به گزارش خبرنگار مهر، نشست بررسی کتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» عصر سهشنبه 28 شهریور با حضور علی اصغر دادبه، کوروش کمالی سروستانی و کامیار عابدی نویسنده کتاب در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
کمالی سروستانی در این برنامه گفت: گلستان پرستیزترین کتاب سعدی بوده است و بوستان به این اندازه مورد توجه نبوده و به آن پرداخته نشده است.غزلیات سعدی هم دوران معاصر مورد تعرض قرار گرفتهاند. در عرصه تحولات سیاسی اجتماعی ایران، فردی مانند فتحعلی آخوندزاده معتقد بود دوران گلستان گذشته است. میرزا آقاخان نوری هم با این که کتابهایی به تقلید از گلستان داشت، بعدها از سعدی برگشت و میگفت که فساد جوانان ایرانی به دلیل غزلیات عاشقانه سعدی بوده است.
وی افزود: پس از شکست مشروطه و تثبیت پهلوی اول، اولین موج اعتراضی علیه سعدی، توسط علیاصغر طالقانی شکل گرفت و کسروی هم به آن پیوست و بر معشوق چادرپوشیده و در کنجنشسته سعدی میتازد. شاملو سعدی را ناظم میداند نه شاعر، نیما یوشیج گفته سعدی اشتباهات لغوی داشته است. نصرت رحمانی و خوئی هم سخنانی چون شاملو بیان کردهاند. شریعتی عصبانی از مسائل انقلابی، به سعدی تاخته است که چرا در زمان مغولان غزل گفته است. آل احمد هم که غربزدگیاش را همه میشناسند، سنت را بر سر سعدی زده است.
این سعدیشناس ادامه داد: اگرچه همه افرادی که نام بردیم، نقش موثری در ادبیات داشته و در جستجوی اصلاح ادبی بودهاند، سعدی را مانع تجدد میدانستند. در سالهای پایان دهه 1330 سعدی قهرمان بلامنازع شعر فارسی بوده است. فردوسی تا زمان آخوندزاده مقام سعدی را نداشت و خیام را هم همه نمیشناختند. گلستان و قرآن دو کتابی بودند که در مکتبخانهها تدریس میشدند. یورش بر دین مشکل و خطرناک بود اما گلستان را راحت میشد سر برید. 70 گلستانواره به تقلید از گلستان سعدی نوشته شد و همه این کتابها باعث شدند که سعدی مورد حمله قرار بگیرد.
مولف «دانشنامه آثار تاریخی فارس» همچنین گفت: نکتهای که وجود دارد، نگاه مشترک چپگرایان، ملیگرایان و مذهبیها است که همه این سه گروه بر سعدی تاختهاند. از سال 1300 تا 1390 تحول بزرگی در زمینه سعدی پژوهی رخ داد و اتفاقی هم که در 30 سال اخیر افتاد این است که جریانهای روشنفکری حتی چپها، یک بازگشت به سعدی را نشان دادند و از آن سالها به این سو دیگر مقالهای علیه سعدی نمیبینیم. اگرچه هنوز آن عصبیت و تعصب نسبت به سعدی در برخی وجود داشت.
وی در پایان سخنانش گفت: امروز مورخان، جامعهشناسان و فیلسوفان به سعدی میپردازند و سعدیشناسی رونق پیدا کرده است.
عابدی هم در این برنامه گفت: سعدی در جهان کهن به تدریج تبدیل به نماد ادبیات و قلمرو فارسی شد. یعنی نماینده چیزی است که هم اجتماع ایرانی است و هم سیاستش. بنابراین وقتی با تجدد آشنا شدیم، یکی از اولین قربانیهایی بود که به حاشیه رانده شد، سعدی بود. در حوزه ادبیات هم گلستان سعدی نقش زیادی داشت چون در مکتبخانهها تدریس میشد و در جامعه و فرهنگ ایرانی جاری بود. اما نماد اجتماع، فرهنگ و سیاست ما هم بود چون در آن مطالبی درباره شیوه حکومت و ... هم ذکر شده است.
این محقق گفت: سعدی از نظر نثر فارسی، غزل و شعرگویی هم مورد نقد قرار گرفته است. با این که بعد از سعدی، حداقل دوبار یا سه بار سبک یا مکتب ادبی در ادبیات ایران، تغییر کرد اما سعدی نفوذش را در شعر فارسی حفظ کرد. او در سبک هندی حضور پنهانتری دارد ولی در سبک بازگشت حضوری کاملا محسوس دارد. شعرای سبک هندی سعدی را به عنوان استاد یگانه زبان فارسی میدانستند ولی میخواستند از او بالاتر باشند.
وی گفت: سعدی به تدریج جایگاه خود را در میان جامعه ایرانی از دست داد. غزل حافظ را هر گروه و هر اندیشهای میتواند تاویل کند اما غزل سعدی اینگونه نیست. در سالهای دهه 40 حافظ متعلق به خواص بود ولی به تدریج سعدی به دلایلی که در این نشست ذکر شد، جایگاهش را از دست داد ولی طی چند دهه اخیر یک بازگشت به او و اشعارش را شاهدیم.