به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ترکههای درخت آلبالو» که روایت اکبر خلیلی نویسنده حوزه دفاع مقدس از زندگی شهید ایرج نصرت زاد است، عصر روز دوشنبه 27 شهریور با حضور جمعی از اهالی ادبیات و نیز تعدادی از همرزمان این شهید در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان رونمایی شد.
در مراسم رونمایی این کتاب که پس از 23 سال دوباره از سوی بنیاد مذکور منتتشر شده است، چهرههایی مثل اسدلله بادامچیان قائم مقام حزب موتلفه، رضا امیرخانی، سهیلا عبدالحسینی، جهانگیر خسروشاهی، سرهنگ احمد حیدری و نویسنده این کتاب (اکبر خلیلی) حضور داشتند.
خلیلی در ابتدا درباره کتاب خود «ترکههای درخت آلبالو» گفت: این کتاب که 23 سال از عمرش میگذرد، برای من کتاب سادهای نبوده، نه از جهت نوشتن آن بلکه این کاری بود که خود شهدا آن را انجام دادند؛ در واقع شهدا این کتاب را نوشتند و من در این وسط هیچ کارهام.
وی با اشاره به موانعی که برای دستیابی به اطلاعاتی از زندگی ایرج نصرت زاد پیش روی او بوده است، افزود: زمانی بسیار پیش از این من یک بار به ستاد مشترک ارتش دعوت شدم و در آن جلس تعدادی از امرای ارتش هم بودند و من متوجه شدم که همه آنها کتاب من (ترکههای درخت آلبالو) را خواندهاند. این برای من بسیار عجیب بود.
این نویسنده ادامه داد: امیر سرتیپ سیدعبدالرحیم موسوی جانشین وقت فرمانده کل ارتش با آغوش باز من را به حضور پذیرفت و گفت: تو چه کردهای با این کتابت، من با خواندن آن 20 سال جوانتر شدم. سوالهایی که امرای ارتش از من میکردند، خیلی فنی بود و یکی از آنها پرسید «چند وقت در کردستان بودهای؟» گفتم «یک هفته» و همه از این مسئله تعجب کردند.
خلیلی: من «ترکههای درخت آلبالو» را ننوشتهام
خلیلی گفت: من بار دیگر تاکید میکنم که این کتاب به وسیله شهدا نوشته شده و من در آن هیچ دخیل نبودهام.
وی در این نشست همچنین خاطره دیگری تعریف کرد: روزهای اول پیروزی انقلاب داستان کوتاهی به رادیو داده بودم که پخش شده بود. به دنبال این اتفاق، مسئول آن بخش رادیو شهید مجید حداد عادل من را خواست و گفت «کارت چیست؟» گفتم «پرسه میزنم، بیکارم» گفت «بیا رادیو» گفتم «برای چه؟» گفت «بیا اینجا هر چقدر (پول) درمیآوری، بیشتر از آن را اینجا میگیرد» گفتم «من یک اسب هستم، یک اسب سرکش و شما نمیتوانید جایی من را استخدام کنید. ولی بگو من چه کار میتوانم برای شما بکنم».
این نویسنده ادامه داد: شهید حداد عادل سپس گفت که میخواهد من یک داستان کوتاه درباره یکی از شهدا بنویسم. من گفتم «شما اطلاعات مربوط به او را به من بدهید، چشم» ولی بعد وقتی متوجه شدم وضعیت این شهید چگونه بوده است، دیدم زندگی او در یک داستان کوتاه نمیگنجد و باید رمان شود.
خلیلی اضافه کرد: یک شب که سر چهارراه سیروس ایستاده بودم منتظر تاکسی که او (شهید حداد عادل) را دیدم. گفت «چه کار کردی؟» گفتم «این باید رمان شود و من اطلاعات بیشتری میخواهم» گفت «میدهم» و رفت و شهید شد.
مفهوم «کسوت» از نگاه امیرخانی
در این برنامه همچنین رضا امیرخانی نویسنده در غیاب احمد شاکری - که جزو مدعوین بود، ولی به برنامه نیامده بود - به جایگاه دعوت شد و در سخنانی با اشاره به مفهوم واژه «کسوت» در فرهنگ ایرانی گفت: همیشه برای من این سوال مطرح بوده که کسوت از کجا میآید. صاحبان حدیث چه در اهل تشیع و چه در اهل تسنن ریشه آن را به حدیث اهل کساء برمیگردانند. به هر حال با این واژه ترکیبهای دیگری هم ساخته شده مثل پیشکسوت و پس کسوت، ولی ما اصل این کلمه را فراموش کردهایم.
وی افزود: ما در قدیم در مورد کسانی که از دنیا می رفتند، عبارت «خرقه تهی کردن» را به کار میبردیم؛ گویی این مسئله (خرقه تهی کردن) مهمتر از خود مرگ و پایان حضور یک انسان در این دنیا بوده است. واقعیت هم همین است؛ من فکر نمیکنم که کسوت افراد به سال تولدشان باشد، بلکه کسوت آن مسئلهای است که بتواند تغییری ایجاد کند و یا جریانی را تغییر دهد.
رضا امیرخانی سپس گفت: به نظر من در ادبیات انقلاب دو نفر صاحب کسوت هستند و قطعاً اکبر خلیلی اولین آنها است آن هم با همین یک کتاب (ترکههای درخت آلبالو). نفر دوم قاسمعلی فراست است که با کتاب «نخلهای بیسر» خود را ماندگار کرد.
نویسنده کتابهایی مانند ارمیا، بی وتن و قیدار تاکید کرد: ولی همیشه برای من سوال بوه که ما با این صاحبان کسوت یا پیشکسوتان چه کردهایم و چه اتفاقی میافتد که این کتاب (ترکههای درخت آلبالو) آنطور که باید تکثیر نمیشود و در همه این سالها در دسترس مخاطبان قرار نمیگیرد؟
عبدالحسینی: بعد از کتاب «ترکههای درخت آلبالو» کتابهای دیگری به همین سیاق نوشته شد
در این برنامه همچنین سهیلا عبدالحسینی داستاننویس و منتقد ادبی با بیان اینکه «آشنایی من با آقای خلیلی با همین کتاب ترکههای درخت آلبالو و مربوط به دورهای بود ما اثر شاخص در حوزه دفاع مقدس به شکل رایج فعلی نداشتیم» گفت: شیوهای که این کتاب پیش گرفت، بعدها در آثار نویسندگان دیگر هم دیده شد.
وی از ظهور گرایشی در میان نویسندگان مطرح دنیا به نام «معناگرایی» سخن گفت و افزود: در این میان برخی به دنبال عرفان هستند. در ایران نیز بعد از انقلاب، ادبیات رنگ و بوی دیگری به خود گرفت که ما آن را مدیون شهدا هستیم.