به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر سوره فرقان اثر انذار را بیش از تبشیر دانست و اظهار داشت: بسیاری از مردم در اثر انذار و به خاطر خوف از آتش معصیت نمی کنند. اگر کسی نیتش شوق به بهشت باشد با این همه فضائل که برای نماز شب ذکر شده، نماز شب را هم مثل نماز صبح می خواند. اما چون محرک او در خواندن نماز صبح خوف از جهنم است، نماز صبح را می خواند ولی از فیض نماز شب محروم است...
آتش جهنم از درون انسان برمی خیزد
این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به وجود دو قول در مورد فرقان اظهار داشت: کلمه «نذیرا» در این آیه با ملاحظه حال اکثر مردم است وگرنه قرآن برای افراد میانی «تبشیر» و برای اوحدی از انسان ها «لقاء الله» را دارد... قرآن حکیم نه تنها میزان حق و عَدل است بلکه مبانی علمی و مبادی ورودی و عملیِ در ساحت حق را ارائه میکند و مآثرِ عینی و آثار پربرکت خروجی آن را نیز بیان مینماید.
وی می افزاید: دستورهای ایجابی و تحریمی و یا ترجیحی و تنزیهیِ آن از یک سو و تبشیر پرهیزکاران و انذار تبهکاران از سوی دیگر و نقل نمونههای اجرا شدن آن در ضمن داستان پیامبران و مردمی که با قبول یا نکول، به اصحاب میمنه یا صحابه مشئمه تقسیم شده و به فلاح یا طلاح رسیدند از سوی سوم، همگی بیانگر تمام و کمال این میزان الهی و ضرورت عَرضه خود بر آن و دریافت نسخه شفابخش از چنین کتابی است که ندای ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ﴾ را از بارگاه ملکوتِ اعلای عرشیان به کارگاه فرشنشینان رسانده است و عدهای را که دلمایهای به عنوان کلمه طیّب فراهم کردند، به سوی ثواب خدا صعود میدهد...
آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه 24 سوره بقره « فان لم تفعلوا ولن تفعلوا فاتقوا النار التى وقودها الناس والحجاره اعدت للکافرین» تأکید می کند: ... خطاب این کریمه به کافران و بت پرستان حجاز است و از آن جا که مضمون آن گزارش غیبى است، خود نوعى اعجاز است. بنابراین، قرآن کریم در این آیه اعجاز خود را با اعجاز دیگرى تضمین کرده است. جمله (فان لم تفعلوا) به منزله نتیجه قیاس و جواب شرطى است که در آغاز آیه قبل به صورت قیاسى استثنایى تنظیم گردید؛ اما جمله (ولن تفعلوا) گزارشى غیبى و خود معجزه دیگرى است.
وی می افزاید: چون قرآن کریم کتاب هدایت و تربیت انسان عالم، عاقل و دیندار است، بر خلاف کتب علمى و عقلى بشرى، سرشار از انذار و هشدار است و در این کریمه نیز معاندان را از عذابى بر حذر مى دارد که مواد سوختى، آتش گیره و آتش زنه آن انسانها و سنگهاى مورد پرستش آنهاست و براى کافران، منافقان و فاسقان آماده شده است؛ آتشى که از درون انسان بر مى خیزد و از این رو هیچ راه گریزى از آن نیست، بلکه جسم و جان انسان تبهکار را مى سوزاند...
قرآن و رسالت انذار
این مفسر قرآن در تفسیر آیه 24 سوره بقره یادآور می شود: قرآن کریم مانند کتابهاى استدلالى و عقلى نیست تا تنها به نتیجه گیرى از قیاس و برهان بسنده کند؛ چون زبان قرآن زبان علومى مانند حکمت و کلام، و هدف آن، تنها عالم شدن مخاطبان نیست، بلکه لسان وحى و هدایت و نور و در پى تربیت انسان عالم عاقل و دیندار است، یعنى، تعلیم کتاب و حکمت با تزکیه نفوس همراه است. از این رو هشدار مى دهد: اگر نتوانستید همانند قرآن را بیاورید، که هرگز نمى توانید، از آتشى که براى کافران آماده شده، بپرهیزید.
وی تأکید می کند: این آیه شریفه ترس از جهنم را مطرح مى کند؛ زیرا بیشتر انسانها بر اثر هراس از جهنم بر صراط ایمان و تقوا پایدارند. بدین جهت قرآن کریم گذشته از این که از رسول خدا به عنوان نشیر و نذیر یاد مى کند؛ در هیچ موردى پیامبر را تنها به عنوان مبشر معرفى نمى کند؛ درحالى که گاهى به صورت حصر به عنوان منذر معرفى مى کند: (ان انت الا نذیر). (1131) رسالت عالمان دینى نیز ترساندن مردم از قهر الهى است: (ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم).
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه اولین قدم براى توده مردم ترس از جهنم است، یادآور می شود: البته اگر انسان بر اساس همین ترس پیش برود و خداوند را عبادت کند کم کم شوق بهشت و او پیدا مى شود و حتى ممکن است درجات بلند محبت خدا را نیز تحصیل کند. آنگاه آزاد از هراس دوزخ و امید بهشت خداوند را عارفانه و عاشقانه مى پرستد...
اهمیت انذار در تبلیغ و هدایت
این مفسر و مدرس عالی حوزه در تفسیر آیه 6 سوره بقره در مورد کلمه انذار می گوید: انذرتهم: انذار که در برابر تبشیر (نوید دادن) است، به معناى بیم دادنى است که با گفتار یا مانند آن صورت مى گیرد...در طلیعه این سوره سخن از هدف قرآن کریم، یعنى هدایت مقتین بود و چون در آن جا پرسش مطرح بود که اگر قرآن براى هدایت همه انسانها نازل شد، سر اختصاص هدایت آن به پرهیزکاران چیست ؟ گویا در این آیه کریمه به پاسخ آن پرداخته، مى فرماید: زیرا غیر متقى (مانند کافر) انذار و عدم انذارش یکسان است و آنان خود نیز به این حقیقت معترفند: (سواء علینا اوعظت ام لم تکن من الواعظین).
وی تأکید می کند: تقابل بین آیات آغازین سوره که سخن از هدایت متقین داشت با آیه مورد بحث که بیانگر هدایت ناپذیرى کافران است، اقتضا مى کرد که در این آیه شریفه به جاى تعبیر (ءانذرتهم ام لم تنذرهم)، گفته شود: اهدیتهم لم لم تهدهم.
وی می افزاید: شاید سر تغییر این باشد که قرآن کریم در امر هدایت انسانها، براى انذار و هشدار جایگاه ویژه اى قائل است و با اینکه قرآن هم بشیر مومنان است و هم نذیر آنان: (هدى و بشرى للمومنین)، (تبارک الذى نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا) و پیامبر اکرم (ص) نیز هم بشیر است و هم نذیر: (انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا)، اما هسته مرکزى تبلیغ و هدایت، انذار است و از این رو در برخى آیات قرآن کریم رسالت پیامبر اکرم (ص)، تنها انذار معرفى شده است، مانند: (انما انت نذیر)، (واوحى الى هذا القرآن لانذرکم به) و در تبیین اساس هدایت پیامبران، تنها سخن از انذار رفته است: (یا معشر الجن والانس الم یاتکم رسل منکم یقصون علیکم ایاتى و ینذرونکم لقاءیومکم هذا) و هدف از نفر فرهنگى فقیهان نیز انذار انسانها معرفى شده است: (فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم).
شرط دشوار انذار
آیت الله جوادی آملی در ادامه تصریح می کند: گرچه تبشیر و انذار هر دو لطیفه رسولان الهى عالمان دین است، ولى شرایط انذار بسى دشوارتر از لوازم تبشیر است و هر کس تا حدودى مى تواند مبشر باشد، ولى کسى مى تواند منذر باشد که خودش از خطر متوقع ترسیده و آثار آن ترس در سخن و عملش جلوه گر باشد، همان گونه که پیامبر اکرم (ص) هنگامى که از قیامت خبر مى داد رنگ رخسارش دگرگون مى شد و مانند کسى که از تهاجم لشکر دشمن خبر مى دهد، از قیامت سخن مى گفت: ... تحمار وجنتاه و یذکر الساعه و قیامها حتى کانه منذر جیش .
وی در بخشی دیگر از تفسیر آیات ابتدایی سوره بقره تصریح می کند: راز تاکید بر انذار نیز این است که بسیارى از انسانها با بشارت صرف هدایت نمى پذیرد و منطق آنان این است که نقد امروز را به نسیه فردا نمى فروشیم. از این رو در آغاز رسالت، نداى (قم فانذر) به گوش قلب پیامبر (ص) رسید...
اصول دین و انذار و تبشیر در قرآن
آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه 25 سوره بقره « وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فیها خالِدُونَ» با اشاره به رابطه اصول دین و بحث انذار و تبشیر در قرآن تأکید می کند: اصول دین به توحید، نبوت و معاد و عناصر محورى وابسته به این ارکان تعریف مى شود.
وی خاطرنشان می کند: در آیات مزبور اول به توحید آنگاه به نبوت و سپس به معاد پرداخته شده؛ گرچه معاد همان رجوع به مبدا است و از جهتى مقدم بر نبوت است ، لیکن در مقام ظهور فعلى در خارج بعد از نبوت ظاهر خواهد شد؛ چنانکه آشنایى با بسیارى از مسائل آن مرهون وحى نبوى است، زیرا عقل گرچه خطوط کلى آن را ادراک مى کند؛ لیکن شناخت بسیارى از رخدادهاى تلخ دوزخ و شیرین بهشت در گرو گزارش وحى است.
وی تأکید می کند: از این رو پس از اثبات اعجاز قرآن از یک سو و اثبات رسالت نبى اکرم (ص) از سوى دیگر به معاد پرداخته شد و چون لطف و عنف الهى و قهر و مهر خدایى به هم آمیخته است، از این رو تبشیر و انذار و وعد و عید با ارائه رنج جهنم و گنج بهشت قرین هم مطرح است. از این رو پس از انذار از آتشى که وقود آن مردم و سنگهاست، نوبت مژده بهشت فرا مى رسد.
وی با بیان اینکه گرچه پیام جامع تبشیر در همه موارد آن پیدایش سرور و نشاط است، لیکن تفاوت انبساط و مسرتها رهین تفاوت عناصر محورى آن است، می افزاید: تبشیر گاهى بر اثر اهمیت مطلب و گاهى به لحاظ زمان یا مکان یا سایر عوارض جنبى آن از اهتمام برخوردار مى شود و گاهى به لحاظ مبدا فاعلى آن، یعنى شخص بشارت دهنده، از ویژگى بهره مى گیرد. مژده بهشت گاهى از زبان عالم دین و مربى نفوس و معلم اخلاق و زمانى از زبان امام معصوم (ع) و گاهى از لسان رسول اکرم (ص) و بالاخره گاهى از ذات اقدس خداوند تلقى مى شود. در این حال هیچ تبشیرى به لحاظ مبدا فاعلى از این گزارش سودمند مهتر نیست.
آیت الله جوادی آملی در ادامه تأکید می کند: بشارتهایی که در قرآن بازگو شده است، همتاى یکدیگر نیست زیرا مبشران آنها همسان نیستند، و آنچه از آیات (اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه)، (ان الله یبشرک بیحیى مصدقا بکلمه من الله و سیدا و حصورا) و (یبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم) و نظایر آنها برمى آید هرگز از آیات دیگر تبشیر نظیر آیه محل بحث استفاده نمى شود؛ زیرا در آن آیات خود خداوند به عنوان مبشر مطرح بود، ولى در آیه محل بحث خداوند به رسول اکرم (ص) یا به انسان آگاه دیگر دستور بشارت مى دهد. البته تبشیر بندگان خدا تبشیر با واسطه الهى است، لیکن نحوه تعبیر مهم است؛ چنانکه از تعبیر قرآن از گروهى خاص به عنوان بندگان خدا، لطف مخصوص الهى استظهار مى شود؛ نظیر آیه (وانابوا الى الله لهم البشرى فبشر عباد # الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)