسیار خواهند بود. همان گونه که امروزه غرب با کنار گذشتن حریم دین در روابط زن و مرد شاهد بی‌ثباتی خانواده‌ها و وجود فرزندان تک والد و بحران هویت نوجوانان و جوانان است.

- حاکمیت فرهنگ عرضه زیبایی‌های ظاهری و جسمانی در سطح جامعه به گسترش اقتصاد مصرفی منجر می‌گردد. به هر میزان که نیروهای انسانی و مالی به ایجاد تنوع در پوشاک و لوازم آراش و ابزار زیبایی اندام اختصاص می‌یابد به همان مقدار از توجه به تولید و شکوفایی اقتصادی کاسته می‌شود و جامعه در توسعه اقتصادی دچار ضعف و سستی خواهد گردید.

زنان در گسترش فرهنگ اصالت لذت و شکستن حرمت انسانی خویش، گرفتار شتابی معکوس در زندگی معقول انسانی خویش می‌گردند، دچار تکبری ناپسند می گردد، روابط عاطفی زنان با یکدیگر جای خود را به رقابت و حسادت زنانه خواهد داد و خودخواهی زنان تا ‌آنجا پیش خواهد رفت که برای عرضه جاذبه جنسی خویش به سردی روابط مردان با همسران‌شان رضایت خواهند داد.

- در گسترش فرهنگ عرضه جاذبه‌های جسمانی و ظاهری، ‌لطایف احساس و جاذبه های روحی در میان دو جنس مخالف رنگ می باید و واژه زیبای "عشق" معنا و مفهوم خویش را از دست خواهد داد.

- غریزه جنسی، محرکی بسیار قوی در زندگی آدمیان است. در صورتی که روابط اجتماعی در جهت تقویت این غریزه باشد افراد به فعالیت علمی و تلاش اقتصادی توجه چندانی نمی‌کنند و جامعه دچار عقب ماندگی خواهد شد.

- در حاکمیت رازش‌های ظاهری و جنسی، اوقات شریف آدمی در خودآرایی زنان و چشم چرانی مردان تلف خواهد شد، لحظه‌های عمری که از طلا نیز گرانبهاتر است.

- هر چه توجه فرد به ظاهر خویش بیشتر گردد، از بذل عنایت نسبت به باطن خود باز می‌ماند و در تداوم این غفلت از خویش آدمی دچار بحران هویتی وحشتناک خواهد شد

- در روابط آزاد با جنس مخالف،‌ جاذبه‌های ظاهری از مهمترین عوالم انتخاب همسر می‌گردد و لذا ازدواج دیگر همراه با انتخابی منطقی و عقلانی صورت نمی‌پذیرد.

- در جامعه‌ای که روابط مردان با زنان براساس لذت طلبی باشد، امنیت اجتماعی زنان رو به کاهش می نهاد و این امر به کاهش مشارکت اجتماعی زنان می‌انجامد.

- در اجتماعی که عرضه جاذبه‌های جنسی حریم شریعت را برنتابد، کودکان دچار بلوغ جنسی زودرس می‌شوند در نتیجه فاصله بین رشد جنسی با رشد فکری زیاد می‌گردد. لذت برخی، مدت‌ها پیش از بلوغ فکری به رفتار جنسی نسنجیده و نابخردانه اقدام می‌نمایند. محصول این روابط امروزه برای جامعه غربی سقط جنین های پی در پی نوجوانان و وجود فرزندان نامشروع است.

- شکستن حریم شریعت در ارتباط با جنس مخالف و روابط آزادانه زنان و مردان با یکدیگر، سبب تسکین نسبی نیاز به جنس مخالف می شود و در پی ٱن ازدواج در سنین بالا به وقوع می‌پیوندد. زن و مردی که پس از تجربه مکرر دوستی با جنس مخالف اقدام به ازدواج می‌نماید چه بسا فاقد گرمی لازم در روابط بین خویش و چنین ارتباطی به سادگی به جدایی می‌انجامد.

- در اجتماعی که مشغله ذهنی افراد جذابیت‌های ظاهر وی جسمانی باشد، افراد از توجه به عمق و محتوا باز می مانند و اندیشه بشر توفیق ژرف اندیشی و تعمیق در لطایف هستی را از دست خواهد داد .

- گسترش جاذبه‌های جنسی و تمرکز بر مسایل جنسی، سبب تضعیف حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی افراد می‌شود و جامعه در برابر دشمن نفوذپذیر می‌گردد.

- در جامعه ای که جذابیت‌های جنسی زنان، ارزش اجتماعی تلقی گردد زنان استقلال شخصیت خویش را از دست می‌دهد و در پوشش و رفتار برده هوس‌های مردان می‌گردند و در کردار و رفتار به گونه‌ ای عمل می‌کند که خوشایند مردان جامعه باشد.

- در روابط بی‌حصر مردان و زنان با یکدیگر، لطافت زنانه و صلابت مردانه رو به ضعف می‌نهاد و ارزش جمال زنان و جلال مردان از میان می‌رود خداوند حکیم انسان‌ها را دو جنس متفاوت آفریده و با قوانین تشریعی اصرار بر حفظ این ویژگیهای جنسیتی و زیبایی خلقت دارد.

- ایجاد محدودیت خود خواسته در ارتباط با جنس مخالف، سبب تقویت اراده افراد خواهد شد و آنچه سبب تمایز انسان از دیگر جانداران می‌گردد جلوه بیشتری می‌یابد.